رفراندوم بلاگ

۱۳۸۴ خرداد ۹, دوشنبه

اكبر گنجي در زندان، گنجي است در قفس

اين روزها چون خودم كم حوصله شده‌ام و مطالب بلند را سرسري ميخوانم. به همين خاطر كوتاه مي‌نويسم از گنجي.
بيانيه‌ي پنلاگ در همين زمينه و همچنين اينجا هم وبلاگي مخصوص اين موضوع و يك بمب گوگلي و ديگر هيچ
Human Rights

۱۳۸۴ خرداد ۷, شنبه

بياييم هر چيزي را سرجايش قرار دهيم

مطلبي داغ داغ در باب تحريم انتخابات نمايشي


---------

مطلب اخيرم را اينجا بخوانيد



-----
احتمالا يك چند هفته‌اي بدليل امتحانات نخواهم نوشت. ولي اين دليلي نمي‌شود كه نخواهيد جديدترين نوشته‌ام را نخوانيد و به آن لينك ندهيد. البته دليل آنكه اينجا منتشرش نكرده‌ام بهم ريختن احمقانه‌ي قالب و پيوسته نشان دادن پاراگراف‌هاست كه نفهميدم دليلش چيست

۱۳۸۴ خرداد ۴, چهارشنبه

مهرعليزاده

من وقتي با اين هموطنان غيور آذربايجاني در خوابگاه صحبت ميكردم و بحث به جوك و جوك‌سازي ميرسيد ممتذكر ميشدم كه تا حدودي رفتار خود اينها بوده كه باعث اين موضوع شده . به هر حال حالا كه سخنان جالب مهرعليزاده بعد از تاييد صلاحيت را مي‌خواندم باز ياد اين موضوع افتادم و لبخندكي زدم. آقاي مهرعليزاده‌ي مراغه‌اي فرموده‌آند كه با اين نامه‌ي رهبري حقوق ملت استيفا شد.

حالا من هم مي‌گويم كه جناب آقاي مهرعليزاده، و براي ملت هم روشن شد كه ذهنيت شمااز ملت، خود مهرعليزاده و دم و دستگاه ‌اش است. و لابد حكومت همانطور كه براي هريك از استانهاي خراسان و خوزستان و لرستان و استانهاي كويري كانديدا دارد تا به ذن خودش با استفاده از مسائل قومي راي بگيرد ديده براي ترك‌ها هم نماينده بگذارد تا راي پان‌ترك‌ها(كه هم از توبره مي‌خورند و هم از آخور) را هم جذب كند

به درستي كه آقاي مهرعليزاده، حضور شما با چنين تفكري، خود پايمال كردن حقوق ملت است

اين يك فرصت است

خرداد و تيرماه داغ و اعتراضات دانشجويي و اعتصاب غذاي گنجي و انتخابات فرمايشي و يك ملت ناراحت و جان به لب آمده و تجربه‌ي اكراين و گرجستان و ضعف و عقب نشيني سريعي كه حكومت در اعلام صلاحيت‌ها از خود نشان داد همه و همه باعث مي‌شود تا بگويمم: اين يك فرصت است

۱۳۸۴ خرداد ۳, سه‌شنبه

خامنه اي به معين بيلاخ داد

معين و مشاركتي ها در موقعيت خنده داري قرار گرفته اند. معيني كه گفته بود به حكم حكومتي اعتقاد ندارم حالا صلاحيتش براي شركت در انتخابات توسط حكم حكومتي رهبر معظم(به سكون ع) انقلاب تاييد شده و حالا يا بايد پايبندي به حرفهايش را با انصراف از انتخابات ثابت كند يا اينكه بماند و ببيند كه اين شايعه كه همه اينها بازي اي بوده براي رونق به بازار راكد انتخابات فراگيرتر مي شود

۱۳۸۴ اردیبهشت ۲۳, جمعه

بازگشت اوشين

تازگي صداوسيما گير عجيبي داده به فيلم‌هاي چيني و ژاپني دهه‌ي شصتي كه جز نشان دادن فقر و بدبختي مردم و البته قناعت و مطيع بودن و رضايت‌مندي آنها در همان شرايط چيزي ندارد. به نظر ميرسد باز زمان آن رسيده تا كمربندها را سفت‌تر كنيم

ضمن اينكه به يكباره همين صدا وسيما شروع به نمايش آنونس‌هاي تبليغي و هيجاني از تاسيسات هسته‌اي اصفهان كرده و كيك زرد و چرخه سوخت را با موسيقي‌هاي ملي و خطابه‌هاي افتخارآميز درهم آميخته و دم انتخاباتي به خورد ملت شهيدپرور ميدهد. از همه جالب‌تر ادعاي بومي بودن فناوري اتمي است كه با اظهارات پدر هسته‌اي پاكستان و خريد كلاهك‌هاي اكراين در پايان سالهاي جنگ و قاچاق اورانيوم از كشورهاي شوروي سابق و همكاريهاي ايران و كره شمال و… اندكي منافات دارد. حالا اينكه اينهمه فعاليت‌هاي علمي در دست نهاد نظامي‌اي همچون سپاه پاسداران قرار دارد و برادران ارزشي حتي به دولت كريمه اسلامي هم اجازه‌ ي دخالت نداده‌اند موضوع مهمي نيست. خلاصه اينكه خدا آخر و عاقبت ما را با اين سازمان لاريغامي و تفكر اصولي‌اش به خير كناد


*****
بالاخره رفسنجاني آمد. شايد بد نباشه مقاله‌اي كه حدود يك ماه قبل راجع به همين موضوع نوشته‌ام را دوباره بخوانيد: رفسنجاني و مدل فرانسوي

۱۳۸۴ اردیبهشت ۱۹, دوشنبه

خدابيامرز شعر ملي

ايران من! ايران من! اي كشور ويران من
از ناله هاي پيكرت آتش گرفته جان من


ايران من! ايران من! اي مام دلسوزم، وطن
از ديدن خاكسترت آتش گرفته سينه ام


گفتم بنوشي بعد اين يك چند روزي آب خوش
آب از سرشكم ميرود در وصف تاراجت وطن



چند كلمه به سبك سردبير: خود بزرگ‌بيني‌ام! اگر ابي يا قميشي راضي بشوند اين ترانه را بخوانند حاضرم بقيه‌اش را هم بسرايم




قابل توجه اون شير پاك خورده‌اي كه اينجا را مدام تو بلاگرولينگ آپ ميكنه: نكن بالام جان مگه نمي‌بيني حالش نيست. خوشت مياد من هي وجدان درد بگيرم بيام چيزشعر بنويسم اينجا
؟

۱۳۸۴ اردیبهشت ۱۸, یکشنبه

طوفاني در پي است

ماجراي تلخ هشت ارديبهشت و چند نكته گفتني

- مرتضي (ضارب) از روستاهاي شهرستان اسدآباد براي تحصيل مقيم در منطقه مهاجر نشين خضر (خدر) بوده و وي در دوره‌ي نيمه حضوري(پول بده كنكور نده) دانشگاه شركت داشته. اين طرح پذيرش دانشجو كه در زمان وزارت معين و براي اولين بار در دانشگاه بوعلي سينا اجرا شد همان طرحي است كه به شدت اعتراض دانشجويان را برانگيخت و حوادث و شورش هاي خياباني خرداد هشتاد و دو را در همدان ايجاد كرد.
------------


- پدر مرتضي آخوند بوده و به تبع از گردن كلفتي برخوردار ميباشد؛ چنانكه وقتي خانواده مضروب، با شكايت از مرتضي وي را به زندان كرج مي‌اندازند عموي وي نقدا مبلغ وثيقه بيست مليون توماني را پرداخت كرده و او را آزاد ميكند
----------

- شهر همدان، همچون شهر اهواز بعد از ان‌قلاب اسلامي بر اثر جنگ و مهاجرت روستاييان و …با مناطق حاشيه نشين متفاوت زباني روبرو شده و مهاجرين ترك(شمال استان) و كرد(مناطق غربي استان) اغلب در مناطقي چون خضر و مجيدآباد و حصار و سيلو به ساخت و سازهاي شبانه پرداخته‌اند كه البته سياست‌ها نيز اغلب به چشم‌پوشي بر اينگونه مهاجرت‌ها نظر داشته و اخيرا شوراي شهر به رياست برادر اصغر حجازي معروف، اقدام به ساخت پارك و تاسياسات اينچنيني در مناطق مزبور كرده كه از طرف فعالين سياسي شهر به چراغ سبز نشان دادن مافيا به مهاجرين تعبير ميشود. امري كه با هدف تغيير در تركيب جمعيتي همدان و گرفتن نفس شهر و شهرنشيني دامن زده ميشود و تا به حال نيز خود را در گروههاي حزب الله و انصار كه اغلب از همين طبقه اجتماعي برخاسته‌اند نشان داده است. همدانيها هم خاطره‌هاي تلخي همچون واقعه‌ي بانك كشاورزي از اين موجودات در خاطر دارند. به عبارتي ديگر از اين مناطق به مانند دژ اسلامشهر در مقابل تهران، در مقابل همدان استفاده ميشود. (جمهوري اسلامي در بدو انقلاب با اخذ سياست‌ةاي اينچنيني، تهران را به كانون مهاجرت‌ها تبديل كرد تا عملا قدرت طبقه متوسط و قوي شهري تحليل رود و طيف‌ها و تركيب‌هاي اجتماعي پايتخت به هم بريزد. اين مطلب را در كنار مهاجرت طبقه‌ي سرمايه‌دار و نخبگان كه قرار دهيم بيشتر به عمق فاجعه پي‌مي‌بريم)

در صورتي كه حوصله پيدا كنم باز هم در مورد همدان، مطالبي خواهم نوشت