رفراندوم بلاگ

۱۳۸۲ بهمن ۱۱, شنبه



فردا صبح راديو مجلس شنيدني است . از دست ندهيد . نمايندگان مجلس فحش هاي آخر را آبدار تحويل خواهند داد . ممد خوشگله هم ديسك كمر مباركشان عود كرده و به حالت قهر تشريف برده اند منزل جهت لالا ! روزهاي خبر سازي است اين چند هفته . نمايندگان صحبت از به رفراندوم گذاشتن نظارت استصوابي مي كنند در حالي كه گمان نمي رود با اين سطح خواسته دانشجويان و قشر فعال سياسي خارج از حكومت همراه شوند .
بايد ديد يك نماينده ي آدم پيدا مي شود تا بگويد :
اگر ما معتقديم مردم با ما هستند پس از رفراندوم نبايد ترسيد تنها مخالف رفراندوم آن كسي است كه از نتيجه ي آرا و احوال خود خبر دارد . آيا نماينده ي با شرفي در مجلس هست كه ريشه ي درد -يعني ولايت فقيه- را صراحتا عنوان كند . بايد منتظر چند ساعت آينده بود .


لينكداني :
>> تحليل هاي سياسي در صف نان ؛ وقتي سياست دغدغه مي شود
>>تجارت سكس در جوانرود ؛ با يك مليون سرباز اين مشكل در تمام شهرهاي مرزي ما امريست جاري
>>دلايل رد صلاحيت نمايندگان به روايت گوياي تقلبي ؛ دنياي كثيفي است دنياي سياست ايراني كه چنين به سادگي رقيب را متهم به فساد ميكنند
>>اولين بازيكن زن بوندس ليگا در تيم مهدوي كيا ؛ حيف باشد . صدا وسيما ديگر بازي هاي هامبورگ را پخش نخواهد كرد
>>ليست وبلاگها يي كه از صاحبان چماغ دار خود در رنجند! ؛ وقتي برادران مخلص وبلاگ نويس مي شوند
>>دربار آقاي ولايت !؛ طنز گونه اي در باب خودكشي مقام عظما !
>>برده داري جنسي در ايران ؛ ترجمه از مجله ي فرانت پيج
>> مشكيني : راي ندادن اشكال شرعي دارد ؛ فتاوي فقه مدرن : سيگار كشيدن حرام است ، رد شدن از چراغ قرمز مكروه است . كامنت گذاشتن در وبلاگ هك شده به سبب غصبي بودن مكان حرام است ! شعار نويسي با شاش مستحب است !
>>واشنگتن تايمز : انقلاب دموكراتيكي در ايران در راه است
>>ويدوي سنگسار از اين عمل دهشتناك ابراز انزجار كنيد

۱۳۸۲ بهمن ۷, سه‌شنبه


دارم ديوانه مي شوم .اين چند روز اخبار ايران اعصاب آدمي را توتون ميكند .قتل مردم بابك شهر با هليكوپتر را داشته باشيد با شايعه ي پيدا شدن گور دسته جمعي كودكان مورد تجاوز قرار گرفته ي بمي و انتخابات فرمايشي و تورم بالاي چهل درصد ي آينده كه با افزايش 30 درصدي نرخ بنزين از سال 83 شروع مي شود و اضافه كنيد اينها را با خبرهايي كه از شكنجه ي اصحاب قلم همچون انصافعلي هدايت به گوش ميرسد و از همه بدتر زمزمه هايي از دست داشتن اعضاي القاعده در سركوب اجتماعات مردمي و ...واي.واي .دارم ديوانه مي شوم .ديوانه.


بخوانيد :

>>اعتصاب در بابك شهر
>>اخبار تكميلي از اوضاع در بابك شهر
>>اعزام هيات اروپايي براي بررسي آزادي انتخابات در ايران
>> رييس كلانتري ، رشوه گير بزرگ ؛ وقتي نمك مي گندد
>>پاكستان صدور فناوري هسته اي به ايران را تاييد كرد
>> همه پرسي : ادامه ي وضع موجود ، رفراندوم يا انقلاب ؟
>>با هم بم ، خبرهايي از حاشيه
>> صرافت افتادن اصلاح طلبان بعد از دقيقه ي نود بازي
>>تحريم ورفراندوم ، از گويا
>>رانندگان تاكسي در صورت سوار كردن زن و مرد غريبه در صندلي جلو جريمه مي شوند
>>شايعه ي پيدا شدن گور دست جمعي كودكان مورد تجاوز قرار گرفته ي بمي؛ سر به ديوار بايد كوبيد
>>كنسرت حسين خواجه اميري (ايرج) و پسرش به نفع بمي ها
>>به داد انصافعلي هدايت برسيد ؛ طوماري تهيه شده
>>ما ميگيم شاه نمي خوايم ، نخست وزير عوض ميشه
>>فيلتر شكن قوي
>>بانويي پا برهنه در خيابان ؛ اگر اين اتفاق در ايران ، ام البلاد عالم اسلام افتاده بود چه؟
>>آقاي سيد علي شاه ! اگر ملت ايران, شما, دولت شما و مجلس شما را نخواهد و قبول نداشته باشد به چه وسيله و چگونه بايد بگويد
>>علل وانگيزه هاي مزاحمت تلفني بررسي مي شود ؛ اينكار چند سال پيش بايد صورت مي گرفت .در حال حاضر فرهنگ استفاده از تلفن تا حدود زيادي جا افتاده .
>>سفرنامه ي تورنتو ،بهنود ديگر
>>نامه ي معروف عباس معروفي به سران جبهه ي اصلاحات را باز هم بخوانيد ؛ شما در خود شكسته ايد
>> تحليل نامه ي دفتر خاتمي به صدا وسيما ؛ وقتي يك سپاهي در راس بزرگ ترين رسانه ي فرهنگي قرار مي گيرد

**چند نكته در رابطه با شخصي به نام حميد رضا ذاكري

بنده نيز در مورد صدق كلمات اين آقا و اينكه چگونه ممكن است كسي مدتهاي مديدي در جريان امور فوق امنيتي جمهوري اسلامي باشد و بعد به خارج از كشور بيايد و افشاگري ( چقدر اين كلمه لوث شده . نه ؟) كند شك راسخ داشتم تا اينكه اين گزارش از سايت بازتاب ( كه سايتي است مدافع خامنه اي و در حال خرج كردن از تمام جناج هاي داخل حكومت جمهوري اسلامي براي رهبري ) ،حداقل اين موضوع را كه او سابقا مامور بوده را برايم تاييد كرد .

خبر دادگاه هامبورگ و شهادت ايشان مبني بر دست داشتن جمهوري اسلامي در قضاياي 11 سپتامبر را حتما خوانده ايد . البته سيا ادعاي ذاكري مبني بر هشدار نسبت به حمله به برج هاي دوقلو قبل از يازده سپتامبر را رد مي كند اما در طرف ديگر ماموران آلماني بر اين خبر صحه مي گذارند .

در حالي كه دادگاه ميكونوس وتبعات آن داشت پايان مي يافت كه اين بحران جديد مجددا گرانيگاه اهرم فشار در چانه زني ها را به مقامات آلماني نزديك تر كرد .


بخوانيد :
>> حميد رضا ذاكري از زبان دكتر نوري زاده
>>آيا ذاكري با تعطيلي بلاگ اسكاي رابطه اي دارد ؟ از گويا
>>جزييات قتل زهرا كاظمي به روايت ذاكري
>> بدل خامنه اي در بم ، از سايت ذاكري

** تصميم ما تا اين لحظه تغيير نكرده و اگر اتفاق خاصي نيافتد به نظر ميرسد بايكوت انتخاباتي كه منتخبين آن با ليست رهبري مشخص شده اند از شركت كردن در آن ثمر بخش تر است

۱۳۸۲ بهمن ۶, دوشنبه

حضرات!  حمايت كنيد تا حمايت شويد


مقاله ي صادق صبا را ميخواندم . هدف نمايندگان از طرح سه فوريتي را نشان دادن عزم جدي مجلسيان دانسته و بست نشسته ها را درحال دست وپا زدن براي جلب حمايت مردم توصيف كرده است .
بايد گفت :
نمايندگان متحصن اگر حمايت مردم و به خصوص دانشجويان دل شكسته و نا اميد را ميخواهند بايد حداقل به كف خواسته ي آنها كه تعيين تكليف هميشگي (و نه مقطعي) با نظارت استصوابي و انتخابات ومجلس فرمايشي است برسند . واين ميسر نيست مگر با رفراندوم.

اگر فرضا قبول كنيم كه همه ي اين ماجرا نمايش نيست ،بايد بدانيم تا انتخابات فرمايشي تنها سه هفته باقيست كه ميتوان مطمئن بود شوراي نگهبان در آخرين دقايق تن به گفته ي آقاي خامنه اي خواهد داد( همچون انتخابات تهران در مجلس ششم كه با دخالت رهبر انتخابات باطل نشد) و با تصويب صلاحيت نمايندگان متحصن همه چيز در حالي خاتمه خواهد يافت كه فرصتي براي مبارزات انتخاباتي تازه تاييد صلاحيت شدگان نخواهد بود.
پس با فرض اينكه بعد از چهارسال غيرتي شده ايد وعمل نشان داده ايد ،مي بينيد كه در صورت تاييد صلاحيت هم كار به جايي نمي بريد كه جهت راي آندسته راي دهندگان كه بطور سنتي پاي صندوق مي آيند را همه مي دانند .
و مابقي مردم نيز نااميد و سرخورده از اصلاحات ، كه گمان نكنم از اين مسير خلعتي شما را آيد.

آقايان بست نشسته! اگر ميخواهيد در تاريخ تحصن شما را بازي و جنگ زرگري نخوانند ، به حداقل خواسته ي مردم (حذف شوراي نگهبان) از طريق رفراندوم قانون اساسي همت گماريد.اين امر مقدمه ي تغيير در ساير بندهاي قانون اساسي جمهوري اسلامي و در نهايت رفراندوم نوع حكومت خواهد بود.
دانشجويان قلب بزرگي دارند. اگر غيرت به خرج دهيد وتنها يك گام به طرف ملت بيياييد ملت شما را شرمنده خواهد كرد.
اين را يقيين بدانيد .
اما متاسفم كه مي دانم ومي دانيم شما اهل اين حرف ها نيستيد .كه نبوده ايد .
لطفا مدام نگوييد بايد از متحصنين دفاع كرد .ما وظيفه ي خود را ميدانيم .يكي به نمايندگان بگويد از مردم دفاع كنند . شايد اين آخرين فرصت ها براي مسالمت گرايي باشد .چرا كه متاسفانه ؛ نشانه ها از بروز خشونت در لايه هاي دروني جامعه ي ايرانيان خبر ميدهد.



>>لينكداني

- استاد شجريان انتخابات ، تحصن ،روزه ي سياسي ،...همه و همه را تاتر ميداند . شجريان هم عوام است!?
-براي داشتن وبلاگ بايد مجوز بگيريد (لينك از طريق سيد مهدي)
-ديدار خرازي با سناتور آمريكايي . كمي صبر كنيم . اين معممين از تمام شعارهايشان عدول خواهند كرد.عجيب همچون عهد قجر است : فشار در داخل ، انعطاف در خارج
-تحريم انتخابات مجلس
-بياييم از يك سوراخ چند بار گزيده شويم !!
-حسن روحاني را بيشتر بشناسيد. بدبختانه در آينده او را زياد خواهيم ديد

- طنزي در رابطه با ديه مسلمان وغير مسلمان

-با گويش همداني آشنا شويد. تو دانه ي خدا انقذه پاپي نشين بابا :) . البته نسل جوان با اين لهجه نيمه غريبه شده . يه چيزي تو مايه هاي همدون !




۱۳۸۲ بهمن ۳, جمعه

>>سياست وفرهنگ!

رابطه ي كنفرانس برلين با مهران مديري !

چند روز قبل يكي از نماينده هاي بست نشسته در مجلس در انتقاد از بايكوت خبري صداوسيما ،به طعنه اينطور گفت كه رسانه ي ملي در راستاي خبر رساني شفاف (شعار سازمان مذكور)، زن نيمه عريان و رقصان را در ايام عاشوري نشان ميدهد ولي ترجيح ميدهد بعد از يك هفته از تحصن هشتاد نماينده كوچكترين خبري بر آنتن نبرد...

از طرفي ، آقاي لاريجاني و اهل بيت كه بارها كينه توزي ايشان بر اصحاب نظر و تجربه عريان شده نيز به نظر رسيد اينبار
قصد جواب گويي به انتقادهاي پي درپي نمايندگان را ندارند
اما حقيقت اينست كه ايشان تصميم گرفته بودند با زبان هنر متعهد و ولايت مدار جواب مخالفان بدهند ...

برنامه ي طنز نقطه چين را مي شناسيد؟ مهران مديري بعد از مجموعه ي پاورچين كه در شبكه ي تهران از موفقيت نسبتا خوبي برخوردار شد .در شبكه ي سه سيما اقدام به ساخت طنزواره ي ديگري و عمدتا با همان بازيگران ،اين بار با نام نقطه چين كرد .
قسمت هاي اول آن بدين گونه بود كه مديري در نقش گاراگاه يك اداره ي امنيتي سعي در ايجاد طنزي مبتني بر گيجي و سرگشتگي خود ودستيار واداره اش داشت كه بنا بر گفته هاي يكي از كاركنان سازمان و آشناي حقير، با اعتراض وزارت اطلاعات به مديران صدا وسيما ، كه لابد لبه ي تند هجو را به سمت خود ديده بودند و بعيد هم نيست، مابقي قسمت هاي ظبط شده ي مجموعه به كناري نهاده شد وبا تغيير يكباره ي مجموعه ي طنز به شكلي كاملا سرسري ومشهود، طي يك قسمت ، اداره بسته شد، كارآگاه تبديل به يك بيكار جوياي كار شد و تعدادي از بازيگران رفتند و...
اما از قسمت بعد -يعني دو روز پيش- داستان به سويي رفت كه صاحب خانه ي مهران مديري تصميم به شركت در انتخابات اتحاديه ي صنفي كرد و مديري ودستيارش هم كه بيكار و در نتيجه در وتخته جور شد وايشان شدند مدير برنامه هاي آقاي كانديدا و القصه كانديدا ولخرجي ها كرد و كرد تا اينكه خبر رسيد رد صلاحيت شده و تصميم گرفتند تحصن كنند و اعتصاب غذا ..
بله .اعتصاب كنندگان قصه ي آقاي لاريجاني در خفا غذا ميخوردند و در حضور خبرنگاران غش وضعف ميرفتند تا اينكه به آنها خبر رسيد چه نشسته ايد كه سه روز هم از انتخابات گذشته و ول معطليد( يعني نمايندگان بست نشسته ! آنقدر بنشينيد تا زير پايتان كندر سبز شود!!)

اما كار به همين جا ختم نشد. در چند دقيقه ي پاياني در نمايي از مغازه ي آقاي كانديداي سابق ، يك آقا وارد شد وقيمتي پرسيد و كانديدا به جبران هزينه ها ، قيمتي پراند و حضرت آقاي مشتري ، بازرس اتحاديه از كار درآمد-كه با مديريت جديد بازرس هم عوض شده- و بله ديگر. توبيخ كانديدا. ( يعني فردا كه كرسي هاي مجلس را گرفتيم ما ميدانيم با شما!!)

و اما اشاراتي چند نظر سعيد ديگر :

در سكانس پاياني ، مقصود نهايي را هم در دايره ريخته اند .يك جور تهديد و ترس براي راي دادن.آخر فردا كه آنها بيايند توبيخي در كار است!!!.


>>فرهنگ
صد سال پيش ؛قمر

زندگي نامه ي قمرالملول وزيري :
بانوي اول آواز ايران متولد كاشان بود.او در كودكي پدر ومادرش را از دست داد.مادربزرگش موسوم به -خيرالنسا،ملقب به افتخارالذاكرين- كه روضه خوان حرم ناصرالدين شاه بود،او را هم با خود به روضه مي برد.قمر پاي منبر او مي نشست ومي خواند.سالها گذشت تا قمر با مرتضي ني داود آشنا گرديد. وتا وقتي كه مي خواند از استاد خود دست برنداشت،چرا كه تمام هنر خود را مديون او بوده است.صداي قمر در صافي و درخشندگي ولطف و جذابيت نظير نداشت.از آوازهاي او صفحات متعددي پر شده و بعضي از آنها مثل ترانهء مرغ سحر كه شعر آن از استاد ملك اشعرا بهار و آهنگ آن از مرتضي ني داود است هنوز معروف مي باشد و خوانندگان زيادي پس از او آن را خوانده اند.قمر همچنين با ساز اميرارسلان خان،تمام تصنيف هاي امير مجاهد تصنيف ساز معروف را خواند كه توسط كمپاني -پليفون-بر روي صفحه ضبط گرديد و تمام درآمد آنها را صرف پرورش دختران سر راهي كرد.زماني هم كه دستگاه فرستنده ي راديو تهران در سال 1319 به كار افتاد،قمر الملوك اولين خواننده اي بود كه در آن برنامه اجرا كرد.او زني مهربان و با عاطفه و يك پارچه احساس وعشق و دلدادگي بود.تا آنجا كه توانست به مستمندان،و كودكان يتيم كمك كرد،به طوري كه در اواخر عمر به عسرت زندگي مي نمود.او روزگاري دراز شمع فروزان محافل ادب و رشته، پيوند دلهاي اميدوار بود.
قمر الملوك در سالن گراند هتل كنسرتهايي هم داد و صفحات زيادي پر كرد ودرآمد حاصله از آنها را وقف مستمندان و يتيمان وبينوايان مي كرد.او در همدان كه براي افتتاح سينمايي دعوت شده بود به ديدار عارف رفت و شب دوم هم عارف به كنسرت آمد و در تمام مدتي كه قمر مي خواند عارف با احساساتي كه از او سراغ داريم گريه مي كرد و همهء مردم تحت تاثير صداي قمر و وضع روحي عارف به هيجان آمده بودند.بعد تمام گلها وگلدانهاي نقره و هدايا كه تقديم قمر شده بود به پيشنهاد قمر به عارف تقديم شد،ولي عارف قبول نكرد و قمر آنها را به ديگران بخشيد.
اين بانوي آواز ايران با اين خصائل پسنديده در ساعت يازده و نيم پنجشنبه پانزده مرداد 1338 در سن 54 سالگي در شميران ديده از جهان فرو بست و در قبرستان ظهيرالدوله به خاك سپرده شد.روحش شاد.

>>لينكداني
آيت الله سيستان خواستار توقف تظاهرات در عراق شدآقاي سيستاني يكي از منتقدين جدي نوع حكومت ايران هستند .حال عجيب اين چند روز مقامات جمهوري اسلامي روي او مانور ميدهند. يا بايد گفت چقدر احمق شده اند مقامات جمهوري اسلامي كه بر زمينه ي لق يك كينه دار از خودشان جولان مي دهند يا بايد دنبال يك توافق و ديده بوسي بود.
هدف بست نشينان واقعا چيست ؟ اين مطلب را كسي نوشته كه نميتوان او را متهم به سياسي نويسي كرد
به مريضي خامنه اي نخنديد. ميگويند آقاي خامنه اي به همان دردي مبتلاست كه محمد رضا بدان مرد.


۱۳۸۲ بهمن ۲, پنجشنبه

ميگذرد روزگار تلخ تر از زهر
بار دگر روزگار چون شكر آيد

>> سياسي

ملت ايران كه از تكه پارچه اي كمتر نيست
تحريم انتخابات شوراها زمينه ي فشار امروز اتحاديه اروپا بر جمهوري اسلامي براي برگزاري انتخابات سالم شد.حال با تحريم انتخابات مجلس آخرين راهها فراروي مستبذان بسته خواهد شد
جمهوري اسلامي توسط پدر بمب هسته اي پاكستان ، تا ساخت بمب هسته اي تنها چندماه فاصله داشت كه يك تكه پارچه ي آلوده به اورانيوم غني شده با پيدا شدن در يك كارگاه رنگرزي(؟) تمام برنامه هاي 20 ساله را
پايان بخشيد.آيا ملت ما از تكه اي پارچه عاجز تر است كه اينگونه بيست وپنج سال شاهد بي صداي صادرات نفت و نان وناموس خود در قبال واردات گداگشنه هاي عالم و تروريست هاي ريشو است؟؟

ب)ناآرامي در همدان
ديروز چهارشنبه در خانه ي معلم همدان، همان مكاني كه دكتر آغاجري با سخنراني در آنجا دچار سرنوشت دهشتناك بلا تكليفي در زندان شد،همايشي در رابطه با نتيجه ي تحصن نمايندگان مجلس برگزار شد كه بعد از سخنراني لقمانيان ، وقتي سعيد رضوي فقيه قصد داشت پشت تريبون قرار بگيرد ،نيروهاي ولايتي وارد عمل شدند و با كتك زدن عده اي از مدعوين ،زمينه ي فراري دادن بقيه را از در پشتي تالار فراهم كردند.
...
مردم رهگذر با مشاهده ي نيروهاي ضد شورش به داخل حياط تالار آمده و درگيري هاي جزئي بين پليس با مردم مشاهده شد.
جالب است بدانيد اين مراسم از ساعت 4 شروع ميشد كه از يكربع به چهار درهاي سالن بسته شد تا 80 درصد صندلي ها توسط گله هاي نيروهاي پشم آبادي پر باشند .
-خبر پيك ايران كه پياز داغش را زياد كرده.چرا كه دستگيري نديديم و قضايا آرامتر از اين حرفها بود

- اضافه : چه عجب! خبر ارسالي سعيد ديگر را درج كرده اند
-فكر نمي كردم خبر به بي بي سي هم برسد
و اما اصل مطلب : وقتي با آشناهايي كه از سالن بيرون مي آمدند صحبت ميكردم همگي در يك جمله متفق القول بودند: همه ي ماجرا بازي است.از بچه هاي ايسنا هم بودند كه آنها هم معتقد بودند سير امور همايش كاملا زار ميزد كه چنين اتفاقي را طراحي كرده اند.چرا كه نود درصد حاضرين در سالن را چماغ بدستاني تشكيل ميدادند كه منتظر پايان سخنراني لقمانيان بودند تا وارد معركه شوند!

پ)زيارت قبول حاج آقا احمدي!

رييس كل دادگستري همدان عجالتا مشرف شده اند حج. بررسي پرونده آغاجري هم موكول شده به سال بعد. به بعد از انتخابات.در تمام مدتي كه حجت الاسلام والمسلمين احمدي در حال طواف هستند دكتر آغاجري در قفس زندان ، بي گناه،دم نمي زند تا نمونه اي باشد براي عده اي از ما، كه انشاا...گربه است را* كرده ايم اساس كار زندگي و بر ظلمي كه مي رود چشم بسته ايم.آخر تا لقمه ي نان بي دردسر فرو دهيم اين خود فريبي ها هم لازم است.تف.

*گويند ملاي دهي سحرگاه چون براي پيشنمازي مسجد ده از خواب برخواست دير شده بود وطلوع آفتاب نزديك.لذا رطوبت شلوار را ناديده گرفت وگفت حتما آبي در نيمه شب خورده ام كه ريخته وغسل نمي خواهد
در ميان راه تا مسجد به علت باراندگي شب قبل، گودال ها پر از آب شده بود كه سگي به شتاب از كنار او گذشت وچندي از آب گودال بر او پاشيد كه باز نظر به دير شدن وقت، چشمانش را بست وگفت : اشاا... گربه بود ...
ت)در آستانه ي دهه ي زجر

وقتي سال دوم دبيرستان ،تاريخ معاصر را پاس مي كرديم، يكي از قسمتهايي كه خيلي روي آن تكيه ميشد اسراف كاري هاي خاندان پهلوي به اسم جشن هاي دوهزاروپانصد ساله و چه وچه بود كه اين موارد جزو آن دسته دليل هايي است كه هيچ پيرسلطنت طلبي هم نمي تواند توجيهش كند.
مقدمه وتيتر جان كلام را روشن كرد.طبق اطلاع بنده فقط وفقط در همدان چندمليارد تومان بودجه ي اختصاصي براي جشن هاي دوازده تا بيست ودو بهمن اختصاص داده شده كه اين جدا از آن هزينه هايي است كه مديران معمولا از تنخواه گردان اداره ها مي زنند وصرف خوش خدمتي ها مي كنند.
لابد مديران متعهد حق دارند.بالاخره ترفيعي ، استحقاقي اي ، چيزي ...
وقتي خوب نگاه كني آن رئيس دبيرستان كه طي دو سال به معاونت وزير ميرسد ، از همين خوش پله ها به آن سكوها ميرسد.از گرده ي همين بيت المال به همان منال ميرسد.تف.

>>لينكداني:

از دست آخوندها به افاغنه پناهنده مي شويم #
شجريان در بهمن ماه ، باز هم مي خواند.بعد از آن توهيني كه در سالن وزارت كشور به او شد كه در نيمه شب از او طلب پول سالن را كردند اين تنهايت بزرگواري اوست #
سرچشمه ي شايعه ي ويراني بم بر اثر آزمايش هسته اي #
آقاي ابطحي سوختنت براي چيست ؟#
ميكشند وبعد به دادگاه ميخوانند!#


۱۳۸۲ دی ۲۸, یکشنبه

>>لينكداني :
- روزي نامه اي به نام جام جم
- اگر فكر ميكنيد آدم بد شانسي هستيد ، بخوانيد
-نوشته هاي وبلاگي يك اصلاح طلب (طنزبي بي گل)
-آقايان اصلاح طلب مي توانستيد استعفا بدهيد .

- نمونه ي خاله زنك بازي در وبلاگ
-با حل كردن اين معما به دسته ي دو درصد باهوشان دنيا بپيونديد
- اميد كردستاني نمونه ي موفقيت ايرانيان مهاجر
- دموكراسي ونوع نظام ، نوشته اي از دكتر بهمنش
- شما مي توانيد در سجاده ي نماز راديو فردا گوش كنيد!
- حسن وحسين برادرند! و همچنين نظر خاتمي در رابطه با مرگ كارتون خوابهاي تهران


>>درد ودل
خسته شده ام از گرديدن در بازار پر تزوير سياست . سرم دوران مي زند وقتي مي بينم حضرات تحصن كرده در مجلس در هر وعده سه نوع غذا ودسر وغيره را ميل مي فرمايند وهنوز در بم كارها آنقدر سامان نيافته تا در صف نان دعوا نشود...
نه من ونه هيچ كس نمي داند اين مسخره بازي ها كي پايان مي گيرد.مردم ما آزادي و اقتصاد وامنيت مي خواهند. آقايان اگر مي بينيد مي توانيد اينها را برآورده كنيد(كه چهارسال گرد كون زديد و دور خود چرخيديد) بسم ا... و اگر نمي توانيد كه همينطور است، پس زور مي زنيد برويد مجلس به چه كار؟ مي گوييد پرونده ي زهرا كاظمي را پي گيري كرديد؟؟ همان بيچاره به خيال اينكه بعد از دوم خرداد در امور اين مملكت انبساطي رخ داده پاي به وطن گذاشت. همان فروهر ومختاري به گمان آنكه با آمدن شما فضا باز شده جان از دست دادند . خودم وبلاگهاي سياسي را كمتر مي خوانم . لابد نوشته ي حسين درخشان در باب ذائقه ي اينترنت گردها را ديديد كه جيگردات كام با صد هزار بيينده گويا را هم درنورديده .بنا به آمار ند استد. و جالب آنكه فيلترچي هاي وزارت مخ آب رات با آن كنار آمده اند. البته فعلا .

بله من هم يكي از ايرانيان دلزده از سياست. من هم مثل شما عادي .كاملا عادي.دلم مي خواست اينجا قصه هايم را مي نوشتم اما از دوساعتي كه در اينترنت وقت مي گذرانم فقط همين ها در مي آيد كه مي بينيد و بيشتر نتوانم كه وقت نيست...
فكر آينده ام .افسوس ايراني مي خورم كه دوستش دارم.دلم براي تهران در حال مرگ مي سوزد .شهري كه متوسط ضريب هوشي كودكان آن در حال پايين آمدن است آنهم به واسطه ي سربي كه ماشين هاي دهه ي چهل به خورد ما مي دهند. و خود آن ماشين از آن يك شهروند در مانده در خرج و دخل كه شغل چندمش مسافركشي* است و مقصر اقتصاد بيمار و هزار اما واگر ي كه بواسطه ي دزدي ها مدام پسرفت ميكند ...

*(با ضمه بر كاف نخوانيد!)

>>سياست
معمولا مطلب را مي نويسم وبعد دنبال عكس براي آن ميگردم ام اينبار اين عكس بود كه مطلب را در پي داشت


آقاي جنتي! آنروزي كه رضا ومحمد رضا پهلوي ، پدر وپسر بعد از سالها استبداد ترك وطن كردند
.همان ديكتاتورها، آنقدر حس وطن دوستي داشتند كه علاوه بر آن ثروت دزدي ، جعبه اي از خاك ايران با خود بردند . آقاي جنتي روز فرار تان جز ثروت لفت وليسي خود به فكر كي وچي خواهيد بود؟
گمان كنم همچون صدام ، فرزندانتان را هم فراموش كنيد.نه گمان نمي كنم .مطمئنم.همان قدر مطمئن كه مردم به بي كفايت بودن شما مطمئن شده اند
آقاي جنتي مال مردم ايران از گلوي هيچ ستمگر تاريخي پايين نرفته كه شما دومي باشيد.





۱۳۸۲ دی ۲۷, شنبه

تحريم

>>سياست





رفراندوم: آري يا نه
انتخابات: بد يا بدتر!


با پايان گرفتن مجلسي كه با اميد به اصلاحات تشكيل شد وبا كوله باري از طرح و لايحه هاي رد شده پايان ميگيرد وبا نزديك شدن به تشكيل هفتمين مجلس در عمر جمهوري اسلامي آنچه كه در حال حاضر بيشترين بحث ها را در داخل محافل تحت تاثير خود دارد ، شركت يا تحريم انتخابات است .
در داخل بدنه ي جمهوري اسلامي چهارنظر وجود دارد:
1-راست افراطي: اين مجموعه بي توجه به سرنوشت جمهوري اسلامي ، موفقيت خود را در عدم استقبال در انتخابات مي بينند .هرچند در ظاهر رهبران آن مردم را دعوت به حضور در صحنه (!)مي كنند

2-راست معتدل : سرنوشت جمهوري اسلامي و علم آنها به اين مطلب كه انتخابات بي رونق ، باعث انزواي بين المملي و احتمالا امتياز دهي بيشتر در پاي ميزهاي مذاكرات مي شود ، اين جريان را به سوي آن كشيده تا با تدارك ديدن سناريوهايي با جريان چپ معتدل ،دست به نمايشي جهت داغ كردن تنور انتخابات بزند.

3-چپ معتدل : بازيگران نمايشي كه به كارگرداني گروه راست معتدل برپا شده از اين دسته انتخاب شده اند. تهيه كننده گان اين جنگ زرگري (رهبري+ رفسنجاني ، حجاريان و بهزاد نبوي) گمان مي كنند به اين طريق خواهند توانست ركود بازار انتخابات را شكسته و در اين وضعيت بحراني كه مي رود با انتخاب مجدد جرج بوش فشارهاي مضاعفي با توجه به حقوق بشر بر ايران وارد شود ، نمايشي از دموكراسي اجرا كنند

4- چپ افراطي : مجاهدين انقلاب ومحسن آرمين ، به عنوان نماد اين مجموعه در برابر انتخابات موضعي از سر بي تكليفي گرفته اند.آنان متوجه ي اشكال كار(قانون اساسي) شده اند اما ترجيح مي دهند با شعارهاي داغ و مايل به خواست هاي مردم ، در رقابت هاي انتخاباتي دوباره به سكوهاي مجلس دست يابند و لذا همچون گروههاي افراطي راستي ، نه تنها سرنوشت جمهوري اسلامي بلكه سرنوشت ايران نيز برايشان اهميتي ندارد واز اين جهت مي توان آنها را از راست هاي افراطي نيز مقام پرست تر دانست

و اما اپوزيسيون ، عبور كرده ها از جمهوري اسلامي :
وقتي سخن از اپوزيسيون مي آيد، در ذهن عده اي بلفور ايرانيان خارج از كشور و يا سلطنت طلبان وكمونيست ها تداعي مي شوند. در حالي كه به جرات مي توان گفت در حال حاضر بيش از 75 درصد مردم ايران خواهان تغييرات جدي و اساسي در شئونات سياسي ،اقتصادي، اداري ايران هستند. كه بنا به تعريف اپوزيسيون جزء آن قرار مي گيرند.

و اما دسته بندي اين گروه ونحوه ي عمل آنها در انتخابات :

1-جمهوري خواهان:متاسفانه در اين مقطع حساس تاريخ معاصر ، انشقاقي در راي و نظر آزادي خواهان ايراني رخ داده

گروه اول : گروهي با اشاره به اين مطلب كه مجلس آخرين سنگر براي پيگيري مسالمت جويانه ي خواسته ها ست شركت در آن را تبليغ مي كنند و با اشاره به خواست گروه راست افراطي ، تحريم كنندگان انتخابات را از اينكه همچون آنها حركت كنند برحذر مي دارند
نمونه هايي از نحوه ي استدلال اين گروه : - و -

گروه دوم : با توجه به اينكه قاطبه ي ايرانيان با مايوس شدن از آنچه كه جريان اصلاحات ناميده ميشد انگيزه اي براي شركت كردن در هرگونه انتخاباتي كه در آن كانديداها عبور كردگان از فيلتر شش نفره ي شوراي نگهبان هستند، ندارند لذا اين گروه با اشاره به اين وضعيت معتقدند با شدت دادن به اين تصميم عمومي مي توان پيغامي رسا به حكومت جمهوري اسلامي و جهانيان داد و اين انتخابات را به نوعي رفراندوم مشروعيت رژيم تبديل كرد تا اعتباري كه بعد از دوم خرداد76 باعث شد تا جمهوري اسلامي جاني تازه بگيرد از ميان برود و...

و اما استدلالهايي از اين گروه كه فراموش نكنيم نسبت به گروه اول در اكثريت اند:- و - و -


2-سلطنت طلبان و سوسيال ها و...
اينان همچون هميشه و بدون در نظر گرفتن شرايط بر ميخ تحريم از همان ابتدا كوبيده اند .پس سياست آنها در اين مقطع قابل بررسي نيست.چرا كه اصلا استراتژي نيست.


بنده به اين نتيجه رسيده ام كه : هم آنهايي كه حكم به تحريم مي كنند وهم آنها كه معتقدند كه بايد اصلاح طلبان را به مجلس فرستاد هيچكدام نتوانسته اند دليل محكم و روشني بر نظر خود دهند .هر دو گروه براي فرداي انتخابات واينكه بدين طريق چگونه مي توان شيشه ي عمر ديو استبداد را بدون بريدن دست ها و پاها شكست ، ادله اي كه نتوان آن را جواب داد ندارند .در واقع اين تجربيات گذشته است كه نظرات را متفاوت كرده.ولي وقتي ميخوانيم كه آن عده از اصلاح طلبان كه رد صلاحيت نشده اند تحصن نكرده اند، بيشتر گوشي دستمان مي آيد كه اينان معتقد به حركت آزادي خواهانه ي مردم نيستند و تنها به رانتهاي نمايندگي مي انديشند.چرا تنها 80 نماينده تحصن كرده؟ مگر دويست نماينده ي اصلاح طلب نداشتيم؟

و اين هم گزارش معاون رييس جمهور از نمايندگان عاشق مقام : اندکي از دوستان اصلاح طلب را هم مي ديدم که از دور مي آيند، انگشت به پيشاني مي کشند: يعني آقا شرمنده. شوراي نگهبان ما را تاييد کرده است!

و اما طرفه دليلي كه در اين ميانه به ذهن حقير ميرسد آن است كه حال كه بعد از سالها مردم ما به يك اتحاد نسبي براي تحريم انتخابات رسيده اند،با آيه قسم دادن هم نمي توان مردم را به پاي صندوق كشانيد.حتي اگر مصلحت خود مردم هم باشد باز هم آن راننده وبقال و دكان دار و عطار و ...به حرف پسر خود حتي اگر استاد دانشگاه باشد، گوش نمي دهد ومهر انتخابات را بر شناسنامه نمي خرد. پس مي توان با همسو شدن با عموم مردم تحريم را سنگين تر وقوي تر و صداي آزادي خواهي را رساتر كرد.

>>لينكداني
-خاتمي همچون ماموران اطلاعاتي سخن مي گويد ميگويد ميداند در جلسات نمايندگان چه فحش هايي به نظام مي دهند!
-براي سياوش قميشي پيغام بگذاريد
-اصلاح طلبان لولوي سرخرمنند!
-وب سايت شاهين مير محمد حسيني (شاعر)
تحليل هودر از ذائقه ي جوانان ايراني در اينترنت( به انگليسي)
-گزارشي از فقر
-سايت عبور از فيلتري كه خود فيلتر نمي شود

26 دي

جواب يك نامه

چندي قبل ايميلي به سيد ابراهيم نبوي و همچنين مسعود بهنود زدم كه بهنود فرداي آنروز جوابم را داد و سيد ابراهيم تا به حال كه جوابم نداده ست و بماند ...
اما درايميل از بهنود ديگر پرسيده بودم كه آيا كتابي در دنباله ي كتاب از سيد ضياء تا بختيار ( تاريخ ايران از 1300 تا 1357) در دست دارد كه جواب داد بلي وكتاب در مراحل نهايي است و...

تا چند روز قبل كه مطلبي در همين رابطه نوشت كه توضيحات بيشتري در مورد كتاب داشت . , و جواب كاملي بود به آنچه وعده كرد بر من . خواندن تاريخ به روايت مسعود بهنود از فضاي ويژه اي بهره ميگيرد. ديروز 26 دي ماه ، سالروز خروج محمدرضا پهلوي از ايران بهانه شد تا دوباره نگاهي به اين فصل از تاريخ داشته باشم ودر اين ميان روايت بهنود را داراي جزييات بيشتري يافتم :

"
آخرين شبي كه شاه در ايران بسر مي برد سرانجام فرا رسيد.پزشكي از درباريان آمپول خواب آوري در رگهاي او تزريق كرد.اما،فرح تا پاسي از شب گذشته در كا ر جمع آوري باقيمانده اشيائي كه بايد برده ميشد، و گفتگوي تلفني با اين و آن، در داخل يا خارج كشور بود.او فهرستي از مسائلي را كه در هنگام خواب شوهرش روي داده بود، تهيه كرد تا صبح در راه فرودگاه، به او بگويد.كم نبودند كساني كه آن شب را با نگراني به صبح بردند، اما ملت بي خبر از پشت پرده بود.

26 دي 1357

از بامداد ،تلفنچي به دستور دكتر جواد سعيد كه در غياب مهندس رياضي رئيس مجلس شده بود،...به تك تك نمايندگان مجلس تلفن كرد كه راس ساعت 30/8 در مجلس باشند.سرانجام پيش از موقع زنگ به صدا درآمد.آخرين بحث ها به عجله گذشت.تلاش بر اين بود كه پيش از ساعت 10 كار به راي گيري برسد.هلي كوپتري آماده بود تا بختيار و دكتر سعيد را يكراست به فرودگاه مهرآباد ببرد.در مهرآباد كه توسط گاردشاه زير شديدترين مواظبت هاي امنيتي بود، در برابر پاويون دولت ، جامبوجت غول پيكر ((شهباز)) آماده بود.از صبح زود، مرسدس هاي مجاز به پاي هواپيما مي رسيدند و چمدانها و صندوقها را به داخل آن مي فرستادند.ساعتي بعد افرادي مضطرب و نگران، با علم به آن كه براي هميشه ار ايران مي روند، بدون آن كه مشايعت كننده اي داشته باشند، وارد محوطه باند مي شدند.ماموري از گارد ،نام آنها را با صورتي كه در دست داشت، تطبيق مي داد و آنها به داخل هواپيما مي رفتند.اين عده بيشتر از نديمه ها،دوستان و خدمتكاران فرح بودند.شاه خود جز دو سه تني بيشتر همراه نداشت.اسامي اين عده ،شب پيش به بختيار داده شده بود تا اطمينان يابد كه شاه به قولش مبني بر همراه نبردن مقامات سابق -كه بيشترشان ممنوع الخروج شده بودند-وفا كرده است.با وجود آن كه در پروازهاي مخصوص نظامي روزهاي پيش سگها، اسبها و اشياي مورد علاقه شاه و چمدانهاي فرح به مصر حمل شده بود، لوسي و آريان دو سگ غول پيكر شاه كه شب پيش را هم پشت در اتاق او خوابيده بودند، سوار بر هواپيما شدند. نگهبان آنها از جمله مسافران بود.
...
ساعتي بعد ، وقتي در اخبار ساعت 13 در اخبار راديو خبر مربوط به فرار شاه خوانده شد ، ناگهان شهرهاي سراسر كشور تركيد.هيچكس انتظار نداشت.مردم هزار هزار به خيابانها ريختند.نقل و شيريني بود كه پخش ميشد.مردم در خيابانها، ملاحظه را كنار گذاشتنه مي رقصيدند.كساني در صف دراز نفت، بر پشت پيت ها ضرب مي گرفتند...
"

مي بينيد! مردم رقصيدند و ضرب زدند و ...مردمي كه اهل شادي بودند خبر نداشتند كه ديو ي كه بيرون رفت كشور را رها كرد در دست ديوي ديگر .خبر نداشتند حكومتي كه مي آيد ضرب ها را خرد خواهد كرد و رقص و شادي را ربع قرن بر آنها حرام خواهد كرد. خبر نداشتند از حكومتي كه مي خواست ايرانيان را دو قسم كند .اول آنان كه در ايران مي مانند وخفه مي شوند ودوم آنها كه جلاي وطن مي كنند و مليونها مليون آواره وبي وطن در سراسر گيتي افسوس ميهن خواهند خورد.مردم شادي كردند و الان هم با به خاطر آوردن آن شور انقلابي به شور مي آيند و خاطرات آن دوران و آن همدلي ها به وجدشان مي آورد اما وقتي تاريخ دوماه ، تنها دوماه جلو رفت ، آنها كه در خشت خام آن مي ديدند كه ملتي در آينه نمي ديد ، اولين كساني بودند كه فهميدند انقلاب مردم ، انقلابي كه در آن همه ي تفكرها از چپ ها وكمونيست ها گرفته تا راست ها و خشكه مقدس ها در آن بودند ، توسط روحانيت قبضه شد و آخوندهايي كه تا دوماه قبل حتي در خواب هم حكومت نمي ديدند حالا همه كاره اي شدند كه مي خواست عقده هاي چند صد ساله اش بگشايد.
از آن زمان كه نعش فضل نوري ها بر تن آخوند خشكه مغزهاي شاه پرست رعشه انداخت ، اين جريان روحانيت، اين نمونه ي تنبلي و ...كه براي در رفتن از سربازي و براي كار نكردن وبراي كلاش بودن در عين محترم بودن ، با گذاشتن دو سه متر پارچه بر سر وپوشيدن نعلين به پا ، در ذهن عوام نمود پيغمبري ميشد كه بيل ميزد و از كار ابايي نداشت ...
درست از آن زمان ريشه ي اين كينه در دل گرفتند تا قبضه كردند انقلابي را كه حاصل رنج روشنفكران و مردم به جان آمده بود .
انقلاب ايران بيشتر از آنكه مديون آيت ا..خميني اي كه در پاريس زير درختان ميوه وباغ خوش آب وهوا نطق ميكرد باشد. وامدار دانشجوياني بود كه به قيمت قطع شدن پول و عوايدشان ، در هر كجا كه شاه پا گذاشت تظاهرات راه انداختند و او را بي آبرو كردند .
وامدار شريعتي وبازرگان وسحابي و طالقاني(از همان استثناها در روحانيون) وتختي وهمه ي آنهايي كه بخاطر ايران شكنجه شدند بود

۱۳۸۲ دی ۲۵, پنجشنبه

امسال زمستانش هم هيچ بويي از اصالت ندارد.با هيچ برفي كه ببارد يا سرمايي تا از خاطر نبري زمستان است...
و اين نااعتدالي طبيعت ، آدمي را نيز مي آشوبد...

آسمان همدان:


>>سياست و سبزي خوردن!
چه كار كنيم،چه كار نكنيم،تحصن كنيم!

همين آقايان اصلاح طلب وخوش تيپ ،همين نمايندگان مجلس شاشم ، وقتي قانون مصوبشان به علت منافات با آيين نامه ي داخلي نيروي انتظامي در فيلتر شوراي نگهبانان ولايت ، فضله تشخيص داده شد ، جز تك وتوك چسناله اي صدايي نكردند وحالا كه مسئله ي شخصي پيش آمده اينگونه جان بر كف شده اند. اصلاح قانون مطبوعات با حكم رهبري زمين ماند و از هيچ يك از همين آقايان صدايي در نيامد.و اصلا مجلس ششم چه كاري را تمام كرد كه حالا اين منجي هاي مسخره بخواهند به پشتوانه ي آن دوباره چهارسال براي عشقشان و يادگار امامشان زمان بخرند .

و همه ديگر ميدانند كه اين جلز و ولزها براي آنست كه آتش انتخابات پرشور نشان داده شود حال آنكه آتش براي گر گرفتن انرژي ميخواهد ونه آلرژي...

وقتي همه ميدانستند كه محمد رضا خاتمي نماينده ي اول تهران ، اينبار در مجلس هفتم كارش از رتبه ي سه رقمي سر درمي آورد چه لزومي داشت رد صلاحيت او.مي بينيد!
اين سريال ونمايش همچون دوم خرداد ساخته ي عروسك گردان هاي ماهري چون سعيد حجاريان وامثالهم است كه در گزارشهاي محرمانه نظام را در خطر ديده اند و حكايتي ديگر بر پرده كرده اند...

آري.جمهوري اسلامي خيلي كه ضرر كرده باشد از آبروي نداشته ي جنتي براي پرشور كردن انتخابات استفاده ميكند.جنتي رد صلاحيت ميكند وبعد آقاي خامنه اي همچون يك مصلح وارد مي شود ومثلا با اكراه( يك ولخرجي ديگر) جلوي مسئله مي ايستد

و بگو من براي كه مي گويم .آنهم وقتي حسن آقا، سبزي فروش محل، براي زنهاي زنبيل بدست تمام اين استراتژي را تشريح كرده و فحششان داده و بعد سفارشها كه مبادا راي دهيد و ...!

آري،
دست آقايان رو شده.

>>سياست از نگاهي ديگر
شكنجه ي عمومي در يك زندان عمومي
معمولا در حكومتهاي خودكامه ، زندانيان سياسي دو قسم شكنجه گر دارند.اولي خيلي مردانه(!) دست در زيرناف زنداني اش مي كند وبا فشار مشتش ناله ي وحشتناك او را به هوا مي برد و دومي خيلي پدرانه بعد از آنهمه شكنجه به دلجويي و نوازش مي آيد و درد را دوچندان مي كند واز طرفي طعم آسايش را در اوج محنت به يادش مي آورد تا دژ استواري اش خرد شود. با اين قياس جمهوري اسلامي نيز با اين نمايشي كه در پيش گرفته همان بازي را اينبار نه با يك نفر بل با ملتي از سر گرفته.
جنتي و آن شوراي كذايي شش نفره اش همان شكنجه گر اول بازي اند.پدر ملت را در مقابلش به رقص نهاده اند . و دربار معظم له نقش دوم را به دستور گرفته واحمق آن زنداني كه از دست اولي به دومي پناه آورد.چرا كه طراح بازي وشكنجه گر اصلي همين ژانر دوم نمايش است و بدمن قضيه خود تنها عروسكي خرفت و سرطاني ...

آري چهار انگشت زير ناف ملت.و ايراني عقيم و بي هويت بر هيچ ظلمي كه بر او مي رود به فغان نمي آيد.و احمق آن زنداني كه لب مي گشايد( و به استعاره ي حال كلام ما رايي بدهد ...) . نه از درد كه به اميد آنكه بنا به قول همان زندانبان گشايشي در وضعش شود*.و دروغ پشت دروغ تا پرده برافتد و نه زنداني ماند ونه زندانبان ...

*و البته گشايش ها كه ميشود.چنان كه گشاده ي گشاده شده اين اسير بي ناله .


>>فرهنگ
چه ميكند اين سياوش!
قميشي با آلبوم بي سرزمين تر از باد بعد از مدتها يك اثر صداكن در بازار موسيقي ارائه كرده و با سبك كاملا خاص خود اين موفقيت را تصاحب كرده. يك خواننده ي كم عشوه و همواره به ياد وطن.در هر نوايي از سياوش قميشي اين درد وطن كاملا مشهود است .خود شدن وبي ريا شدن، عاشق بودن و همبستگي طول موج دائمي نواي اوست...


>>لينكداني
كنگره ي جمهوري خواهان،گامي به جلو ( متاسفانه نشد در اين رابطه ارزيابي داشته باشيم منتهي در يك نگاه كلي به نظر ميرسد تا اينجاي كار يك گام بلند برداشته شده چرا كه براي اولين بار خيلي از دعواهاي اپوزيسيون به كناري گذاشته شد .بويژه آنكه از داخل ايران هم حضور داشته اند)

يك فلش جالب با نام خيابان خوابها

مجموعه مقالاتي در باب تحريم انتخابات
تاپ سايت بلاگ اسپوت





---به مطلب قبل ( كدام شهر براي پايتختي) تكمله اي واصل شد.
---چند نظر جديد براي مطلب (آفات وبلاگ نويسي) اضافه شده كه خواندنش خالي از لطف نيست



۱۳۸۲ دی ۱۷, چهارشنبه

>>سياست واجتماع




كدام شهر براي پايتختي ؟

بحث داغي است .مخصوصا براي شهرهايي كه اندك احتمالي مي دهند به اينكه انتخاب شوند.شهرهاي سمنان ،زنجان،همدان،اصفهان وقزوين مطرح ترين انتخاب ها مي توانند باشند و البته هركدام مشكلات زيادي دارند كه انتخاب را مشكل مي سازند

از طرفي انتخاب يك شهر ممكن است به نارضايتي در شهرهاي ديگر بيانجامد و با توجه به سابقه ي اينگونه اعتراض ها در كوشش براي مركز شدن -همچون درگيري هاي سبزوار كه چندين كشته داشت- و اينكه جامعه در آمادگي خاصي براي انفجار به سر مي برد ، انتخاب براي كارداران جمهوري اسلامي از آنچه به ظاهر مي آيد مشكل تر است
كه اين مطلب احتمال ساخت شهر جديد را افزايش مي دهد
از طرفي انتقال پايتخت بر خلاف آنچه حكومتيان سعي در القاي آن دارندفوق العاده هزينه بر و
اعتبار گير است
چنانچه ابتدايي ترين تخمين ها از مبلغي برابر با بودجه ي چند ماه كشور حكايت مي كنند كه اين مبلغ در مقابل 2 ميليلارد دلاري كه جمهوري اسلامي مي گويد دهها مراتب بيشتر است.

جابه جايي وزارت خانه ها و جابه جايي براي يك مليون نظامي وكارمند دولت و خانواده هاي آنها با تمام وابستگي هايشان را كه در نظر بگيريم متوجه مي شويم كه سخن از تغييرات انبوه بسياري است كه به تولد ثروتمندان و ورشكستگاني يك شبه مي انجامد.
در صورت انتقال پايتخت قيمت خانه وزمين در تهران به شدت كاهش خواهد يافت كه ناشي از هجوم كارمندان دولت براي تدارك ديدن مقدمات انتقال است و در مقابل در شهر مقصد تورم در نرخ مسكن وملك به ايجاد لايحه هاي اجتماعي جديدي مي انجامد كه در اصطلاح به نوكيسه تعبير مي شود
در همه جا اين قشر تازه به دوران رسيده براي حكومت ها به نوعي موي دماغ حساب مي شوند كه اين دردسر را بايد با نارضايتي و خيزش قشر مرفه سنتي -همچون بازاريان تهران- جمع كرد و در نظر داشت

با اين تفاصيل به نظر ميرسد ، همانطور كه يكبار در دوازده سال پيش، صحبت هايي از اين دست با بررسي بار مالي آن به فراموشي سپرده شد.اين بار نيز اين تصميم احساسي در بدنه ي جمهوري اسلامي با فرونشستن گرد وغبار زلزله ، به بايگاني وسكوت فرستاده شود.

اضافه :

فرهنگ:دوست عزيز، هيچ نگران نباشيد که اين موج "پيشگيري زلزله" نيز بزودي بگذرد و باز آش همان آش و کاسه همان کاسه خواهد بود.
ما ملتي هستيم که بر موجهاي سينوسي زندگي مي کنيم و روال کارمان پرش از يک نقطه عطف به نقطه عطف بعدي ست. تمام زندگيمان افراط و تفريط است

ايراندخت:بحث تغيير پايتخت اصلا منطقی به نظر نميرسد!!....!..مگر خون دولتمردان از مردم رنگينتر است؟...چرا به جای تغيير پايتخت و هزار دردسر که بعدها به دنبال خواهد داشت يک فکر اساسی نميکنند که فردا مردم تهران هم به سرنوشت مردم بم دچار نشوند؟؟؟

اخوي:سخنگوي دولت گفت اين بحث اساساً مطرح نشده و به نظر من (اخوي) آقاي روحاني هر از گاهي اين مسئله رو مطرح ميكنه كه قيمت زمينهاي شهرش سمنان رو يه تكوني بده كه ميده

۱۳۸۲ دی ۱۵, دوشنبه

پيش ما سوختگان مسجد وميخانه يكيست
حرم ودير يكيست.سبحه وپيمانه يكيست

اين همه جنگ وجدل حاصل كوته نظري است
گر نظر پاك كني كعبه وبتخانه يكيست

كبري را دريابيم
مي بينيد! تمامي ندارد.هر روز يك مسئله و يك دردسر.دختري از زور فقر تن به ازدواج با مردي ميدهد كه نيم قرن از او بزرگ تر است
مادر مرد او را در خانه فاحشه صدا ميكرده وگويي كنيزي در چنگ داشته باشداو را آزار مي داده
...
و دليل؟ خوشي؟ نخير.فقر.
بله فقري كه در سايه ي دزدي ها و تفكرات هردم به سازي روحانيت معزز دارد ريشه ميدواند
در اين طرف تهران، در جنوب تهران، سياهي چشم را آنچنان آزار ميدهد كه اغنياي شهر ترجيح ميدهند با عينك دودي به مصاف آن بروند و در آنطرف شهر
در سعدآباد وجماران مشتي نشسته به راي زني كه پايتخت را به كجا منتقل كنيم وچگونه امنيت نظام اسلامي را تامين كنند كه حفظ آن از هر واجبي واجب تر است... و اين دفعه همچون سال 57 زلزله غضب خدا نيست كه در سايه ي عدل خواجگان خداوند تماما رضايت است...واين قهر طبيعت است كه تازگي با استكبار جهاني پيمان خيانت بسته.


ميدانم. باز زهرا وزهراهاخواهند گفت كه بي ربط گفتي و زدي درون جاده ي شعار وسياست!
اما حقيقت است.نمي توان نگفت.نمي توان در اين نيمه هاي شب در زمزمه ي صداي گلپا به حال ايران،.نگريست...

كبري، قرباني همين سيستم ، همين نظم ونظام حالا با چوبه ي دار ده روزي فاصله دارد وبس
خودتان را جاي او بگذاريد شما جاي او بوديد چه مي كرديد.روزنامه ي اعتماد شرح حالي از او نوشته كه !

review عزيز آن را نقل كرده

محض رضاي خدا كبري راهي جز آنكه فقر ونكبت برايش آسفالت كرده بود پيش رو داشته تا انتخاب كند؟ تا مخير باشد و حالا بتوان او را سرزنش كرد.

بله . گفتم كه هر روز ماجرايي است و وبلاگستان به راه مي افتد وآن را در بوق ميكند يك روز مهرانه و روز بعد افسانه، فردا احمد وامروز كبري
همه دچار عدالتخانه ي قاضي شارع زمان! آقاي شاهرودي همسر جديد وقتي براي اين افكار نمي گذارد؟ درست است؟

تكميلي :
فشار افكار عمومي كار خود را كرد : دستور جهت بازبيني در پرونده

۱۳۸۲ دی ۱۴, یکشنبه

>>جامعه
زيارت يا ماهواره ؟

مطلع شديم جمعي از آشنايان-اكثرا از همسايه ها ودوستان- كه به كربلا رفته بودند بر اثر خوراك آلوده مسموم و چند تن از آنها فوت كرده اند.
ضمنا يك زوج ايراني نيز كه جهت اجاره ي منزل همراه يك دلال به داخل يك مكان رفته بودند در آنجا محاصره شده و زورگيران ضمن مجروح كردن مرد ايراني ، زن او را همراه با مقادير زيادي پول دزديده اند

همچنين نظر به ارزان بودن ماهواره ي ديجيتالي در عراق تعداد زيادي از زائران(!!)جهت خريد و فروش ماهواره ،پولهاي زيادي همراه خود ميبرند كه اين مسئله نظر اشرار در عراق را به خود جلب كرده .چنان كه در موارد زيادي ، آنها خود فروشنده وسارق ماهواره ها مي باشند وبه اين طريق روال جديدي جهت دزدي پديد آمده

دوستي كه بيشتر از سركنجكاوي وسياحت (چه چيز؟)از طريق مرزهاي بي كنترل به عراق رفته بود نقل ميكرد در خيابان هاي بغداد با يكي از سربازان آمريكايي صحبت ميكرده كه يانكي گفته ما در اينجا با اين همه سلاح وتجهيزات احساس امنيت نمي كنيم واظهار تعجب كرده بود از سيل ايراني هايي كه بي توجه به بي امني در عراق اينگونه بي دفاع در حال ورود وخروج اند آنهم در بعضي موارد با زن وبچه...

من نيز همچون سرباز آمريكايي در عجبم .حال آن مردي كه بدون زنش به ايران بازگشته چگونه است .شايد تا به حال خودكشي كرده باشد.شايد.

بابا اگر مسلمانيد كه اسلام حفظ جان را از جمله ي واجبات مي داند.اگر هم مسلمان نيستيد كه كربلا مي رويد چكار؟همان ماهواره ها را در اينطرف مرز با بيست هزار تومان گران تر هم مي شود خريد آيا بيست هزار توماني كه پول چهار كيلو گوشت است اينقدر ارزش دارد

سر درنمي آورم. هيچ .


۱۳۸۲ دی ۱۳, شنبه

>>سياسي

تصور كنيد در تمام آن ساعاتي كه آقاي خامنه اي و آقايان خاتمي وكروبي و…در بم همه را جمع كرده بودند تا برايشان سخنراني كنند يك زن ناتوان در زير آوار ، با گرسنگي و سرما، با درد و دلواپسي دست وپنجه نرم ميكرده تا بعد از 200 ساعت او را پيدا كنند.اين يعني بعد از هشت روز هنوز كارهايي كه بايد در آن 24 ساعت طلايي انجام شود تمام نشده. اين يعني…زنده باد سال خدمت رساني به مردم.
كمي هم جزميت :

تمام كساني كه با عمل وكردار ، با سخن وپندار يا حتي سكوت خود جمهوري اسلامي را در پيشبرد جو خفقان و استبداد پيش مي برند در خونريزي چشم اشكوري، در فلج شدن امير عباس انتظام ،در فلاكت گنجي ،در قتل وحشيانه فروهرها ونويسندگان،در مرگ كارتن خوابهاي شهرهاي بي در وپيكر و فقر زده شريكند.اين يك اصل غير قابل انكار است…

جمهوري اسلامي از كره ي شمالي وليبي محكم تر نيست.آنچه او را تا كنون زنده نگاهداشته عوام فريبي ها و عروسك گرداني ها بوده.از گريه ي اولين در گاه نوشيدن جام زهر و از اشك سيد علي در تير 78 تا گريه ي خاتمي در انتخابات 80 …همه بازي با دين واحساسات مردم در لحظات پاياني و همه دروغ وخدعه اي كه در اندرون به ريش ساده دليمان خنديدند.

جامعه ي ايران در آستانه ي يك انقلاب مخملين قرار دارد.انتخابات. تنها تحريم سنگين انتخابات مهم است.تحريم 50 درصدي هم چندان كارساز نيست .هرچند زنگ ها را به صدا در خواهد آورد ولي ناقوس ها را نه …

انجمن وبلاگ نگاران دموكرات :


عذر مي خواهم.شعاري شد اما حوصله ي اديتش نيست.

>>روزنگاري
- دل خوش سيري چند؟
الف)
امروز مسابقه ي فوتبالي بين دو تيم هنرمندان و تيم بم( كسي هم زنده مانده؟!- پس علي دايي بمي بود! ) برگزار شد كه با عوايد آن يك شيرخوارگاه در بم (شايد هم بيروت!) ساخته خواهد شد. كار خوبي بود اما نه كسي به ورزشگاه آمده بود تا پولي جمع شود ونه بازي چنگي به دل مي زد.سه دقيقه از بازي را ديدم. ايرج نوذري( پسر نوذري معروف) چهار بار در همين چند دقيقه زمين خورد.درست مثل …خيلي دست وپا چلفتي. بازيكنان حريف هم توپها را عمدا بيرون مي زدند كه جوانمردي كرده باشند(؟؟) بي اندازه تصنعي. چرا كارهاي ما اينگونه شده ؟
---اسم تيم هنرمندان يادم آمد. فرياد بم(اشتباه نمي كنم؟) . بازي بين تيمهاي بم و فرياد بم !
>>نامه ي سرگشاده ي محرمانه
تولد امام رضا مبارك.امسال كه من رو جشن تولدش دعوت نكرد.خوب حق هم داره .نه اينكه خيلي يادش ميكنم .ولي اون كه اهل شكوه نيست .خوب شايد هم مراعات امتحانات دانشگاه رو كرده
...
اصلا من اين حرفا حاليم نيست.درسته.ليست اردو پر شده .ولي قربون دستت يه جايي تو بوفه ي اتوبوس ، وردست راننده،صندق بغل!
ديگه خود داني

دلم گرفته.خيلي.مي خوام بيام مثل دو تا رفيق با هم درد ودل كنيم.
وقت ندارم وكار دارم ونميشه هم نداريم.چاكريم

۱۳۸۲ دی ۱۱, پنجشنبه

در اين چند روز ما ايرانيان تنها غم بم را نداشتيم. غصه ي بي سرو ساماني امور هم بود. درد دزدي و غارت و بي عفتي هم بود.ناله از گم شدن كمك هاي خارجي وايراني هم بود. و خدا هم بود…


ولي مگر اين آخرين درد ما بود كه اينگونه نفس آخر را زديم و زور آخر را در دايره ريختيم. اين شهر گورستان هاي جمعي ،اين بم ،تنها يك درصد پايتخت بود.مجالي براي هر صد تهراني تا دست يك بمي را بگيرد و چه سهل است و با اين حساب بر كسي هم فشاري نبوده ونيست.و طرفه آنكه خود ايران هم 6 برابر تهران جمعيت دارد.مي بينيم كه كار شاقي نبوده جمع و جور كردن بم .هرچند بي شرفي ها و بي عرضه گي هاي سپاه (كه شهر كاملا در قروق آنها بود) ، جانمان به لب رساند


و هنوز و بعد از يك هفته ، شبها عده اي بي چادرند. تف بر اين بي مسئوليتي …و حيف تف.


وقتي كنترل كردن و امداد رساني براي بم اينگونه مملكتي را طلب مي كند ، امورات را چنان بهم مي ريزد كه كليه ي وزارتخانه ها به حالت نيمه تعطيل درمي آيد وكارهاي زياد ديگري زمين مي ماند .زمين لرزه ي تهران كه طبق نظرات كارشناسي بالاي 7 ريشتر خواهد بود،با ما چه خواهد كرد.تخريب تهران ، تخريب ايران است .اگر الان براي بم از تهران نيرو رفت ،وقتي تهران آسيب ديد از كجا بايد نيرو برد تا كاري كرد .اگر وزير از تهران به بم آمد ما از بم خرما فروش را به چه كار به تهران بياوريم؟ بهتر نيست چشمانمان را نبنديم و سرمان را چون كبك در برف نكنيم .


قصد تشويش نيست اگر صحبت از هشت ميليون كفن مي شود.صحبت از هرج ومرج گسترده و بي حكومتي در سراسر كشور.


حديث تهران است. شهري كه شايد بسياري از ساكنين آن ندانند كه بر درياچه اي از فاضلاب استوار است.آنچه در بم نديديم گسل و شكافي بود كه گاهي در زلزله ها كوچه وخياباني را مي بلعد و زلزله ي بم با همه ي دهشتناكي از اين قوز بالا قوز رها بود .اما تهران با آن خاك ماسه اي…

و درست با اين شرايط و وقتي كه اكثر ساختمان هاي حال حاضر تهران بعد از انقلاب و در حكومت الهي ولايي فقها ساخته شده ،حتي صحبت كردن از زلزله ي تهران اقدام عليه امنيت ملي تلقي مي شود




جنايتي ديگر در راه است



و ما نشسته ايم .همچون هميشه به غصه خوردن واشك ريختن. ناله ها و همدرديها دير يا زود تمام مي شود .نزديك است تا باز فراموش كنيم و بخسبيم تا حادثه ي بعد. از سوراخ زلزله چند بار گزيده شده ايم؟ طبس، رودبار،بويين زهرا، آوج،زنجان،اردبيل…وباز مرگ و مرگ و مرگ…


و باز مهندسين ناظر شهرداري ها با پول شيريني به آستانه ي امضاي پايان كارها خواهند رفت.از امروز چاره كنيم.يادمان نرود زمستان تهران هم سرد است .گرماي لحاف ملا از يادمان نبرد كه شب خوابيدن در خيابان هاي پايتخت چندان فرقي با خفتن در خيابان هاي بم ندارد.هر دو سگ كش است…


گفتند زلزله سياسي نيست. مي گويم انگشت در دماغ كردن آن مرد عرب در بيابان هم سياسي است. باور كنيم كه انتخاب آينده حق ماست.اينكه اجداد ما روزي جايي غلطي كردند و راهي را انتخاب كردند دليلي بر عاقل امروز نيست ادامه دادن آن راه بيراهه.


تهران حامله است.آبستن است.از روزگار پر فريب.و فرزند خدعه ها در راه است.راهي بيانديشيم براي زندگي.






الف) يك كار مفيد:

خواندم كه عده اي از زندانيان گريخته به دزديدن طلاي زنان مرده و بعضا بي عفتي مشغول بوده اند كه تعدادي از آنها را طي دادگاه صحرايي به رگبار بسته اند.تا صحت خبر چقدر باشد


اضافه:

زيتون :منم اين خبرهای وحشتناک رو شنيدم..نمی دونم تا چه حد درسته..ولی هميشه تو اوضاع بحرانی ازين مسائل هم پيش مياد..

سعيد ديگر: زيتون خانم ! در تمام آن هفت ساعتي كه صدا وسيما دست دست كرد تا خبر زلزله را پخش كند ،مصدومين زيادي زير آوار پرپر مي شدند تا آقايان مصلحت سنجي كنند..بي برنامه گي هم حدي دارد.

امداد رساني در زلزله ي افغانستان بهتر بود