رفراندوم بلاگ

۱۳۸۲ مرداد ۹, پنجشنبه

پنج شنبه 9 مرداد
با سلام مجدد ، متاسفانه اين وبلاگ پريد كه البته چون يه كم خون كفتربازي تومون هست گرفتيمش و حالا از امروز هر روز آن لاين
اين عكس بي ربط ازپروينم كه توضيح نميخواد

● سه شنبه 24 تيرماه
1) نامه منتسب به عباس عبدي در بي بي سي رو خواندم ، عجب حالم گرفته شد ، از كجا معلوم كه اين نامه هم فرمايشي نباشه جوري از بازجوهاش تعريف كرده كه دهن آدم آب ميافته ….
2) تمام وبلاگ ها بسته شد ،به همين سادگي ،مرگ يكباروشيونم يكبار
3) در اينترنت گل گرفته شد ،ولي تا دلتون بخواد سايت هاي سكسي هست ، اصولا بعد از حوادث سال 78 بود كه سياست آزاد سازي سكسي و سختگيري سياسي در دانشگاهها رواج يافت ،اين ورژنش رو هم واسه اينترنت نوشتن…
4) سايت هاي خبر رساني ،سياسي ،ايراني ، آزاد انديش ،مخالف،معاند.. خريداريم ، پلاستيك كهنه ،سماور ، نون خشك خريداريم …هوي آب حوض خالي مي كنيم پيرزن خفه ميكنيم هوي نونه خشكيه هاي
5) چند روزي توبهت بودم اين بود كه اين خراب شده رو ول كرده بوديم ولي ديديم باز مهمان ميادوخوبيت نداره اين شد كه مي بينيد باز مي تايپم
6) غيبت شخص شخيص ديگه خيلي طولاني شده ….
7) 18 تير آمد و رفت اما سكوت بود و سكوت ، از ديدگاه جامه شناسي نظريه خروج از حاكميت كه براي فعالين سياسي مطرح بود را حالا ملت اجرا كردند اگر 18 تير شلوغ ميشد اميدي به ادامه حكومت وجود داشت اما اين سكوت سنگين پيام سنگين تري داشت و آن اينكه انتخابات مجلس هفتم همه چيز را روشن خواهد كرد
8) خاتمي كسي كه به سخن و عقيده تاريخ در مورد خود اهميت ميداد حالا ديگر آلوده تر از آن شد كه بتواند با توجيهي خود را مبرا كند واسش متاسفم

...
دوشنبه 16 تيرماه
1) علي الظاهر چهارشنبه 18 تير خبري نميشه ولي بازم نميشه حتمي حرفي زد ،
2) ممد آقاي خوش تيپ ما براي لاله و لادن پيغام داده ، جنايت طرشت مهم نبود ، تنها مشكل مملكت اين دوقلوها هستن كه اگه جدا بشن ديگه اين ملت هيچ دردي نداره ،عمه حقيقتم ميگه بالام جان عوام فريبي هم حدي داره ،بسه
3) سخنان آقاي لادن بن تمساح در روز جمعه حرفهايي بود كه سال 75 بخاطرش سر زير آب ميكردند ولي حالا ميشه بگن
4) الان يك ماه شده از آقا ولي خبري نيست ما كه مطمئن نيستيم ولي خب ميگن …
5) حسين درخشان و وبلاگ صبحانه رو كه ميشناسيد زدبه سرم و يه ايميل واسه داش حسين فرستاديم كه بابا مارم راه بدبد گناه داريم بخدا
6) دوستي ميگفت هر وقت كيهان ميخواند قلبش درد ميگيرد،من خودم سرم درد ميگيرد ،عمه خانم تخم چشمش و لابد آقا بن تمساح كفش راه ميگيرد،اينطوريه كه حسين آقا آجان هر عصر يه حال كلي به ملت ميده
7) توي اين كنفرانس لندن خيلي حرفا زدن ،راستش كيف مي كنم وقتي مي بينم امروز ديگه كسي به كمتر از دموكراسي تمام عيار راضي نميشه
8)درجريان پروژه آسيا هستيد ، روزنامه آسيا ، يه روزنامه كاملا اقتصادي و يك عكس پوليتيك(سياسي ) بزرگ بر صفحه اول ؟
...

يكشنبه 15 تير ماه
چرا انقلاب نه (2)
با تغيير رژيم از سال 1357 تا كنون تغييراتي در تمام شئون جامعه رخ داد كه رئوس آن بدين از اين قرار است
1) وضعيت اقتصادي : بعد از انقلاب اقدام به تصاحب اموال ملاكين بزرگ ،سرمايه داران بزرگ و همه كساني شد كه به نوعي چرخهاي اقتصاد در حكومت قبلي در دست آنها بود و دادگاهي هاي انقلابي و برخوردهاي تند باعث خروج چند مليون ايراني شد كه هر كدام حداقل قسمي از دارايي خود را با خود به بيرون بردند،در جنگ 8 ساله فرسايشي عملا ثروت اقتصادي و نيروي انساني بسياري سوخت شد و اقتصاد كوپن و بازار سياه قوت بيشتري گرفت . در سالهاي بعد اوج گيري دولتي سازي اموال و سازمان ها و شركت ها خود مشكل بزرگي براي صاحبان قدرت شد چرا كه به وضوح مي ديدند مردم تمام مشكلات خود را از چشم حكومت مي بينند و اين شد كه از اوايل دهه 70 سياست اقتصادي خصوصي سازي بر زبا ن ها افتاد و جالب آنكه در ميان بي نهايت سازمان و اداره ،بيمارستان ها جزو اولين سازمانهايي بودند كه مزه تلخ خصوصي سازي يكشبه را چشيدند و در مراكز درماني بيمار رو به موت تا پولي واريز نمي كرد حتي معاينه نمي شد …
در زمان رفسنجاني طرح هاي شتابزده و سرسري كه تنها بر جنبه نمايشي آن توجه شده بود تمام بودجه هاي عمراني را اسراف كرد و مردم هنوز با خنده اي تلخ طرح وصل كردن درياي خزر و خليج فارس را به ياد مي آورند…در اين دوران پول ملي به شدت ارزش خود را از دست داد و تورم 47 درصدي كمر اقتصاد ملي را شكست.
در دوران خاتمي ارزش پول ملي افزايش نيافت اما تثبيت شد و حركت هاي كوچكي براي خصوصي سازي برداشته شد وليكن جمعيت جواني كه به سن تقاضا رسيده بود ، بحرانهاي سياسي و از همه مهمتر استحاله و چرخش مواضع استدراجي خاتمي اميد به خارج شدن از ركود ، اقتصاد رانت خواري و وابسته به نفت را از ميان برد
در كل حكومتيان سالهاي انقلابي سياست اقتصادي خاصي نداشتند و اين به بي تخصصي و ناواردي آنها نيز مربوط بوده و وضعيتي كه حالا شاهد آن هستيم طبقه هاي مختلفي است كه هركدام يك آرمان مشترك به نام آزادي و هزاران درد و خواست متفاوت دارند و اين اساسي ترين عاملي است كه مانع از آن ائتلاف و اتحادي مي شود كه ذكر شد
2) وضعيت سياسي : از همان اولين ماهها ي سالهاي انقلاب حركت مرموز دايره خودي و غيرخودي شروع شد و اين حلقه شروع به تصفيه كرد بي هيچ توضيح واضحاتي اين كار تا بدان جا رسيد كه بالارفته ها از ديوار سفارت آمريكا امروز در زندان و يا خارج از ايران بسر مي برند والبته تاريخ عاقبت اين دايره بسته را نشان خواهد داد، در نظام فعلي سياست با مذهب و مذهب با سياست توجيه ميشود و امري مثل شركت درانتخابات وظيفه ديني معرفي ميشود ، مخالف سياسي ملحد
و ربا بهره ، با ظهور خاتمي اميدهايي بسته شد اما جو سنگين محافظه كاري جنبش مسالمت آميز را بر زمين گذاشت كه اين نااميدي حوادث خرداد 81 را رقم زد، انسداد سياسي نتيجه تمام تلاش ها و كوشش ها شد.
مجلس عقيم و رييس جمهور هيچكاره شد و در عوض نهادهاي انتصابي قوت گرفتند و همه چشم ها به پايان رياست جمهوري خاتمي دوخته شد ، هرجا كه بنشيني و هرجا كه دقت كني ميشنوي : مرگ يكبار وشيون يكبار
3) وضعيت فرهنگي : دخالت مستقيم حكومت هاي بسته در شئون فرهنگي جامعه و سعي در محدود كردن ذائقه فرهنگي آنان در اينجا نيز ديده شد ،
يا روسري يا توسري آغاز آن بود با آلات موسيقي و نوار و ويدئو و ماهواره و … به هر حال روزي كه ويدئو داشتنش به تنهايي جرم بود تنها بعد از هفت سال تبديل به تبليغي در سازمان صداوسيما شدولي آيا اين روند در مورد ساير ابزار هم صادق است؟ هرچند كند و غير علني اما حالا داشتن ماهواره نيز كاملا رواج يافته و از بام هر ساختمان مرتفعي چندتايي از آنها را ميشود ديد
مدتي قبل با پوشش مانتو برخورد ميشد اما حالا …
در واقع اين ها نشان داده اند كه براي حفظ قدرت حاضرند هر امتيازي را به مردم بدهند بجز تغيير نظام ولي آيا اين جامعه همانيست كه در سالهاي اول انقلاب بود و متد قبلي اينبار كارساز خواهند بود
4)وضعيت اجتماعي :روند مهاجرت ها از روستا به شهر و از شهرهاي كوچك به شهرهاي مركز يكپارچگي و نظم فرهنگي اجتماعي شهرها را به هم زده است ،روستاهاي خالي شده برابر است با شهرهاي در حال انفجاري كه هيچكس حرف ديگري را نمي فهد و خشونت ها ،نا هنجاري و معضلات فزوني ميگيرد ، يكدستي و اصالت قربانيان اين روند بودند ، سياست جمعيتي حكومت در سالهاي دهه شصت مثل واگذاري زمين به خوانوارهاي پرجمعيت و تشويق علني در وسايل ارتباط جمعي و مانند هر مورد ديگري استفاده ابزاري از دين براي ازدياد نسل (مراجعه كنيد به سخنراني هاي امثال آقاي قرائتي در آن سالها) موجي را ايجاد كرد كه خارج از هر اصول و قاعده اي براي زندگي دچار بحران هويت و شخصيت شد
5)وضعيت جهاني : خاتمي آبرويي براي نظام خريد كه قبلا هيچكس نتوانسته بود آن كار را بكند اما فشار فزاينده اي كه خواستار شفافيت مواضع هسته اي ايران شده است شوخي و رودربايستي ندارد و مسلما حضور گسترده آمريكا در منطقه فشارها را بر قمي هاي تهراني شده متمركز خواهدكرد كه اولين نشانه آن صلح در فلسطين است

با همه تفاصيلي كه رفت بايد اينگونه گفت كه نسل نويي كه توان و قوه دارد در انتظار است آيا مي تواند آرام ومنطقي به هواي تازه دست يابد و يا پاي آمريكايي ها به اين كشور باز خواهد شد .
انتخابات آينده رياست جمهوري در دو كشور ايران و آمريكا همه چيز را روشن ميكند،انتخاباتي سرد در ايران همراه با برنده شدن بوش مساوي است با جنگ و در صورت شكست بوش و امثال او برابر است با افزايش فوق العاده فشارها بر نظام براي اعاده دموكراسي .
يك احتمال خفيف هم هست و آن يك رييس جمهور محبوب در ايران است ولي آيا يك خوش تيپ ديگر با شعارهايي زيباتر ميتواند فشارخون جامعه راپايين آورد؟
نتيجه آنكه جامعه امروز ايران چشمش از انقلاب ترسيده و حقيقتا آنچه كه بيشتر از تحول اهميت دارد بعد از تحول است و نتيجه كار
پس تكليف چيست و اصولا چه بايد كرد؟
آگاهي داشتن و آگاهي دادن بزرگترين رسالت هر انسان روشنفكر است ، مسلما مبارزه منفي تنها با اين عامل موفق است
جلوگيري از منحرف شدن جنبش دانشجو و مردم ،كاري دشوار است ،آنچه كه بيشتر از خنجر لباس شخصي ها جگر دانشجو را خون كرده همان كسانيند كه جواب فحاشي هاي طرف مقابل را با فحاشي مي دهند و نهضت را به بدنامي ميكشند كه در چندين مورد نيز كاشف عمل آمده كه اينها نفوذيان همانها بوده اند
حوادث تير 78 و خرداد 81 دانشجوي ما را آبديده كرده وبايد مطمئن بود در آينده ابتكار عمل را دانشجويان در دست خواهند داشت
فواره چون خيره سر شود سرنگون شود

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی