صدا را مدام و فراگير بايد رساند
عاليجناب عاليجنابان خاكستري پوش يعني شخص شخيص سيدعلي خامنه اي، و انجمن طرح و تئوري ريزان مورد وثوقش به خوبي درك كرده اند كه با آزاد كردن و كوتاه آمدن در برابر مقاومت جانانه ي گنجي، از او شخصيتي ساخته اند كه ديگر كسي را ياراي دربند كردن و طرف شدن با او نيست. چرا كه گنجي، قهرماني است كه خود ناخواسته با دست خود ساخته اند تا حلقه ي مفقوده ي اتحاد آزاديخواهان و دموكراسي خواهان ايراني –يعني عنصر ضروري ليدر يا رهبر – را تكميل كند.
خامنه اي و اهالي دفتر مخوفش به اين نتيجه رسيده اند كه مرگ گنجي كم هزينه تر از ماندن اوست و اين است كه سناريويي تدارك ديده اند تا او را در زندان و زير تيغ جراحي و گذراندن مدتي اغما به ديار عدم بفرستند و از سوي ديگر با نمايشي همچون ماجراهاي قتل هاي زنجيره اي اين يكي سعيد – قاضي مرتضوي -را نيز واجبي خور كنند تا در ظاهر جامه ي خود از نكبت قضايا بپالايند.
خامنه اي به مشهد رفته تا بعد از مرگ گنجي غائله را با مانورهايي چون خلع چندتن از جمله قاضي مرتضوي و با اشكي همچون همان كه بعد از هجده تير سال هفتاد و هشت ريخت، فيصله دهد.
اين رسم همايوني كه سيدعلي شاه سالانه مدتي را در مشهد بيتوته ميكند و با لباسهاي نيمه ديني-عرفاني-من درآوردي و با رقص نور و گريم و موسيقي به رنگ كردن خلايق برمي خيزد، امسال به لحاظ زمان و مدت قابل تامل است و به نظر قسمتي از پروژه ي محو گنجي از زمين سياست ايران است. سفري آنچنان تا فرداي منحوسي كه تن نازنين گنجي به خاك سپردند كيهان ولايت فقيه بعد از مرثيه سرايي هايي از همان دست كه در ترور حجاريان كرد اين طور بنويسد كه " آقا در مشهد بود و از قضايا بي خبر "
با مرگ گنجي مردم ايران بيشتر از حكومت ايران ضرر ميكنند و اين حقيقتي است كه ديكتاتورهاي مذهبي ايران لااقل -در اين يك موضوع- كاملا درست درك كرده اند. هرچند كه به درستي مشخص نيست كه رژيم ملايان چه برنامه اي براي بيرون آمدن از بحرانهاي داخلي و خارجي بعد از مرگ وي ريخته است.
به هر حال اگر كاري براي اكبرگنجي ميتوان كرد هم الان است كه زمان با درد و ضعف و شكنجه به مرگ غم بار او در حال ختم شدن است و فردا زير تابوت او قرار گرفتن را جز حسرت و دريغ ندارد.
در گمانم كه براي حمايت از گنجي طرح تجمعات ديگري بايد ريخت و اين بار در شهرهاي مختلف و در مقابل دانشگاههاي هر شهر. آرام و بي خشونت. چرا كه به هر حال به ياد خشكه مغزان فراموشكار، پيام و صدا را مدام و فراگير بايد رساند.
عاليجناب عاليجنابان خاكستري پوش يعني شخص شخيص سيدعلي خامنه اي، و انجمن طرح و تئوري ريزان مورد وثوقش به خوبي درك كرده اند كه با آزاد كردن و كوتاه آمدن در برابر مقاومت جانانه ي گنجي، از او شخصيتي ساخته اند كه ديگر كسي را ياراي دربند كردن و طرف شدن با او نيست. چرا كه گنجي، قهرماني است كه خود ناخواسته با دست خود ساخته اند تا حلقه ي مفقوده ي اتحاد آزاديخواهان و دموكراسي خواهان ايراني –يعني عنصر ضروري ليدر يا رهبر – را تكميل كند.
خامنه اي و اهالي دفتر مخوفش به اين نتيجه رسيده اند كه مرگ گنجي كم هزينه تر از ماندن اوست و اين است كه سناريويي تدارك ديده اند تا او را در زندان و زير تيغ جراحي و گذراندن مدتي اغما به ديار عدم بفرستند و از سوي ديگر با نمايشي همچون ماجراهاي قتل هاي زنجيره اي اين يكي سعيد – قاضي مرتضوي -را نيز واجبي خور كنند تا در ظاهر جامه ي خود از نكبت قضايا بپالايند.
خامنه اي به مشهد رفته تا بعد از مرگ گنجي غائله را با مانورهايي چون خلع چندتن از جمله قاضي مرتضوي و با اشكي همچون همان كه بعد از هجده تير سال هفتاد و هشت ريخت، فيصله دهد.
اين رسم همايوني كه سيدعلي شاه سالانه مدتي را در مشهد بيتوته ميكند و با لباسهاي نيمه ديني-عرفاني-من درآوردي و با رقص نور و گريم و موسيقي به رنگ كردن خلايق برمي خيزد، امسال به لحاظ زمان و مدت قابل تامل است و به نظر قسمتي از پروژه ي محو گنجي از زمين سياست ايران است. سفري آنچنان تا فرداي منحوسي كه تن نازنين گنجي به خاك سپردند كيهان ولايت فقيه بعد از مرثيه سرايي هايي از همان دست كه در ترور حجاريان كرد اين طور بنويسد كه " آقا در مشهد بود و از قضايا بي خبر "
با مرگ گنجي مردم ايران بيشتر از حكومت ايران ضرر ميكنند و اين حقيقتي است كه ديكتاتورهاي مذهبي ايران لااقل -در اين يك موضوع- كاملا درست درك كرده اند. هرچند كه به درستي مشخص نيست كه رژيم ملايان چه برنامه اي براي بيرون آمدن از بحرانهاي داخلي و خارجي بعد از مرگ وي ريخته است.
به هر حال اگر كاري براي اكبرگنجي ميتوان كرد هم الان است كه زمان با درد و ضعف و شكنجه به مرگ غم بار او در حال ختم شدن است و فردا زير تابوت او قرار گرفتن را جز حسرت و دريغ ندارد.
در گمانم كه براي حمايت از گنجي طرح تجمعات ديگري بايد ريخت و اين بار در شهرهاي مختلف و در مقابل دانشگاههاي هر شهر. آرام و بي خشونت. چرا كه به هر حال به ياد خشكه مغزان فراموشكار، پيام و صدا را مدام و فراگير بايد رساند.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی