رفراندوم بلاگ

۱۳۸۲ شهریور ۲, یکشنبه

امروز كه نامه ابراهيم نبوي به شيطان رو خواندم فكركردم جواب ابليس به اين نامه چيست ، همينطور داشتم توي اينترنت ول مي گشتم كه گفتم يه سري به صندوق پستي بندازم كه چشمتان روز بد نبيند ايميلي مخوف از قعر جهنم دنيا در پوشه اي جديد يافتم و من پيام بر برگزيده شيطان شدم تا اين نامه را منتشر كنم


فوق محرمانه
پاسخ تلقرافي از روابط عمومي بارگاه مهبوطي مقام عظماي ابليسي در پاسخ به نامه سرگشاده سيد ابراهيم نبوي به مصغره له
×××××××××××××××××××××××××××××××××
به نام خودم
در پاسخ به نامه ابراهيم نبوي كه گنده گو… فرموده و نامه اي به بارگاه اين جانبان پست نموده بودند ، فرمايش ميشود كه به ما تحتم قسم ،جماعتي پر ريش و پشم مدتي است دستهايمان را از پشت بسته اند و البته شرممان ميشود بگوييم به چه ظريف الحيل ها كه مبادا برايمان گران تمام شود
آنچه كه شما از خدمات اينجانبان (حضرت ابليس ) در اشاعه بدبختي در آن مملكت گفتي كلاوحاشا كه به فكر اين مقام عظمي هم نمي رسيد و چند صباحي است در پيشگاه اينان به تلمذ نشسته ايم ، آنچه درباب آقاي قاضي م … مر … (اسمش را نميشود نوشت چراكه ما فيلم هري پاتر را ديده ايم ) گفته بودي بسي زشت بود كه ايشان از خاصان و مقربان ذات مهبوط ما مي باشند و در كنار حاج سعيد مرحول با واجبين، سعديني شده اند بر اين بارگاه كه هركه نوشت حقيقت برايش پرونده سكسي درست كنند كه اين نكته را ما خودمان در دوره دكتري هم نخوانده بوديم و ايشان در دانشگاه جامع ما به درجه رفيع پروفسوري رسيده اند
مخلص كلام كه ما خيلي دلمان مي خواست اين نامه را ننويسيم و آبروي خود را نبريم اما احترام استاد واجب است و اين جانب اخطار ميكنم من بعد هركه نامه سرگشاده و ته مسدود كه موجب دق كردن جماعت قزويني پسند است بنگارد ،حسابش با اكبرشاه است و ما خود را استثنا از اين حيث مبرا ميكنيم
واسلام و عليكي و رحمت البليس و قحطه
ابليس الدوزخي الجهنمي
بيرم ماه شاشم سال هزار و سيصد و هشت عاد و دو..

رونوشت :
1-پيشگاه پروردگار عالم—( به عنوان دليلي كه چرا سجده نكردم )
2-روابط عمومي هاي كليه ادارات عريض و طويل ادراري
3-بايگاني و آرشيو خزعبلات اين مرتكه ديگر جهت حفظ و بايگاني در وبلاگ منفوره رفراندوم ( سعيد ديگر )- اين مورد آخرو از بس شيطانم نوشتم كه كپي رايت اين وبلاگ خراب شده رعايت نشه .
××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××

سعيد ديگر : اين عين نامه بدون كم و كاست ، سيدابراهيم جان من كتاب آقاي رييس جمهور تو را خوانده ام و به علاقه اي كه به خاتمي داشته اي مطلعم ، برمن و تو هرجي نيست كه دل به سيدخندان دوختيم و او زه زد ، بر آنان بايد رو ترش كرد كه به اميد مردم پشت كرده اند و البته آنچنان كه پيداست به تعبير خودت در حال پيوستن به تاريخ هستند

- راستي كه دلم به حال شيطان سوخت بيچاره اسمش بد در رفته

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی