رفراندوم بلاگ

۱۳۸۲ مرداد ۹, پنجشنبه


پنج شنبه 9 مرداد
با سلام مجدد ، متاسفانه اين وبلاگ پريد كه البته چون يه كم خون كفتربازي تومون هست گرفتيمش و حالا از امروز هر روز آن لاين
اين عكس بي ربط ازپروينم كه توضيح نميخواد

● سه شنبه 24 تيرماه
1) نامه منتسب به عباس عبدي در بي بي سي رو خواندم ، عجب حالم گرفته شد ، از كجا معلوم كه اين نامه هم فرمايشي نباشه جوري از بازجوهاش تعريف كرده كه دهن آدم آب ميافته ….
2) تمام وبلاگ ها بسته شد ،به همين سادگي ،مرگ يكباروشيونم يكبار
3) در اينترنت گل گرفته شد ،ولي تا دلتون بخواد سايت هاي سكسي هست ، اصولا بعد از حوادث سال 78 بود كه سياست آزاد سازي سكسي و سختگيري سياسي در دانشگاهها رواج يافت ،اين ورژنش رو هم واسه اينترنت نوشتن…
4) سايت هاي خبر رساني ،سياسي ،ايراني ، آزاد انديش ،مخالف،معاند.. خريداريم ، پلاستيك كهنه ،سماور ، نون خشك خريداريم …هوي آب حوض خالي مي كنيم پيرزن خفه ميكنيم هوي نونه خشكيه هاي
5) چند روزي توبهت بودم اين بود كه اين خراب شده رو ول كرده بوديم ولي ديديم باز مهمان ميادوخوبيت نداره اين شد كه مي بينيد باز مي تايپم
6) غيبت شخص شخيص ديگه خيلي طولاني شده ….
7) 18 تير آمد و رفت اما سكوت بود و سكوت ، از ديدگاه جامه شناسي نظريه خروج از حاكميت كه براي فعالين سياسي مطرح بود را حالا ملت اجرا كردند اگر 18 تير شلوغ ميشد اميدي به ادامه حكومت وجود داشت اما اين سكوت سنگين پيام سنگين تري داشت و آن اينكه انتخابات مجلس هفتم همه چيز را روشن خواهد كرد
8) خاتمي كسي كه به سخن و عقيده تاريخ در مورد خود اهميت ميداد حالا ديگر آلوده تر از آن شد كه بتواند با توجيهي خود را مبرا كند واسش متاسفم

...
دوشنبه 16 تيرماه
1) علي الظاهر چهارشنبه 18 تير خبري نميشه ولي بازم نميشه حتمي حرفي زد ،
2) ممد آقاي خوش تيپ ما براي لاله و لادن پيغام داده ، جنايت طرشت مهم نبود ، تنها مشكل مملكت اين دوقلوها هستن كه اگه جدا بشن ديگه اين ملت هيچ دردي نداره ،عمه حقيقتم ميگه بالام جان عوام فريبي هم حدي داره ،بسه
3) سخنان آقاي لادن بن تمساح در روز جمعه حرفهايي بود كه سال 75 بخاطرش سر زير آب ميكردند ولي حالا ميشه بگن
4) الان يك ماه شده از آقا ولي خبري نيست ما كه مطمئن نيستيم ولي خب ميگن …
5) حسين درخشان و وبلاگ صبحانه رو كه ميشناسيد زدبه سرم و يه ايميل واسه داش حسين فرستاديم كه بابا مارم راه بدبد گناه داريم بخدا
6) دوستي ميگفت هر وقت كيهان ميخواند قلبش درد ميگيرد،من خودم سرم درد ميگيرد ،عمه خانم تخم چشمش و لابد آقا بن تمساح كفش راه ميگيرد،اينطوريه كه حسين آقا آجان هر عصر يه حال كلي به ملت ميده
7) توي اين كنفرانس لندن خيلي حرفا زدن ،راستش كيف مي كنم وقتي مي بينم امروز ديگه كسي به كمتر از دموكراسي تمام عيار راضي نميشه
8)درجريان پروژه آسيا هستيد ، روزنامه آسيا ، يه روزنامه كاملا اقتصادي و يك عكس پوليتيك(سياسي ) بزرگ بر صفحه اول ؟
...

يكشنبه 15 تير ماه
چرا انقلاب نه (2)
با تغيير رژيم از سال 1357 تا كنون تغييراتي در تمام شئون جامعه رخ داد كه رئوس آن بدين از اين قرار است
1) وضعيت اقتصادي : بعد از انقلاب اقدام به تصاحب اموال ملاكين بزرگ ،سرمايه داران بزرگ و همه كساني شد كه به نوعي چرخهاي اقتصاد در حكومت قبلي در دست آنها بود و دادگاهي هاي انقلابي و برخوردهاي تند باعث خروج چند مليون ايراني شد كه هر كدام حداقل قسمي از دارايي خود را با خود به بيرون بردند،در جنگ 8 ساله فرسايشي عملا ثروت اقتصادي و نيروي انساني بسياري سوخت شد و اقتصاد كوپن و بازار سياه قوت بيشتري گرفت . در سالهاي بعد اوج گيري دولتي سازي اموال و سازمان ها و شركت ها خود مشكل بزرگي براي صاحبان قدرت شد چرا كه به وضوح مي ديدند مردم تمام مشكلات خود را از چشم حكومت مي بينند و اين شد كه از اوايل دهه 70 سياست اقتصادي خصوصي سازي بر زبا ن ها افتاد و جالب آنكه در ميان بي نهايت سازمان و اداره ،بيمارستان ها جزو اولين سازمانهايي بودند كه مزه تلخ خصوصي سازي يكشبه را چشيدند و در مراكز درماني بيمار رو به موت تا پولي واريز نمي كرد حتي معاينه نمي شد …
در زمان رفسنجاني طرح هاي شتابزده و سرسري كه تنها بر جنبه نمايشي آن توجه شده بود تمام بودجه هاي عمراني را اسراف كرد و مردم هنوز با خنده اي تلخ طرح وصل كردن درياي خزر و خليج فارس را به ياد مي آورند…در اين دوران پول ملي به شدت ارزش خود را از دست داد و تورم 47 درصدي كمر اقتصاد ملي را شكست.
در دوران خاتمي ارزش پول ملي افزايش نيافت اما تثبيت شد و حركت هاي كوچكي براي خصوصي سازي برداشته شد وليكن جمعيت جواني كه به سن تقاضا رسيده بود ، بحرانهاي سياسي و از همه مهمتر استحاله و چرخش مواضع استدراجي خاتمي اميد به خارج شدن از ركود ، اقتصاد رانت خواري و وابسته به نفت را از ميان برد
در كل حكومتيان سالهاي انقلابي سياست اقتصادي خاصي نداشتند و اين به بي تخصصي و ناواردي آنها نيز مربوط بوده و وضعيتي كه حالا شاهد آن هستيم طبقه هاي مختلفي است كه هركدام يك آرمان مشترك به نام آزادي و هزاران درد و خواست متفاوت دارند و اين اساسي ترين عاملي است كه مانع از آن ائتلاف و اتحادي مي شود كه ذكر شد
2) وضعيت سياسي : از همان اولين ماهها ي سالهاي انقلاب حركت مرموز دايره خودي و غيرخودي شروع شد و اين حلقه شروع به تصفيه كرد بي هيچ توضيح واضحاتي اين كار تا بدان جا رسيد كه بالارفته ها از ديوار سفارت آمريكا امروز در زندان و يا خارج از ايران بسر مي برند والبته تاريخ عاقبت اين دايره بسته را نشان خواهد داد، در نظام فعلي سياست با مذهب و مذهب با سياست توجيه ميشود و امري مثل شركت درانتخابات وظيفه ديني معرفي ميشود ، مخالف سياسي ملحد
و ربا بهره ، با ظهور خاتمي اميدهايي بسته شد اما جو سنگين محافظه كاري جنبش مسالمت آميز را بر زمين گذاشت كه اين نااميدي حوادث خرداد 81 را رقم زد، انسداد سياسي نتيجه تمام تلاش ها و كوشش ها شد.
مجلس عقيم و رييس جمهور هيچكاره شد و در عوض نهادهاي انتصابي قوت گرفتند و همه چشم ها به پايان رياست جمهوري خاتمي دوخته شد ، هرجا كه بنشيني و هرجا كه دقت كني ميشنوي : مرگ يكبار وشيون يكبار
3) وضعيت فرهنگي : دخالت مستقيم حكومت هاي بسته در شئون فرهنگي جامعه و سعي در محدود كردن ذائقه فرهنگي آنان در اينجا نيز ديده شد ،
يا روسري يا توسري آغاز آن بود با آلات موسيقي و نوار و ويدئو و ماهواره و … به هر حال روزي كه ويدئو داشتنش به تنهايي جرم بود تنها بعد از هفت سال تبديل به تبليغي در سازمان صداوسيما شدولي آيا اين روند در مورد ساير ابزار هم صادق است؟ هرچند كند و غير علني اما حالا داشتن ماهواره نيز كاملا رواج يافته و از بام هر ساختمان مرتفعي چندتايي از آنها را ميشود ديد
مدتي قبل با پوشش مانتو برخورد ميشد اما حالا …
در واقع اين ها نشان داده اند كه براي حفظ قدرت حاضرند هر امتيازي را به مردم بدهند بجز تغيير نظام ولي آيا اين جامعه همانيست كه در سالهاي اول انقلاب بود و متد قبلي اينبار كارساز خواهند بود
4)وضعيت اجتماعي :روند مهاجرت ها از روستا به شهر و از شهرهاي كوچك به شهرهاي مركز يكپارچگي و نظم فرهنگي اجتماعي شهرها را به هم زده است ،روستاهاي خالي شده برابر است با شهرهاي در حال انفجاري كه هيچكس حرف ديگري را نمي فهد و خشونت ها ،نا هنجاري و معضلات فزوني ميگيرد ، يكدستي و اصالت قربانيان اين روند بودند ، سياست جمعيتي حكومت در سالهاي دهه شصت مثل واگذاري زمين به خوانوارهاي پرجمعيت و تشويق علني در وسايل ارتباط جمعي و مانند هر مورد ديگري استفاده ابزاري از دين براي ازدياد نسل (مراجعه كنيد به سخنراني هاي امثال آقاي قرائتي در آن سالها) موجي را ايجاد كرد كه خارج از هر اصول و قاعده اي براي زندگي دچار بحران هويت و شخصيت شد
5)وضعيت جهاني : خاتمي آبرويي براي نظام خريد كه قبلا هيچكس نتوانسته بود آن كار را بكند اما فشار فزاينده اي كه خواستار شفافيت مواضع هسته اي ايران شده است شوخي و رودربايستي ندارد و مسلما حضور گسترده آمريكا در منطقه فشارها را بر قمي هاي تهراني شده متمركز خواهدكرد كه اولين نشانه آن صلح در فلسطين است

با همه تفاصيلي كه رفت بايد اينگونه گفت كه نسل نويي كه توان و قوه دارد در انتظار است آيا مي تواند آرام ومنطقي به هواي تازه دست يابد و يا پاي آمريكايي ها به اين كشور باز خواهد شد .
انتخابات آينده رياست جمهوري در دو كشور ايران و آمريكا همه چيز را روشن ميكند،انتخاباتي سرد در ايران همراه با برنده شدن بوش مساوي است با جنگ و در صورت شكست بوش و امثال او برابر است با افزايش فوق العاده فشارها بر نظام براي اعاده دموكراسي .
يك احتمال خفيف هم هست و آن يك رييس جمهور محبوب در ايران است ولي آيا يك خوش تيپ ديگر با شعارهايي زيباتر ميتواند فشارخون جامعه راپايين آورد؟
نتيجه آنكه جامعه امروز ايران چشمش از انقلاب ترسيده و حقيقتا آنچه كه بيشتر از تحول اهميت دارد بعد از تحول است و نتيجه كار
پس تكليف چيست و اصولا چه بايد كرد؟
آگاهي داشتن و آگاهي دادن بزرگترين رسالت هر انسان روشنفكر است ، مسلما مبارزه منفي تنها با اين عامل موفق است
جلوگيري از منحرف شدن جنبش دانشجو و مردم ،كاري دشوار است ،آنچه كه بيشتر از خنجر لباس شخصي ها جگر دانشجو را خون كرده همان كسانيند كه جواب فحاشي هاي طرف مقابل را با فحاشي مي دهند و نهضت را به بدنامي ميكشند كه در چندين مورد نيز كاشف عمل آمده كه اينها نفوذيان همانها بوده اند
حوادث تير 78 و خرداد 81 دانشجوي ما را آبديده كرده وبايد مطمئن بود در آينده ابتكار عمل را دانشجويان در دست خواهند داشت
فواره چون خيره سر شود سرنگون شود

1) امروز ممد آقا ديداري خيلي مهم داشت با نمي دانم كدام مقام سوداني ، شكر خدا دارن صادر ش مي كنن فقط خداكنه همشو صادركنن
2) اين اعتصاب غذاي دانشجوهاي بيچاره عجيب دست كم گرفته شده ،به خداخيلي مشكله اينطوري دوام آوردن ،بي هيچ اميدي به نتيجه اي ملموس و اينگونه گمنام جنبش را به پيش بردن البته شنيده شده ظاهرا اينها بايد پا يينشان را هم ببندند تا دلمان به رحم آيد
3) نمي دونم چه جوري وكي ولي حسابي اخته مان كرده اند، نشادر گراني ،افول فرهنگي ، آشفتگي رواني و 6 مليون معتادو 5 مليون بيكارو صادرات دخترهاي ايراني، هيچكدام رگ غيرت اين جماعت را خوني نبوده است


4) توي اين چند صد نماينده مجلس تنها فاطمه حقيقت جو بود كه نشان داد گشن است ودلير ،آقاي مرتضوي عزيز هم گويا قصد
دارند ايشان را اخته كنند (گويا دم و دستگاه رو براي خودشان احتياج دارند!!)
5) به اون عزيزي كه از كانادا توي اين كلبه نوساز والبته نمور آمده است خير مقدم مي گويم ، نشاني بديد از شرمندگي دربيام
6) و اما نگاه جامعه شناسي هفته (كه اگه يادم بمونه هر شب جمعه خزعبلي مي نگاريم) :يك پنج شنبه معمولي ، مثل همه پنج شنبه هاي ديگر كه پراست از آدمهاي نقاب دارو پرتزوير ،آدمهايي گم كرده خويش كه در مشتي پشم قايم شده اند، امروزها در ايران عابران با چشماني غمزده به هم علامت مي دهند ، با چشماني غمزده و خسته از جور روزگار نعلين فرياد مي كنندو چه ترسي در دل اين ملت فروكرده اند از بي رحمي خويش
اين هفته كه گذشت سعيد ديگري متولد شد ، با نوشتن آشتي كرد و تازه فهميد اين قلم چه سنگ شده است و تازه وقتي مرور ميكني ميفهمي
7)ترديد ژاپن در سرمايه گذاري در ايران را كه مطلع شديد، در واقع حكومت ژاپن در اين مردد است كه اين آقايان مي مانند يا نه ، مي بينيد كه ما ملتي غير پيش بيني هستيم وگرنه موسسات پژوهشي چشم باريك ها به دادشان مي رسيد،در واقع ما درفشارهاي طاقت فرسا ناگهان جهت عوض مي كنيم پس حالا فقط فشار براي اتحاد(با پوزش از رضا خوشگله به خاطر اين گوشتخلي ) در راستاي همين سياست همشهريان آزاده مي بايست تا آنجا كه مي تواننداز هم بچابند(همان كاري را كه مي كنند
ادامه دهند ) براي هم بزنند و پدر هم را درآورندو البته دروغ را كه ديگر همه بلدند (راستي نكند اين نعلين به پاها هم انقلابي هستند و ما خبر نداريم)
7) اين مطلب عينا از سايت اخبار روز درآمده : (ايرانيان از گزينش رهبر گريزانند، وليكن خيزش بي رهبر نيست)
نتيجه آنكه ملت از خيزش گريزانند ...
و اما چرا ؟

چرا جامعه ما توان بالفعل تغيير را از دست داده است
در ايران امروز 70 مليون حزب داريم كه هركدام ساز خود را مي زنند و به دلايلي كه در زير مي آيد نه تنها قادر به ادغام بلكه حاضر به ائتلاف موقت نيز نيستند
حالا ديگر هرايراني دنيا را از منظره چشم خود مي نگرد و فتواي هيچكس را دليل چشم بستن و كفايت ديدن نمي بيند ،تا اينجاي كار خوب و عالي ،اما و آيا مي توان اينگونه در مواقع ضروري به جايي رسيد ؟و سوال اساسي تر اينكه چرا وچطور شد كه اين پديده شكل گرفت و آينده ما با اين وضع روشن ست يا…
در ابتدا به بررسي دلايل سقوط رژيم پهلوي بايد پرداخت تا راز حركت گسترده مردم را با همه سفاكي هاي بروز داده و تهديدهاي شده بدست آورد
1)دلايل اقتصادي :
مقاله روز شنبه اين حقير در باب اينكه چرا جامعه ايران قادريا مايل به خيزش يا انقلاب نيست را لطفاا بخوانيد
...


چهرشنبه شب
امشب درون دل من غم سنگيني جاي گرفت ،مي دانم اين كلبه جاي اين حرفها نيست اما شايد ربطش داديم ، از رنج زندگي در اين درياي آدمهاي نون به نرخ روز خور نوشتن ،كا رسنگيني است اگر بخواهي كه اميوارانه و بي كين نويسي
جمعه گذشته وقتي كلنگ اين خراب شده رو زمين زدم حال ديگري داشتم و حرفي ديگر ، اما ترس يا شايدم ترس چيزي بود كه از شتابم كاست
از رنج زندگي
در اين زمانه كه ديگر نه آدميست
همه درد است و غصه ها
اين ذات آدمي

فرياد اگر ببر آري سكوت ميكنند
ور خاموش شوي فراموشت آورند
يك كودك بنشسته بروي كتابهاي من ادرار ميكند
اسباب بازي جديد او رنگ رنگ و تيره و
من غصه مي خورم
اين شب نيز بگذردولي
تضمين نمي توان بكني كه صبح مي رسد
من غصه مي خورم از رنج زندگي
ساحل

...
چهارشنبه ظهر
آزادي انديشه باخاتمي نميشه
1)سخنراني امروز ممد آقا رو شنيديد مثل معمول يكي به ميخ و يكي به نعل زد،قدرت خانم اين عروس پير كه باروسپي گري روزگار مي گذراند،سيد روشنفكر رو هم به دام انداخت
پدر عاشقي بسوزه كه باعث مي شه آدمي از آدميتش نزول كنه
2)سالگرد حمله جنايتكارانه آمريكا به هواپيماي مسافربري ايراني است ،در واقع جام زهر اينگونه ريخته شد ،از يك طرف اصرار پدرخوانده بر ادامه جنگ و از طرفي ديگر آمريكا و منافعش و در اين وسط مردم،كه فنا شدندوديگر هيچ
3)قضيه سد آبشينه همدان رو شنيديد؟ موضوع جالبي داره اين سد در زمان رياست جمهوري پدرخوانده ساخته شد،طبق معمول با كلي بزن وبكوب و بيا وبرو و لفت و ليس و دزدي ، چند روزي طول نكشيد ،سد اميال رييس جمهور چنان فرو ريخت كه ساختار نيمه زنده اقتصادي كشور،كه فرهنگ ايثاروساده زيستي به يادگار مانده از بهترين فرزندان ملت كه در جنگ كشته و ناقص شدند،آري روضه خوان بيسواد ما كه نفخ شكمش هم بوي پسته مي داد كاري كرد كه محمد رضاشاه و چنگيز و تيمورلنگ رو رو سفيد كرد(حتما با عينك دودي خواب ديدينشون ) و اين ويترين كار بود و پوشيده ها را تاريخ نشان خواهد داد
4)آقا ولي بعضي وقتا شب وروز سخنراني داره و گاهي اوقات هم مي بيني چند هفته نيست ،حدسهايي مي شه زد ولي اگه شمام چيزي به ذهنتون مي رسه بگين
...صبح چهارشنبه 1)اين روزا خبري نيست جز شاخ و دندان نشان دادن جناحها به هم و به مردم ،درهمين ميانه اخباري هم هست كه توي درياي خبرها گم مشه ،يكي از مسيولين گفته كه سن اعتياد به سنين راهنمايي رسيده مباركه،
2)ديگه اينكه هنوز يادمان نرفته كه تا ديروز مخاف فلاني مخالف پيغمبر بود اما روزنامه هاي محافظه كاران همگي به دولت به خاطر سفر جك استرا به ايران تاخته بودند ، در ذهنم اين طور متبادر شد كه يعني آقا ولي اينا مخالف اين سفر بودن ولي دولت كارخودش راكرده من كه باورم نمي شود،به واقع اگر اين استقلال قوا وجود داشت كه كار به بن بست نمي كشيد ، همه قدرت در دست شخص شخيص اعليحضرت است و اتفاقا مشكل اينجاست ،پس اين دعواها ديگه چيه ،آهان : عوام فريبي
3)كتابي از دكتر شريعتي دارم مي خوانم به نام جهت گيري طبقاتي اسلام ، دكتر علي توش توضيح داده كه چگونه ملاهاي متحجر واستعمار هزاره دست به دست هم دادند و با يك همكاري زيبا مملكت را غرب زده و بي هويت كردند ،خيلي سادست با يك تقسيم كار ،اينطور كه اينها هولمان دادند و بعد كه از دست اينها داشتيم فرار ميكرديم آنها مارو دربند كردندو البته به پاس اين خوش خدمتيشان را ديپورت كردند، توصيه مي كنم كتابهاي آل احمد و شريعتي رو بارها بخونيم
4) هرگز فراموش نكنيم اين فراز را كه :
غربي ها مذهب را رها كردند و پيشرفت كردند ما مذهب را رها كرديم و پسرفت كرديم
امروز اسلام عدالت جوو ظلم ستيز ، اسلامي كه از هر اتيكتي از آمريكايي گرفته تا ناب نمي دانم چي چي مبرا باشد نوشدارويي است كه حتي بعد از مرگ سهراب نيز موثر است
5) اما باز هم درمورد پيرمردان لس آنجلسي سلطنت طلب :
حتما شنيديد اين گفته رضا خوشگله رو كه گفته ،مردم اگر مشروطه بخواهند افتخار مي كنم و اگر جمهوري بخواهند خوشحال مي شوم ،خواستم به گوش اين شازده كوچولو برسانند كه ايشان غمگين خواهند شد زيرا كه نه ايشان و نه نواده تمساح يزدي ها هيچكدام جرئت نخواهند كرد پا دراين مملكت بزنند، جالبه بدونيد كه از سه مليون ايراني مقيم لس آنجلس فقط چند هزار سلطنت طلب وجود داره (كه 90 درصد آنها هم پير پاتال هاي ذهن بسته تشريف دارند ) و پهلوي كوچولو حتي تا حالا جروت نكرده در محافل گسترده ايرانيان شركت كند،ديگر نسل رو شنفكر فهميده است بازي چوپان و گرگ را كه اين رم مي داد و آن يكي مي گرفت و ميخورد و فردا برعكس ،پيش بسوي جمهوري ايران

...
3)اينطوري بگم كه آنچه كه اكنون به سر عراق و عراقي ها مي رود چيزي نيست جز حاصل ظلم پذيري خود اين ملت ،به واقع اگر ملت اين كشور با يك انقلاب ،حكومتي مردمي و به تبع قوي داشت هرگز بوشلرها (اتحاد بوش و بلر ) سر از آنجا در نمي آوردندو اين ملت بي نوا اينگونه مستاصل و وامانده تر نمي شد،من به يك انقلاب مخملي (انقلابي كه در آن يك شيشه نشكند ،از دماغ يك نفر خوني نيايدو كارها يك روز زمين نماند) اميدوارم و با نگاهي به تاريخ مي بينيم كه تنها راه اينگونه به مقصود رسيدن ، مبارزه منفي است كه مصداق روشن آن امثال گاندي وشريعتي ، آل احمد و در واقع تمام كساني كه معتقد بودند بعد از پيروزي هر جنبشي نه تنها به همه كساني كه در جنبش نقش داشتند بلكه بايد به كساني كه تا ديروز بر سر كار بودند نيز ميدان داد، بستن حلقه يعني رفتن به سوي يك انقلاب ديگر، كشورهاي اروپايي رانگاه كنيدحتي بزرگترين تغييرها در دستگاه ديپلماسي آنها نيز با حركت گسترده و آرام مردم همراه است اين به خاطر اينست كه حكومت هاي آنها از فردسالاري نجات يافته و اگر پادشاه و امپراتوري هم هست كاملا تشريفاتي است و قدرت به تدريج با هشياري و آگاهي مردم (كه حاصل بالا رفتن دانايي و تاريخ دانيست)از دست فرد خارج شده و به گروه و از گروه به گروهها و ازآنجا به جامعه رسيده است
اين ذهنيت موجود ايرانيان كه انقلاب را به معني آشوب و هرج و مرج و تغييرات 180 درجه اي مي بينند در واقع چيزي است كه تا به حال نگذاشته آنها به يك انقلاب واقعي دست بزنند ،در پاييز سال 57 هنگامي كه محمد رضا شاه شكسته و خرد شده اعلام كرد كه صداي انقلاب شما را شنيدم مصداق بارز اين كوتاه آمدن سلاطين و حاضر شدن به تقسيم و واگذاري استدراجي قدرت است
حضور گسترده ،آرام و مدني گونه مردم مانند راهپيمايي هاي سكوت براي 18تير و يا تحريم انتخابات نماميت خواهانبي سواد را در معرض فشارهاي داخلي و خارجي مي گذارد چيزي كه نشان داده است كه حتي امثال صدام را نيز به زانو در خواهد آورد (اشاره به پذيرفتن تمام و كمال از عراق بعد از آن همه قدبازي )
و در يك كلام انقلاب مدني يعني رسيدن به حداكثرخواسته ها با حداقل هزينه

● سه شنبه 10 تير
1)اول يك موضوعي بگم اونم اينكه ما توي يك آپارتمان تازه ساز زندگي مي كنيم كه به حمدا…آنچنان اصولي ساخته شده كه گلاب به روتون صداو بوي نفخ شكم همسايه ها هم براي هم آشنا شده طوري كه مثلا چند روز يش يكي از اقوام مهمانمان بود كه ديدم با دلهره دويد اتاق من كه فلاني شنيدي طبقه پايين منفجر شد و من دلداريش دادم كه نترسه و گفتم كه اين جور چيزا عاديه و بعد از چند ثانيه بوشم كه اومد فهميدم محسن پسر همسايه بوده كه اين بيچاره رو زهره ترك كرده ،بگذريم به هرحال دانستن حق مردم است و پفكي شدن و بسازبفروشي شدن ساختمانها هم در جهت پيشبرد اصلاحات است ديگر…
2) شنيديد مي گن وصيت نامه برادر صدام پيدا شده قسمتهاييش رو آوردم :
به نام خون
سحرم ممد صحاف به بالين آمد
گفت برخيز كه تنديس تو پايين آمد
… و تمام دارايي من را بدينگونه تقسيم كنيد
دستمو بديد به يك دست
سبيلمم به اكبر
مردانگيمو به ممد
بله ديگه برادر صدام در آخرين لحظات عمر گه بارش همه كارا رو سامان داده

Monday, June 30, 2003


● دوشنبه ظهر
1)داشتم مروري مي كردم بر افرادي كه به نوعي درون حكومتي محسوب مي شدند و قاضي مرتضوي لطف كردند و اكنون جزئي از بدنه افكار عمومي شده اند و بقول آقا ولي معاند .
اين طيف كه گفنم در گروهاي مختلفي جا مي شود از مسعود بهنودوسيد ابراهيم نبوي گرفته تا حتي امثال شادمهر عقيلي و دهها نام ديگر كه به نوعي اميد خود را براي اصلاح نظام ازدست دادند
2)صلح در منطقه فلسطين واسراييل :امروز گروههاي فلسطيني آتش بس مشروط را پذيرفتند اين موضوع جاي زيادي براي گفتگو دارد بويژه اينكه آقا ولي اينا بر بعضي از گروههاي فلسطيني تندرو نفوذ دارند،پس ببين چه خبره
3)كوي دانشگاه براي اولين بار بعد از دهها سال به علت خستگي كاركنان (احتمالا بخاطر سعي وافر در راپورت دانشجوها رو دادن ) تا 23تير تعطيل اعلام شد
نتيجه اخلاقي : هرگونه همزماني احتمالي اتفاقي بوده با فكر بد كنا طبق قانون(ميل آقا ولي) برخورد مي شود
4)سخنراني پدر خوانده در 7 تير را شنيديد حسابي شاخ و دندان نشان ميداد البته لحنش به تندي سخنراني پير سرطاني در ظهر جمعه نبود كه تظاهر كنندگان را فاحشه خواند
5)موضوع كشتن گربه دم حجله جدي است حكم اعدام چند نفر از دستگير شده ها با اشاره پدرخوانده و لبخند آقاولي صادر شده ، البته هنوز نسبت به واكنش مردم مرددند لذا دست نگه داشتند واسه روز مبادا و البته 18 تير،اگه حكم اعدام اينها مثل آقاجري بر اثر مخالفت ها لغو شود يك پيروزي براي ملت است و اگر اجرا شود باز دو سه سالي جامعه تو اغما مي رود و البته فرياد پس از سكوت بلندتر است ،نتيجه آنكه حالا ديگه نفس كشيدن اينها هم به نفع ملت است


□ نوشته شده در ساعت 3:39 PM توسط saeed s


● دوشنبه ساعت 3 صبح
1)خيلي ذوق كردم كه وبلاگم در دومين روز تاسيس 8تا خواننده داشت ،كلي كف كردم
2)راستش من مدتي دنبال صحبتهاي دكتر نوري زاده هستم ولي در آخرين صحبتش دربرنامه عصر جمعه ديدم او هم دوپهلو حرف مي زند، اصطلاح مشروطه خواهان آزادي خواه(بخوانيد سلطنت طلبان لسانجلس نشين) را كه از دهنش در رفت اقم گرفت ولي البته او را تحريم نمي كنم بلكه خودم يكي از ميخ ترين شنوندگانشم به حق اطلاعات دست اول و نابي دارد (قضيه رو كردن عكس سعيد امامي براي اولين بار كه يادتان هست) ، پيش خودم فكر مي كنم به خاطر شرايط اپوزيسيون خارج از كشوره كه صحبت از قورت دادن استفراغ (برگشت به شاهنشاهي ) ميكند
3)امير فرشاد ابراهيمي به راديو ياران گفت كه استعمار هزاره نوين مي خواهد ايران دائم در حال انقلاب و شوردگي باشد به خاطر همين دور باطل تاج و عمامه را در دهن عوام الناس مي اندازد
3) 18 تير نزديك است آيا به نظر شما بهتر نيست با اتكا به پيرهند شرقي صلح جو ،گاندي ، در اعتراضات و حضوري يكپارچه ،منظم و آرام تمام بهانه ها را ببريم تا اين كلمه مستعمله اووووباش ور افتد

شب مي گفت تنهايم ماه را پس بدهيد
اما ابر
ابرهايي كه گرفته دل ما

Sunday, June 29, 2003


● آقاي خاتمي اخيرا نامه اي از طرف دانشجويان دريافت كرده كه خود نويسندگانش آن را آخرين نامه دانسته اند
بله اولتيماتوم
متنش تو اينترنت منتشر شد اما چرا؟و واقعا چرا و چگونه تمام اميد ملت خاكستر شد


حقاني نشينان بد امتحاني پس دادنديك بار براي هميشه خود با دستان خود ريشه هايشان را از دل ساده مردم بيرون كشيدندو ديگر اين خاك هيچ علف هرزي را در خود نخواهد پذيرفت

خوش بود تا محك معركه آيد به ميان
تا سيه رو شود آن كس كه در او غش باشد

Saturday, June 28, 2003


● آقاي جك استراو باز هم مي خواد تشريف بياره
خوب چه ميشه كرد بالاخره خونه خودشه ديگه! به قول آل احمد اومده تا از اين سفره مرتضي علي
بي نصيب نمونه

واي از آن شب كه به فرياد خودم بشكنمش



□ نوشته شده در ساعت 1:24 PM توسط saeed s


● دلا تا كي در اين دنيا اسيراين و آن بودن

در اين چند روز داغ داغ كه ايران ما در صدر اخبار جهان قرارداشت باز هم صداي
رضا خوشگله (پهلوي) بيرون آمد البته طوري كه گويي او مردم را به خيابان ها كشيده
اين بچه پولداركه هم دم از سلطنت مي زند و هم دموكراسي آدم را ياد شعارهايي مي دهد كه قبل از انقلاب داده شد اما هرگز
عمل نشد بي شك اوهم اگر خداي نكرده اسب قدرت بر زير آورد همه را در زير مي گيرد
امروز كه اوج دموكراسي خواهي ملت است ديگر كسي در جايگاه ربوبيت قرار ندارد و ديگر اين ملت
هيچگاه و هيچوقت اختيار تام و مطلق خود را به
كسي يا گروهي نخواهد داد

دمكراسي يعني ايران براي همه ايرانيان

Friday, June 27, 2003


● با سلام
من سعيد از همدان از غرب ايران زمين امروز جمعه ششم تيرماه به جمع دل گشاي وب لاگ نويسان آزادي خواه پيوسته ام
لطفا مقالات مرا دنبال كنيد
نوشته شده در ساعت 10:13 PM توسط saeed s


........................................................................................



Home