شنبه 25 مردادماه 1382
1) نوشته روي پيشاني اين كودك و چشمان معصومش
2) خيلي از حرفها تازه داره رو ميشه ، بهزاد نبوي فاش كرده كه در سال 76 ايران تهديد به حمله نظامي شده بوده ، پس بيخود نبوده كه دو سه نفر آدم رو اين ميون راه دادن كه هم جو بين المللي بگرده و هم فضا ي داخلي دلش خوش بشه
3) سازمان ملي جوانان : يك مليون و اندي دختر بي شوهر مي مانند . پس چرا در مورد پسرها نميگن ، آقا ديگه كي قدرت ازدواج داره
4) امامي كاشاني در نماز جمعه براي سرباز وظيفه هايي كه به زور به مصلا مي برند و يا كارمنداي بيچاره اي كه حقوق سر برجشون بستگي به همين يكي دو ساعت داره ، معني آزادي رو بي بند و باري اعلام كرده و گفته كه آمريكا مي گويد چرا شما
نمي گذاريد زنان هرطور مي خواهندلباس بپوشند
فيلم سفر سنگ
5) ديشب فيلم سفر سنگ مسعود كيميايي رو ديدم ، جالب بود و البته كه كلي شو سانسور كرده بودند ، فيلم مال سال پنجاه و هفت 57 ، قصه روستايي است كه ارباب روستا صاحب تنها آسياب دهه و به همين خاطر از ساخته شدن آسياب ديگري كه مخالف منافع اوست جلوگيري ميكنه ،و سنگ با مشقات بسيار ساخته ميشود و به ده ميرسه ، اين فيلم با تمثيل اجتماعي صريح خود وضعي از جامعه ديروز و امروز ماست كه در آن مردم با وجود آنكه از قدرت ظلم مي بينند اما به دليل ترس و بعضا تطميع و پول ، حتي در مقابل اين گروهي كه ميخواهند مردم را مستقل كنند مي ايستند ،
نكته جالب در اين فيلم سانسور نيمه كاره قسمتي از فيلمه كه ارباب براي برخورد جدي با اين گروه به سراغ آخوند ده ميره و با پشتوانه ديني !! جلو ميره ،اين فيلم با خراب شدن خانه اربابي توسط سنگ آسياب به انتها ميرسه اما تاريخ بقيه فيلم را اينطور تعريف ميكنه : آخوند ده بعد از مرگ ارباب كراواتي از احساس و مذهب مردم سواستفاده ميكنه و كساني كه سنگ رو از چند فرسخي با بدبختي آورده بودند رو تصفيه ميكنه و صاحب مطلق دو آسياب ميشه و باز از هر پنج خروار گندم فقط يك خروار به صاحبش ميده و باقي قضايا
اما اونهايي كه دل خوش كرده بودند كه با آمدن آسياب جديد به حق واقعي خودشون ميرسن ، حالا ميگفتن عجب غلتي كرديما ، اون ارباب قبلي كه كراواتي بود و دزدي ميكرد ديگه خودشو آيت الله معرفي نميكرد و دين و مسلك رو در نظر بچه هاي ما خراب نمي كرد ، اما اين ارباب كه همون كراواتو روي سرش پيچونده و عمامه گذاشته بجز دزدي و خراب كردن حالاي مملكت داره فردا روهم خراب ميكنه و عجب وحشيانه هم برخورد ميكنه و … اميدوارم اين ده بزودي روي خوشي رو ببينه و از شر هرچي دزد چاچول باز قالتاقه راحت بشه
1) نوشته روي پيشاني اين كودك و چشمان معصومش
2) خيلي از حرفها تازه داره رو ميشه ، بهزاد نبوي فاش كرده كه در سال 76 ايران تهديد به حمله نظامي شده بوده ، پس بيخود نبوده كه دو سه نفر آدم رو اين ميون راه دادن كه هم جو بين المللي بگرده و هم فضا ي داخلي دلش خوش بشه
3) سازمان ملي جوانان : يك مليون و اندي دختر بي شوهر مي مانند . پس چرا در مورد پسرها نميگن ، آقا ديگه كي قدرت ازدواج داره
4) امامي كاشاني در نماز جمعه براي سرباز وظيفه هايي كه به زور به مصلا مي برند و يا كارمنداي بيچاره اي كه حقوق سر برجشون بستگي به همين يكي دو ساعت داره ، معني آزادي رو بي بند و باري اعلام كرده و گفته كه آمريكا مي گويد چرا شما
نمي گذاريد زنان هرطور مي خواهندلباس بپوشند
فيلم سفر سنگ
5) ديشب فيلم سفر سنگ مسعود كيميايي رو ديدم ، جالب بود و البته كه كلي شو سانسور كرده بودند ، فيلم مال سال پنجاه و هفت 57 ، قصه روستايي است كه ارباب روستا صاحب تنها آسياب دهه و به همين خاطر از ساخته شدن آسياب ديگري كه مخالف منافع اوست جلوگيري ميكنه ،و سنگ با مشقات بسيار ساخته ميشود و به ده ميرسه ، اين فيلم با تمثيل اجتماعي صريح خود وضعي از جامعه ديروز و امروز ماست كه در آن مردم با وجود آنكه از قدرت ظلم مي بينند اما به دليل ترس و بعضا تطميع و پول ، حتي در مقابل اين گروهي كه ميخواهند مردم را مستقل كنند مي ايستند ،
نكته جالب در اين فيلم سانسور نيمه كاره قسمتي از فيلمه كه ارباب براي برخورد جدي با اين گروه به سراغ آخوند ده ميره و با پشتوانه ديني !! جلو ميره ،اين فيلم با خراب شدن خانه اربابي توسط سنگ آسياب به انتها ميرسه اما تاريخ بقيه فيلم را اينطور تعريف ميكنه : آخوند ده بعد از مرگ ارباب كراواتي از احساس و مذهب مردم سواستفاده ميكنه و كساني كه سنگ رو از چند فرسخي با بدبختي آورده بودند رو تصفيه ميكنه و صاحب مطلق دو آسياب ميشه و باز از هر پنج خروار گندم فقط يك خروار به صاحبش ميده و باقي قضايا
اما اونهايي كه دل خوش كرده بودند كه با آمدن آسياب جديد به حق واقعي خودشون ميرسن ، حالا ميگفتن عجب غلتي كرديما ، اون ارباب قبلي كه كراواتي بود و دزدي ميكرد ديگه خودشو آيت الله معرفي نميكرد و دين و مسلك رو در نظر بچه هاي ما خراب نمي كرد ، اما اين ارباب كه همون كراواتو روي سرش پيچونده و عمامه گذاشته بجز دزدي و خراب كردن حالاي مملكت داره فردا روهم خراب ميكنه و عجب وحشيانه هم برخورد ميكنه و … اميدوارم اين ده بزودي روي خوشي رو ببينه و از شر هرچي دزد چاچول باز قالتاقه راحت بشه
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی