رفراندوم بلاگ

۱۳۸۲ شهریور ۴, سه‌شنبه


سه شنبه
1) اين روزنامه شرق چاپ شد و عجب من كيف كردم با شماره اولش ، البته انتظار نيست كه در ادامه هم اينقدر سنگين كاركنه ، حدود 4 ساعت وقتمو گرفت ، مقاله زيبايي از قوچاني اولش بود كه ميتونم بگم تقريبا اولين باري بود كه من سرمقاله يك روزنامه رو دوبارميخوندم ، معمولا سرمقاله ها رو مي اندازم كنار ، چون غالبا جايي است براي شعار و فحش و تعارف ، كه معتقدم هرسه از موانع راه ما بوده اند
مطلبي توي وبلاگها خوندم كه خيلي برام جالب بود ، ميگفت در فرهنگ غربي دختر وپسري كه با هم به كافه ميروند هركدام پول سفارشهاي خودشو جدا ميدن و بعد ميرقصن و … درايران ما يا با يكي رودوايسي داريم كه هزار بدبختي رو به خاطر همين اخلاق متحمليم ، و يا با كسي سر عناد داريم كه خدا عالم است تا دمار از روزگارش درنياريم ول كن نيستيم ، اينجا طرف تو رودروايسي با يه استاديوم دست ميده و وقتي دعوا ميشه به يه شهر و شهرونداش فحش ميده ، نه خلاص آره بلاس

2) گفتم سر مقاله و محمدقوچاني ،اين چند جمله رو بخونيد : از ميراث دوم خرداد چيزي برجاي نمانده است .چنان كه به هنگام گفتگو از اين روز به علت تكرار بسيار ،اندك ملالي در دلها درميگيرد كه طعم تواماني از عشق و حسرت دارد . با وجوداين ،ما خود ارثيه دوم خرداديم…
3) من هميشه وقتي دراينترنت مقاله اي را ميخوانم به موقعيت نويسنده آن سخت توجه دارم ، كسي كه در تهران با اين ديال آپ هاي زپرقو وبلاگ مينويسد با كسي كه در استراليا با خطوط چند مگابايتي فحش مينويسد بسي متفاوت اند اين اينجا احساس خطر ميكند و او آنجا رها از اين دغدغه ها ، پس در نوشته هاي روزنامه ها ، وبلاگ ها و حتي حرف هاي مردم در اينجا ايهام ها و موقعيت سنجي هاي بسيار است و اين يعني حرف (و ) در نوشته هاي داخل مرزها را بايد (واي) خواند و اين حقيقتي كه همه به نوعي ميدانيم اما يادآوري آن ضروري بنظر ميرسد چرا كه بسياري از مطالب محو در ذهن ما با بيان ديگران جان ميگيرند
4) رفراندومي كه در سمت راست ميبينيد جايي است براي ثبت شدن در تاريخ اذهان ، كه فردا روز نگويند و ننويسند كه جنبش صدساله مردم گنگ به پيش مي رود ، گزينه آخر رو اگه انتخاب ميكنيد لطفا بنويسيد چرا
5) براي دادن لينك متقابل كامنت بذاريد ، ولي بايد بگم كه در انتخاب كامنت ها حساسيت به خرج ميدم و تا وبلاگ طرفو زيرورو نكنم وموضوعشو مناسب نبينم ،از دادن كامنت متاسفم

اينم يه عكس بي و با ربط ، پاستور عراقي ها


به نظر شما پاستور ايراني ها برگ هايش بيشتر نيست


0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی