رفراندوم بلاگ

۱۳۸۲ آبان ۲۶, دوشنبه

aban

از دين تا خرافه

الف)بفرماييد اين متن را امروز انداخته بودند درب منزل ما ، قبلا از اين قسم شب نامه ها ديده بودم اما چند سالي بود كه ريشه اش خشك شده بود و حالا بعد از هفت هشت سال دوباره ؟

دوستان امروز 17 اكتبر است، با اين حساب اينجا 4 دسامبر فيلتر ميشود! ضمنا بنده نخواهم مرد چرا كه به هرحال اين مطلب را در تيراژ بالا منتشر كردم (دونقطه پي !)

ب)كپي رايت مطلب و عكس بالا محفوظ است،دوستاني كه قصد هرگونه استفاده از اين عكس را دارند در نظر داشته باشند كه حقير با هزار قرض و قوله دوربين تهيه كرده ام (اينم از مخارج وبلاگ داري )كه البته مبارك است !پس لينك رفراندوم فراموش نشود (قابل توجه بعضي از دوستان!)

پ)
برنارد شاو: من معتقدم اگر كليه مشكلات بشريت را به دست تواناي حضرت محمد مي سپردند، تمامي آنها را ، يكي پس از ديگري حل مي كرد.

من از بيگانگان ديگر ننالم
كه با من هرچه كرد آن آشنا كرد

ت)
- چند كلمه جدي : وقتي آن كاغذ كذايي را خواندم سرم گيج رفت ، آخر اين همه استفاده ي ابزاري از دين جز ننگ خرافه و توهين به انساني بزرگ چون محمدبن عبدالله (ص) نيست ؛ اين شد كه منصرف شدم و گفتم وسيله اي ميشود براي آنان كه از اسلام آن فهميده اند كه آخوندها عرضه كرده اند: اسلام الله قاسم الجبار !
ولي من از جلال اينگونه گرفته ام كه به استقبال دردسر بروم تا آنكه بنشينم و سر در برف انشالله گربه است فرو كنم، اين شد كه عكس بر روي نت قرار گرفت
… در كتابخانه كتابي دارم پس سترگ و ارزشمند بنام مرواريدهاي پراكنده كه مدتها در دخمه ي كتابخانه ام خاك فراموشي خورده بود ، بيرونش آوردم و همانطور كه داشتم دنبال قسمت تعريف دانشمندان غربي از پيامبر ميگشتم به ذهنم رسيد در وبلاگي به مرور جملات قصار اين كتاب را قرار دهم …تا چه پيش آيد وچه در نظر آيد
فعلا



0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی