رفراندوم بلاگ

۱۳۸۲ مهر ۱۱, جمعه

قلم بر دست حيرانم ، نمي دانم چه بنويسم
1) حرف اول : محسن سازگارا كسي كه به خاطر اصرار بر مبارزه ي بي خشونت لقب گاندي ايران را گرفته ، بر اثر از كار افتادن رگهاي قلب در حالت احتضار به سر ميبرد،

باز مگر ميشود بي تفاوت بود و با انزجار از سياست بار مسئوليت بر زمين گذاشت ، آنان كه مي گويند از سياست بدشان مي آيد و در كنج سكر و مستي سر به خودفريبي نهاده اند ، آيا مسئوليتي ندارند ، ديدن چيزي بيشتر از نوك دماغ خود چقدر سخت است …

2) امشب تلوزيون ج اا مراسم مستقيمي را از كربلا پخش ميكرد ، نمي دانم چرا ياد شعاري افتادم كه دانشجويان بوعلي در شبهاي خردادماه سر ميدادند : اي بوش كربلايي ، مشهد و قم مي آيي ؟
در طول تاريخ بي سابقه بوده كه قشر روشنفكر جامعه اي اينگونه به خارج اميد ببندد … در ميان مردم كوچه و بازار نقل هايي كه از قول كربلا رفته هاي اين چند ماهه ميكنند ، آب از لب و لوچه ي جماعتي راه انداخته و جماعتي با ترس از جنگ به عالم و آدم لعنت ميكنند و عده اي نه نظري دارند و نه گوشي براي شنيدن ، جزو هر دسته كه باشيم دليلي داريم كه به هر حال بايد گفت …

3) تا نباشد چوب تر
فرمان نراند گاو و خر
اينطور كه پيداست حضرات ميخواهند پروتكل الحاقي را امضا كنند !! اين شعر بالا را در وصف …





0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی