رفراندوم بلاگ

۱۳۸۲ مهر ۵, شنبه

سيل يا زلزله
1) حمله آمريكا به ايران :
اسلاف گفته اند : آنچه ما ميخوريم كاشته ديگران است و آنچه را كه ما ميكاريم ديگران ميخورند ، وضعيت ايران در حكومت پهلوي نتيجه و منتج از فعل و انفعالاتي بود كه در دوران قجر در ايران رخ داد .
وضعيت به شدت واپسگراي قجري ، روشنفكران تجدد خواه دين گريز را منبعث و باعث شد ، چنان كه همين روشنفكران دين گريز ، طيف تند روي واپسگرايي را در پي داشتند و البته كه همه ناخواسته …

پسري كه از پدر خود منزجر و متنفر است درست در همان جهتي مي رود كه پدر نمي پسنديده و برحذر ميداشته … واين گونه است كه غالب اوقات پدر بزرگ ها با نوه ها رابطه ي بس صميمي دارند چرا كه نوه ها عكس عكس آنهايند ، يعني خود آنها

وقتي در سال 57 محمد رضا پهلوي بار سفر بست در دل گفت : ديگي كه براي من نجوشد ميخواهم سر سگ در آن بجوشد ،
در حالي كه راههاي زيادي براي آرامش در ايران بود ، پافشاري او بر قدرت و رسانيدن كار به لحظات كور انفجار باعث شد تا هرگونه تند روي توجيه شود و اعمال شود ، اگر او در پاييز 57 قدرت را رها ميكرد اوضاع امروز ما بسي متفاوت تر از آني بود كه حالا داريم ، اما چه افسوس بي هوده اي و چه اگري …كه اولين خصلت ديكتاتورها كر بودن آنهاست


حقيقتي است آنچنان كه اگر ايران ما در زير چكمه هاي سربازان آمريكايي رود و يا دچار هرج و مرج دروني شود و يا بر مرز تكه تكه شدن بلرزد ، مقصر و متهم شماره اول كيست به جز حكومت لج باز و كودن كنوني ، حكومتگراني كه براي فلج كردن ذهن به پاخواسته و آزادي خواه ايرانيان ، چه خنجرها كه از شكم خود عبور دادند تا در پس آن به مغز روشنفكري صدمه زنند

نمي دانم مي داني يا نه ؟ شايد چندان مهم نيست ، مهم اينست كه در ايران اوضاع آرام است ،
اما آنقدر آرام كه ترسي ناخواسته در درون دل سرك ميكشد ،آنقدر آرام و بي احساس كه گويي در تير و خرداد اين تاثير افلاك و ستارگان بر مغز ما بوده و حالا ما آن نيستيم كه بوديم …
اما مي دانم و لابد مي داني كه هميشه فرياد، ابزار مبارزه نيست گاهي سكوت، كر كننده ي سنگين ترين گوشهاست ، دل خوشكنك نيست اينكه بگويم جبهه ي مبارزه براي آزادي در ايران هر روز قله هاي بيشتري را فتح ميكند و چه عيان و چه نهان ، چه بخواهيم و چه نخواهند ، آواز اين مبارزه ي مدني به دورترين دهك هاي ايران نيز رسيده و ايستادن در مقابل سيل آن جز خانه خرابي چيزي ندارد

اين سيل زودتر ميرسد و يا آن زلزله (حمله نظامي ) ؟ هر دو خانه ي ظلم را ويران ميكنند ، اما خانه ي مردم اين شهر چه ميشود ؟


2)...


3) مهر آغاز يك خاطره ي تلخ : جنگ : يك تصفيه حساب حسابي ... و نشسته بر اين خاكستر باز مردم ، باز به داغ عزيزان
ياد سربازان وطن زنده باد


4) نوشته هايي براي باد :
در وبلاگ كه مي نويسي گويي با باد درد و دل ميكني ، گويي فريادهايي كه هركس بخواهد ميشنود و آنكه نخواهد تنها كافي است دكمه اي را فشار دهد تا براي او خفه شوي ، قانون اصوات در اينجا جاري نيست ، اينجا سرزمين انتخاب است

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی