امسال زمستانش هم هيچ بويي از اصالت ندارد.با هيچ برفي كه ببارد يا سرمايي تا از خاطر نبري زمستان است...
و اين نااعتدالي طبيعت ، آدمي را نيز مي آشوبد...
آسمان همدان:
>>سياست و سبزي خوردن!
چه كار كنيم،چه كار نكنيم،تحصن كنيم!
همين آقايان اصلاح طلب وخوش تيپ ،همين نمايندگان مجلس شاشم ، وقتي قانون مصوبشان به علت منافات با آيين نامه ي داخلي نيروي انتظامي در فيلتر شوراي نگهبانان ولايت ، فضله تشخيص داده شد ، جز تك وتوك چسناله اي صدايي نكردند وحالا كه مسئله ي شخصي پيش آمده اينگونه جان بر كف شده اند. اصلاح قانون مطبوعات با حكم رهبري زمين ماند و از هيچ يك از همين آقايان صدايي در نيامد.و اصلا مجلس ششم چه كاري را تمام كرد كه حالا اين منجي هاي مسخره بخواهند به پشتوانه ي آن دوباره چهارسال براي عشقشان و يادگار امامشان زمان بخرند .
و همه ديگر ميدانند كه اين جلز و ولزها براي آنست كه آتش انتخابات پرشور نشان داده شود حال آنكه آتش براي گر گرفتن انرژي ميخواهد ونه آلرژي...
وقتي همه ميدانستند كه محمد رضا خاتمي نماينده ي اول تهران ، اينبار در مجلس هفتم كارش از رتبه ي سه رقمي سر درمي آورد چه لزومي داشت رد صلاحيت او.مي بينيد!
اين سريال ونمايش همچون دوم خرداد ساخته ي عروسك گردان هاي ماهري چون سعيد حجاريان وامثالهم است كه در گزارشهاي محرمانه نظام را در خطر ديده اند و حكايتي ديگر بر پرده كرده اند...
آري.جمهوري اسلامي خيلي كه ضرر كرده باشد از آبروي نداشته ي جنتي براي پرشور كردن انتخابات استفاده ميكند.جنتي رد صلاحيت ميكند وبعد آقاي خامنه اي همچون يك مصلح وارد مي شود ومثلا با اكراه( يك ولخرجي ديگر) جلوي مسئله مي ايستد
و بگو من براي كه مي گويم .آنهم وقتي حسن آقا، سبزي فروش محل، براي زنهاي زنبيل بدست تمام اين استراتژي را تشريح كرده و فحششان داده و بعد سفارشها كه مبادا راي دهيد و ...!
آري،
دست آقايان رو شده.
>>سياست از نگاهي ديگر
شكنجه ي عمومي در يك زندان عمومي
معمولا در حكومتهاي خودكامه ، زندانيان سياسي دو قسم شكنجه گر دارند.اولي خيلي مردانه(!) دست در زيرناف زنداني اش مي كند وبا فشار مشتش ناله ي وحشتناك او را به هوا مي برد و دومي خيلي پدرانه بعد از آنهمه شكنجه به دلجويي و نوازش مي آيد و درد را دوچندان مي كند واز طرفي طعم آسايش را در اوج محنت به يادش مي آورد تا دژ استواري اش خرد شود. با اين قياس جمهوري اسلامي نيز با اين نمايشي كه در پيش گرفته همان بازي را اينبار نه با يك نفر بل با ملتي از سر گرفته.
جنتي و آن شوراي كذايي شش نفره اش همان شكنجه گر اول بازي اند.پدر ملت را در مقابلش به رقص نهاده اند . و دربار معظم له نقش دوم را به دستور گرفته واحمق آن زنداني كه از دست اولي به دومي پناه آورد.چرا كه طراح بازي وشكنجه گر اصلي همين ژانر دوم نمايش است و بدمن قضيه خود تنها عروسكي خرفت و سرطاني ...
آري چهار انگشت زير ناف ملت.و ايراني عقيم و بي هويت بر هيچ ظلمي كه بر او مي رود به فغان نمي آيد.و احمق آن زنداني كه لب مي گشايد( و به استعاره ي حال كلام ما رايي بدهد ...) . نه از درد كه به اميد آنكه بنا به قول همان زندانبان گشايشي در وضعش شود*.و دروغ پشت دروغ تا پرده برافتد و نه زنداني ماند ونه زندانبان ...
*و البته گشايش ها كه ميشود.چنان كه گشاده ي گشاده شده اين اسير بي ناله .
>>فرهنگ
چه ميكند اين سياوش!
قميشي با آلبوم بي سرزمين تر از باد بعد از مدتها يك اثر صداكن در بازار موسيقي ارائه كرده و با سبك كاملا خاص خود اين موفقيت را تصاحب كرده. يك خواننده ي كم عشوه و همواره به ياد وطن.در هر نوايي از سياوش قميشي اين درد وطن كاملا مشهود است .خود شدن وبي ريا شدن، عاشق بودن و همبستگي طول موج دائمي نواي اوست...
>>لينكداني
كنگره ي جمهوري خواهان،گامي به جلو ( متاسفانه نشد در اين رابطه ارزيابي داشته باشيم منتهي در يك نگاه كلي به نظر ميرسد تا اينجاي كار يك گام بلند برداشته شده چرا كه براي اولين بار خيلي از دعواهاي اپوزيسيون به كناري گذاشته شد .بويژه آنكه از داخل ايران هم حضور داشته اند)
يك فلش جالب با نام خيابان خوابها
مجموعه مقالاتي در باب تحريم انتخابات
تاپ سايت بلاگ اسپوت
---به مطلب قبل ( كدام شهر براي پايتختي) تكمله اي واصل شد.
---چند نظر جديد براي مطلب (آفات وبلاگ نويسي) اضافه شده كه خواندنش خالي از لطف نيست
و اين نااعتدالي طبيعت ، آدمي را نيز مي آشوبد...
آسمان همدان:
>>سياست و سبزي خوردن!
چه كار كنيم،چه كار نكنيم،تحصن كنيم!
همين آقايان اصلاح طلب وخوش تيپ ،همين نمايندگان مجلس شاشم ، وقتي قانون مصوبشان به علت منافات با آيين نامه ي داخلي نيروي انتظامي در فيلتر شوراي نگهبانان ولايت ، فضله تشخيص داده شد ، جز تك وتوك چسناله اي صدايي نكردند وحالا كه مسئله ي شخصي پيش آمده اينگونه جان بر كف شده اند. اصلاح قانون مطبوعات با حكم رهبري زمين ماند و از هيچ يك از همين آقايان صدايي در نيامد.و اصلا مجلس ششم چه كاري را تمام كرد كه حالا اين منجي هاي مسخره بخواهند به پشتوانه ي آن دوباره چهارسال براي عشقشان و يادگار امامشان زمان بخرند .
و همه ديگر ميدانند كه اين جلز و ولزها براي آنست كه آتش انتخابات پرشور نشان داده شود حال آنكه آتش براي گر گرفتن انرژي ميخواهد ونه آلرژي...
وقتي همه ميدانستند كه محمد رضا خاتمي نماينده ي اول تهران ، اينبار در مجلس هفتم كارش از رتبه ي سه رقمي سر درمي آورد چه لزومي داشت رد صلاحيت او.مي بينيد!
اين سريال ونمايش همچون دوم خرداد ساخته ي عروسك گردان هاي ماهري چون سعيد حجاريان وامثالهم است كه در گزارشهاي محرمانه نظام را در خطر ديده اند و حكايتي ديگر بر پرده كرده اند...
آري.جمهوري اسلامي خيلي كه ضرر كرده باشد از آبروي نداشته ي جنتي براي پرشور كردن انتخابات استفاده ميكند.جنتي رد صلاحيت ميكند وبعد آقاي خامنه اي همچون يك مصلح وارد مي شود ومثلا با اكراه( يك ولخرجي ديگر) جلوي مسئله مي ايستد
و بگو من براي كه مي گويم .آنهم وقتي حسن آقا، سبزي فروش محل، براي زنهاي زنبيل بدست تمام اين استراتژي را تشريح كرده و فحششان داده و بعد سفارشها كه مبادا راي دهيد و ...!
آري،
دست آقايان رو شده.
>>سياست از نگاهي ديگر
شكنجه ي عمومي در يك زندان عمومي
معمولا در حكومتهاي خودكامه ، زندانيان سياسي دو قسم شكنجه گر دارند.اولي خيلي مردانه(!) دست در زيرناف زنداني اش مي كند وبا فشار مشتش ناله ي وحشتناك او را به هوا مي برد و دومي خيلي پدرانه بعد از آنهمه شكنجه به دلجويي و نوازش مي آيد و درد را دوچندان مي كند واز طرفي طعم آسايش را در اوج محنت به يادش مي آورد تا دژ استواري اش خرد شود. با اين قياس جمهوري اسلامي نيز با اين نمايشي كه در پيش گرفته همان بازي را اينبار نه با يك نفر بل با ملتي از سر گرفته.
جنتي و آن شوراي كذايي شش نفره اش همان شكنجه گر اول بازي اند.پدر ملت را در مقابلش به رقص نهاده اند . و دربار معظم له نقش دوم را به دستور گرفته واحمق آن زنداني كه از دست اولي به دومي پناه آورد.چرا كه طراح بازي وشكنجه گر اصلي همين ژانر دوم نمايش است و بدمن قضيه خود تنها عروسكي خرفت و سرطاني ...
آري چهار انگشت زير ناف ملت.و ايراني عقيم و بي هويت بر هيچ ظلمي كه بر او مي رود به فغان نمي آيد.و احمق آن زنداني كه لب مي گشايد( و به استعاره ي حال كلام ما رايي بدهد ...) . نه از درد كه به اميد آنكه بنا به قول همان زندانبان گشايشي در وضعش شود*.و دروغ پشت دروغ تا پرده برافتد و نه زنداني ماند ونه زندانبان ...
*و البته گشايش ها كه ميشود.چنان كه گشاده ي گشاده شده اين اسير بي ناله .
>>فرهنگ
چه ميكند اين سياوش!
قميشي با آلبوم بي سرزمين تر از باد بعد از مدتها يك اثر صداكن در بازار موسيقي ارائه كرده و با سبك كاملا خاص خود اين موفقيت را تصاحب كرده. يك خواننده ي كم عشوه و همواره به ياد وطن.در هر نوايي از سياوش قميشي اين درد وطن كاملا مشهود است .خود شدن وبي ريا شدن، عاشق بودن و همبستگي طول موج دائمي نواي اوست...
>>لينكداني
كنگره ي جمهوري خواهان،گامي به جلو ( متاسفانه نشد در اين رابطه ارزيابي داشته باشيم منتهي در يك نگاه كلي به نظر ميرسد تا اينجاي كار يك گام بلند برداشته شده چرا كه براي اولين بار خيلي از دعواهاي اپوزيسيون به كناري گذاشته شد .بويژه آنكه از داخل ايران هم حضور داشته اند)
يك فلش جالب با نام خيابان خوابها
مجموعه مقالاتي در باب تحريم انتخابات
تاپ سايت بلاگ اسپوت
---به مطلب قبل ( كدام شهر براي پايتختي) تكمله اي واصل شد.
---چند نظر جديد براي مطلب (آفات وبلاگ نويسي) اضافه شده كه خواندنش خالي از لطف نيست
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی