تحريم
>>سياست
رفراندوم: آري يا نه
انتخابات: بد يا بدتر!
با پايان گرفتن مجلسي كه با اميد به اصلاحات تشكيل شد وبا كوله باري از طرح و لايحه هاي رد شده پايان ميگيرد وبا نزديك شدن به تشكيل هفتمين مجلس در عمر جمهوري اسلامي آنچه كه در حال حاضر بيشترين بحث ها را در داخل محافل تحت تاثير خود دارد ، شركت يا تحريم انتخابات است .
در داخل بدنه ي جمهوري اسلامي چهارنظر وجود دارد:
1-راست افراطي: اين مجموعه بي توجه به سرنوشت جمهوري اسلامي ، موفقيت خود را در عدم استقبال در انتخابات مي بينند .هرچند در ظاهر رهبران آن مردم را دعوت به حضور در صحنه (!)مي كنند
2-راست معتدل : سرنوشت جمهوري اسلامي و علم آنها به اين مطلب كه انتخابات بي رونق ، باعث انزواي بين المملي و احتمالا امتياز دهي بيشتر در پاي ميزهاي مذاكرات مي شود ، اين جريان را به سوي آن كشيده تا با تدارك ديدن سناريوهايي با جريان چپ معتدل ،دست به نمايشي جهت داغ كردن تنور انتخابات بزند.
3-چپ معتدل : بازيگران نمايشي كه به كارگرداني گروه راست معتدل برپا شده از اين دسته انتخاب شده اند. تهيه كننده گان اين جنگ زرگري (رهبري+ رفسنجاني ، حجاريان و بهزاد نبوي) گمان مي كنند به اين طريق خواهند توانست ركود بازار انتخابات را شكسته و در اين وضعيت بحراني كه مي رود با انتخاب مجدد جرج بوش فشارهاي مضاعفي با توجه به حقوق بشر بر ايران وارد شود ، نمايشي از دموكراسي اجرا كنند
4- چپ افراطي : مجاهدين انقلاب ومحسن آرمين ، به عنوان نماد اين مجموعه در برابر انتخابات موضعي از سر بي تكليفي گرفته اند.آنان متوجه ي اشكال كار(قانون اساسي) شده اند اما ترجيح مي دهند با شعارهاي داغ و مايل به خواست هاي مردم ، در رقابت هاي انتخاباتي دوباره به سكوهاي مجلس دست يابند و لذا همچون گروههاي افراطي راستي ، نه تنها سرنوشت جمهوري اسلامي بلكه سرنوشت ايران نيز برايشان اهميتي ندارد واز اين جهت مي توان آنها را از راست هاي افراطي نيز مقام پرست تر دانست
و اما اپوزيسيون ، عبور كرده ها از جمهوري اسلامي :
وقتي سخن از اپوزيسيون مي آيد، در ذهن عده اي بلفور ايرانيان خارج از كشور و يا سلطنت طلبان وكمونيست ها تداعي مي شوند. در حالي كه به جرات مي توان گفت در حال حاضر بيش از 75 درصد مردم ايران خواهان تغييرات جدي و اساسي در شئونات سياسي ،اقتصادي، اداري ايران هستند. كه بنا به تعريف اپوزيسيون جزء آن قرار مي گيرند.
و اما دسته بندي اين گروه ونحوه ي عمل آنها در انتخابات :
1-جمهوري خواهان:متاسفانه در اين مقطع حساس تاريخ معاصر ، انشقاقي در راي و نظر آزادي خواهان ايراني رخ داده
گروه اول : گروهي با اشاره به اين مطلب كه مجلس آخرين سنگر براي پيگيري مسالمت جويانه ي خواسته ها ست شركت در آن را تبليغ مي كنند و با اشاره به خواست گروه راست افراطي ، تحريم كنندگان انتخابات را از اينكه همچون آنها حركت كنند برحذر مي دارند
نمونه هايي از نحوه ي استدلال اين گروه : - و -
گروه دوم : با توجه به اينكه قاطبه ي ايرانيان با مايوس شدن از آنچه كه جريان اصلاحات ناميده ميشد انگيزه اي براي شركت كردن در هرگونه انتخاباتي كه در آن كانديداها عبور كردگان از فيلتر شش نفره ي شوراي نگهبان هستند، ندارند لذا اين گروه با اشاره به اين وضعيت معتقدند با شدت دادن به اين تصميم عمومي مي توان پيغامي رسا به حكومت جمهوري اسلامي و جهانيان داد و اين انتخابات را به نوعي رفراندوم مشروعيت رژيم تبديل كرد تا اعتباري كه بعد از دوم خرداد76 باعث شد تا جمهوري اسلامي جاني تازه بگيرد از ميان برود و...
و اما استدلالهايي از اين گروه كه فراموش نكنيم نسبت به گروه اول در اكثريت اند:- و - و -
2-سلطنت طلبان و سوسيال ها و...
اينان همچون هميشه و بدون در نظر گرفتن شرايط بر ميخ تحريم از همان ابتدا كوبيده اند .پس سياست آنها در اين مقطع قابل بررسي نيست.چرا كه اصلا استراتژي نيست.
بنده به اين نتيجه رسيده ام كه : هم آنهايي كه حكم به تحريم مي كنند وهم آنها كه معتقدند كه بايد اصلاح طلبان را به مجلس فرستاد هيچكدام نتوانسته اند دليل محكم و روشني بر نظر خود دهند .هر دو گروه براي فرداي انتخابات واينكه بدين طريق چگونه مي توان شيشه ي عمر ديو استبداد را بدون بريدن دست ها و پاها شكست ، ادله اي كه نتوان آن را جواب داد ندارند .در واقع اين تجربيات گذشته است كه نظرات را متفاوت كرده.ولي وقتي ميخوانيم كه آن عده از اصلاح طلبان كه رد صلاحيت نشده اند تحصن نكرده اند، بيشتر گوشي دستمان مي آيد كه اينان معتقد به حركت آزادي خواهانه ي مردم نيستند و تنها به رانتهاي نمايندگي مي انديشند.چرا تنها 80 نماينده تحصن كرده؟ مگر دويست نماينده ي اصلاح طلب نداشتيم؟
و اين هم گزارش معاون رييس جمهور از نمايندگان عاشق مقام : اندکي از دوستان اصلاح طلب را هم مي ديدم که از دور مي آيند، انگشت به پيشاني مي کشند: يعني آقا شرمنده. شوراي نگهبان ما را تاييد کرده است!
و اما طرفه دليلي كه در اين ميانه به ذهن حقير ميرسد آن است كه حال كه بعد از سالها مردم ما به يك اتحاد نسبي براي تحريم انتخابات رسيده اند،با آيه قسم دادن هم نمي توان مردم را به پاي صندوق كشانيد.حتي اگر مصلحت خود مردم هم باشد باز هم آن راننده وبقال و دكان دار و عطار و ...به حرف پسر خود حتي اگر استاد دانشگاه باشد، گوش نمي دهد ومهر انتخابات را بر شناسنامه نمي خرد. پس مي توان با همسو شدن با عموم مردم تحريم را سنگين تر وقوي تر و صداي آزادي خواهي را رساتر كرد.
>>لينكداني
-خاتمي همچون ماموران اطلاعاتي سخن مي گويد ميگويد ميداند در جلسات نمايندگان چه فحش هايي به نظام مي دهند!
-براي سياوش قميشي پيغام بگذاريد
-اصلاح طلبان لولوي سرخرمنند!
-وب سايت شاهين مير محمد حسيني (شاعر)
تحليل هودر از ذائقه ي جوانان ايراني در اينترنت( به انگليسي)
-گزارشي از فقر
-سايت عبور از فيلتري كه خود فيلتر نمي شود
رفراندوم: آري يا نه
انتخابات: بد يا بدتر!
با پايان گرفتن مجلسي كه با اميد به اصلاحات تشكيل شد وبا كوله باري از طرح و لايحه هاي رد شده پايان ميگيرد وبا نزديك شدن به تشكيل هفتمين مجلس در عمر جمهوري اسلامي آنچه كه در حال حاضر بيشترين بحث ها را در داخل محافل تحت تاثير خود دارد ، شركت يا تحريم انتخابات است .
در داخل بدنه ي جمهوري اسلامي چهارنظر وجود دارد:
1-راست افراطي: اين مجموعه بي توجه به سرنوشت جمهوري اسلامي ، موفقيت خود را در عدم استقبال در انتخابات مي بينند .هرچند در ظاهر رهبران آن مردم را دعوت به حضور در صحنه (!)مي كنند
2-راست معتدل : سرنوشت جمهوري اسلامي و علم آنها به اين مطلب كه انتخابات بي رونق ، باعث انزواي بين المملي و احتمالا امتياز دهي بيشتر در پاي ميزهاي مذاكرات مي شود ، اين جريان را به سوي آن كشيده تا با تدارك ديدن سناريوهايي با جريان چپ معتدل ،دست به نمايشي جهت داغ كردن تنور انتخابات بزند.
3-چپ معتدل : بازيگران نمايشي كه به كارگرداني گروه راست معتدل برپا شده از اين دسته انتخاب شده اند. تهيه كننده گان اين جنگ زرگري (رهبري+ رفسنجاني ، حجاريان و بهزاد نبوي) گمان مي كنند به اين طريق خواهند توانست ركود بازار انتخابات را شكسته و در اين وضعيت بحراني كه مي رود با انتخاب مجدد جرج بوش فشارهاي مضاعفي با توجه به حقوق بشر بر ايران وارد شود ، نمايشي از دموكراسي اجرا كنند
4- چپ افراطي : مجاهدين انقلاب ومحسن آرمين ، به عنوان نماد اين مجموعه در برابر انتخابات موضعي از سر بي تكليفي گرفته اند.آنان متوجه ي اشكال كار(قانون اساسي) شده اند اما ترجيح مي دهند با شعارهاي داغ و مايل به خواست هاي مردم ، در رقابت هاي انتخاباتي دوباره به سكوهاي مجلس دست يابند و لذا همچون گروههاي افراطي راستي ، نه تنها سرنوشت جمهوري اسلامي بلكه سرنوشت ايران نيز برايشان اهميتي ندارد واز اين جهت مي توان آنها را از راست هاي افراطي نيز مقام پرست تر دانست
و اما اپوزيسيون ، عبور كرده ها از جمهوري اسلامي :
وقتي سخن از اپوزيسيون مي آيد، در ذهن عده اي بلفور ايرانيان خارج از كشور و يا سلطنت طلبان وكمونيست ها تداعي مي شوند. در حالي كه به جرات مي توان گفت در حال حاضر بيش از 75 درصد مردم ايران خواهان تغييرات جدي و اساسي در شئونات سياسي ،اقتصادي، اداري ايران هستند. كه بنا به تعريف اپوزيسيون جزء آن قرار مي گيرند.
و اما دسته بندي اين گروه ونحوه ي عمل آنها در انتخابات :
1-جمهوري خواهان:متاسفانه در اين مقطع حساس تاريخ معاصر ، انشقاقي در راي و نظر آزادي خواهان ايراني رخ داده
گروه اول : گروهي با اشاره به اين مطلب كه مجلس آخرين سنگر براي پيگيري مسالمت جويانه ي خواسته ها ست شركت در آن را تبليغ مي كنند و با اشاره به خواست گروه راست افراطي ، تحريم كنندگان انتخابات را از اينكه همچون آنها حركت كنند برحذر مي دارند
نمونه هايي از نحوه ي استدلال اين گروه : - و -
گروه دوم : با توجه به اينكه قاطبه ي ايرانيان با مايوس شدن از آنچه كه جريان اصلاحات ناميده ميشد انگيزه اي براي شركت كردن در هرگونه انتخاباتي كه در آن كانديداها عبور كردگان از فيلتر شش نفره ي شوراي نگهبان هستند، ندارند لذا اين گروه با اشاره به اين وضعيت معتقدند با شدت دادن به اين تصميم عمومي مي توان پيغامي رسا به حكومت جمهوري اسلامي و جهانيان داد و اين انتخابات را به نوعي رفراندوم مشروعيت رژيم تبديل كرد تا اعتباري كه بعد از دوم خرداد76 باعث شد تا جمهوري اسلامي جاني تازه بگيرد از ميان برود و...
و اما استدلالهايي از اين گروه كه فراموش نكنيم نسبت به گروه اول در اكثريت اند:- و - و -
2-سلطنت طلبان و سوسيال ها و...
اينان همچون هميشه و بدون در نظر گرفتن شرايط بر ميخ تحريم از همان ابتدا كوبيده اند .پس سياست آنها در اين مقطع قابل بررسي نيست.چرا كه اصلا استراتژي نيست.
بنده به اين نتيجه رسيده ام كه : هم آنهايي كه حكم به تحريم مي كنند وهم آنها كه معتقدند كه بايد اصلاح طلبان را به مجلس فرستاد هيچكدام نتوانسته اند دليل محكم و روشني بر نظر خود دهند .هر دو گروه براي فرداي انتخابات واينكه بدين طريق چگونه مي توان شيشه ي عمر ديو استبداد را بدون بريدن دست ها و پاها شكست ، ادله اي كه نتوان آن را جواب داد ندارند .در واقع اين تجربيات گذشته است كه نظرات را متفاوت كرده.ولي وقتي ميخوانيم كه آن عده از اصلاح طلبان كه رد صلاحيت نشده اند تحصن نكرده اند، بيشتر گوشي دستمان مي آيد كه اينان معتقد به حركت آزادي خواهانه ي مردم نيستند و تنها به رانتهاي نمايندگي مي انديشند.چرا تنها 80 نماينده تحصن كرده؟ مگر دويست نماينده ي اصلاح طلب نداشتيم؟
و اين هم گزارش معاون رييس جمهور از نمايندگان عاشق مقام : اندکي از دوستان اصلاح طلب را هم مي ديدم که از دور مي آيند، انگشت به پيشاني مي کشند: يعني آقا شرمنده. شوراي نگهبان ما را تاييد کرده است!
و اما طرفه دليلي كه در اين ميانه به ذهن حقير ميرسد آن است كه حال كه بعد از سالها مردم ما به يك اتحاد نسبي براي تحريم انتخابات رسيده اند،با آيه قسم دادن هم نمي توان مردم را به پاي صندوق كشانيد.حتي اگر مصلحت خود مردم هم باشد باز هم آن راننده وبقال و دكان دار و عطار و ...به حرف پسر خود حتي اگر استاد دانشگاه باشد، گوش نمي دهد ومهر انتخابات را بر شناسنامه نمي خرد. پس مي توان با همسو شدن با عموم مردم تحريم را سنگين تر وقوي تر و صداي آزادي خواهي را رساتر كرد.
>>لينكداني
-خاتمي همچون ماموران اطلاعاتي سخن مي گويد ميگويد ميداند در جلسات نمايندگان چه فحش هايي به نظام مي دهند!
-براي سياوش قميشي پيغام بگذاريد
-اصلاح طلبان لولوي سرخرمنند!
-وب سايت شاهين مير محمد حسيني (شاعر)
تحليل هودر از ذائقه ي جوانان ايراني در اينترنت( به انگليسي)
-گزارشي از فقر
-سايت عبور از فيلتري كه خود فيلتر نمي شود
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی