رفراندوم بلاگ

۱۳۸۴ تیر ۴, شنبه

فقر، فحشا، فاشيسم - رفسنجاني، خاتمي، احمدي



فقر، فحشا، فاشيسم - رفسنجاني، خاتمي، احمدي

همه چيز با يك انقلاب ماركسيستي-اسلامي شروع شد. سرمايه‌ها و سرمايه داران بزرگ متواري شدند و به دنبال آن پرده جنگي بالا رفت كه بيش از هزار مليارد دلار ضرر به اقتصاد ايران وارد كرد. پي آمدآن، حكومت طايفه‌اي و دزديهاي كلان رفسنجاني، نمايش بغض و خنده‌‌هاي دروغين خاتمي و برگزاري سه انتخابات مخدوش در دوران نمايش اصلاحات، جاده را براي ورود ماشين جنگي فاشيستها باز كرد.
از فقر ناشي از دزديها و فحشاي منشا گرفته از دروغها تا فاشيسمي كه ريشه در عوامفريبي و درد توده‌هاي اجتماعي دارد تنها يك هفته فاصله است


‌يادداشت‌هاي پراكنده‌‌اي از پرده‌ي دوم سناريوي انتخابات

- فالي از تاريخ: اگر ميخواهي در ايران به راحتي سلطنت كني، سعي كن كه مردم گرسنه و بيسواد باشند - از نصايح آقامحمدخان قاجار به فتحعليشاه

- قدرت يابي احمدي نژاد ساده‌دلاني را كه از ماهها قبل رفسنجاني را رييس جمهور مسلم جمهوري اسلامي ميدانستند و موضوع اختلاف ميان دو يار قديمي (رهبر و اكبر) را تنها وسيله‌اي براي راي جمع كردن ميدانستند شوكه كرده است. گويي نشنيده‌اند كه هفت درويش در گليمي بگنجند و دو پادشاه بر اقليمي بجنگند. حجم اين لرزه، تنها با ابعاد تكانه‌هاي طبقه شبه روشنفكر قابل قياس است. درصد قابل توجهي از مردم چوب واقف نبودن بر اخبار و جزييات را ميخورند. درك و تعبيرات قشري از سياست، تعريف‌ها و تحليل‌هاي كوچه بازاري كه در تاكسي و صف شير و ...مي‌گويند و مي‌شنوند با واقعيات بسيار متفاوت است.
معتقدم كه بخشي از جامعه ما دچار تحليل‌هاي نيمروزي (علي مستعان زاده‌اي) از سياست شده‌اند. و باز احساس ميكنم كه متاسفانه ضخامت لايه‌هاي اين قشر در پايتخت‌نشيناني كه در سرنوشت سياسي ايران موثرترند بيشتر مشهود است.

- شكست رفسنجاني، يعني شكست دوباره‌ي حزب مشاركت و معين در طي تنها يك هفته، مضحك آنكه معين ابتدا گفت در دور دوم شركت نميكند ولي بعد در بيانيه‌اي - كه لابد بعد از پاره‌اي تغذيه اطلاعاتي صورت گرفته- به صف رفسنجانيان پيوست

- شكست رفسنجاني يعني شكست آنهايي كه نان نام مصدق و طالقاني و... را ميخورند و در عوض مثل آخوندها براي جامعه تكليف شرعي تعيين ميكنند كه: حتي آنهايي كه در دور اول شركت نكردند واجب است به رفسنجاني راي دهند

- جدا از صندوق سازيها و دخالتها، تفسير راي احمدي نژاد صرفا به دليل فقر، اشتباه بزرگي است. شك ندارم كه بخشي از همان بيست و سه مليوني كه به خاتمي راي دادند حالا از رييس جمهوري كه ذره‌اي بستني بر لباسش، حواس او را از تمام عالم هستي به نقطه‌ي لك متمايز ميكند خسته شده‌آند و به كسي راي داده‌اند كه در تبريز از محل سخنراني تا فرودگاه را، چندين كيلومتر با پاي بدون كفش طي كرده است.



- هجده تير فرصتي طلايي است. جامعه‌ي شوكه شده‌ي ايراني در بهترين شرايط براي انتقال شوك بزرگ به حاكمين است. هجده تير بهترين زمان براي اعلام سرخورگيها و نارضايتيها است. ما بايد به جهانيان اعلام كنيم كه نه احمدي نژاد چماق‌دار و نه هيچكدام از آن هشت هويجي كه جنتي براي فريب مردم چينش كرد، نماينده ايرانيان نيستند.

- من بيشتر از آنكه به حال آناني كه گول عوامفريبي‌هاي رجايي ثاني را خورده‌اند، افسوس بخورم به حال مملكتي كه روشنفكران و نويسندگانش، هنوز از تفكر قومي خالص نشده‌اند، ناراحتم. آن پيرمرد ميبدي نگهبان كارخانه كاشي كه در اولين روز ثبت نام انتخابات به وزارت كشور رفته بود تا به اعتراض به تبعيضي كه به قول خودش خاتمي بين اردكان و ساير شهرستانهاي يزد قائل شده ثبت نام كند، خيلي حرفها را زد كه گفتنش در كلام بسيار سخت است. متاسفم و مبهوتم كه چگونه بنويسم آن طنازاني كه دقيقه به دقيقه براي رفسنجاني قلم فرسودند نيز، ناز و نيازشان بيشتر از همين جنس بود

- مسعود بهنود اينروزها لابد از اينكه سخنگوي كراواتي رژيم يقه سفيدها شده و فيلم مناظره‌اش در تلوزيون voa، مدام از شبكه‌هاي مختلف سيماي جمهوري اسلامي پخش ميشود به خود مي‌بالد. بهنود طي يك هفته گذشته، يك دهم آنچه به تحريميان چسپانده از تخلفات جنتي و دخالت طايفه‌ي خامنه‌اي سخني نگفته و ننوشته. معلوم نيست حمله‌ي بي هزينه به قشري كه حرفي جز بر منطق نميزنند چه فايده‌اي دارد و در صف رفسنجانيان قرار گرفتن و توجيه و درز گرفتن اشاراتي چون عامل ادامه جنگ و عاليجناب سرخپوش و قتلهاي زنجيره‌اي و اتوبوس نويسندگان(كه اين يكي تقريبا در اكثر نوشته‌هاي بهنود يادي از آن ميرود) و ميكونوس و استات اويل را چه فايده.

- وقتي تجربه‌ي خاتمي كه پيشنهاد روزنامه نگاران و طبقه‌ي روشنفكران ديني بود شكست خورد حالا نبايد تعجب كرد كه چرا مردم در هر دو دور انتخابات، به حرف طبقه‌ي روشنفكرديني و روزنامه نگارتوجه نكرد

- رفسنجاني از روزهاي مياني هفته گذشته متوجه شده بود كه شانسي براي پيروزي مقابل احمدي نژاد ندارد اما براي جلوگيري از راهيابي كروبي به انتخابات - كه شانس بيشتري براي شكست دادن احمدي نژاد داشت - از دادن استعفا خوداري كرد. اينهم خدمتي ديگر از رفسنجاني به نظام اسلامي بود كه بايد گفت: چشم آنهايي كه براي او راي جمع ميكردند روشن

- جمهوري اسلامي با به افتضاح كشيدن رفسنجاني در انتخابات، با دست خود اصلي ترين ستون نگاهدارنده خود را، آنهم در مقابل چشمان تعجب زده‌ي مردمي كه معتقد بودند رفسنجاني منتخب اصلي است، خراب كرد. اين يعني رژيم قسمتي از خود را بلعيد و كار محو كردن آن ساده‌تر شد

- رهبري در صبح جمعه سوم تير و به هنگام راي دادن، براي تشويق مردم به راي دادن گفت: كار را كه كرد؟ آنكه تمام كرد!؛ شنبه چهارم تير كيهان روزنامه‌ي ولايت فقيه تيتر زد: ملت كار را تمام كرد: احمدي نژاد پيروز شد

- يادتان هست آنروزي را كه خاتمي براي گرفتن دكتراي افتخاري دانشگاه تهران، در ترافيك گير كرده و دير به مراسم رسيده بود و به طعن از مديريت شهري تهران انتقاد كرده و صحبت و تعجب از كلاهي كرده بود كه برايش صف بسته‌اند(پست رياست جمهوري)؟ جواب تند و رندانه‌‌ي احمدي نژاد را هم كه گفته بود اگر خاتمي به جاي سعدآباد در خيابان پاستور مانده بود، حالا مشكلي نداشت را هم حتما خاطر مبارك داريد. دقيق يادم هست كه چندتائي از مريدهاي خاتمي آنروزها داغ كرده بودند و مدام به انحاء مختلف مينوشتند كه دودرصدي‌ها به رييس‌جمهور محبوب ما توهين كرده‌اند و چه و چه ... حالا در نظرم بود كه خاتمي با چه والذارياتي نامه‌ي تبريك به احمدي‌نژاد نوشته و قابل درك است كه چرا اصلا نامي از وي در آن مرقومه نبرده

- معلوم نيست كه چرا گردانندگان روزنامه‌ي اينترنتي ((روز)) به جاي نشان دادن آدرس درست و واقع گرايانه‌اي از اوضاع، به طور غيرمستقيم و ناخوسته جامعه روشنفكري و دانشگاهي را به خروج از ايران دعوت ميكند و آنچه تماميت خواهان به دست و پا ميكنند اينها با زبان توجيه ميكنند


- مردم را از حمله‌ي آمريكا ترساندن، يعني احتمال ذهني چنين عملي را توجيه كردن. بايد باور كنيم كه تا جامعه‌ي ايراني و آمريكايي نخواهد، حتي اگر راديكالها در دو قطب عالم به شدت فعال شوند هم گلوله‌اي شليك نميشود. تحريم انتخابات يكي از راههاي جلوگيري از سوق بخشي از جامعه به اين تنگنا بود كه متاسفانه قدرت طلبي آنهايي كه با حكم حكومتي و اشك شوق وارد كارزار شدند مانع از تحريم گسترده و خبرساز شد. به هر حال حالا بايد قبول كنيم كه كمربندها را بايد سفت‌تر از قبل كرد و از فشارهاي مدني براي پيشبرد خواستها استفاده كرد. بايد ديد كه آيا ايرانيان ميتوانند همچون نمونه‌هاي مشابه خارجي، از برگزاري انتخاباتي مخدوش وسيله‌اي براي تدارك اعتراضات وسيع تدارك ببينند يا خير.


- سعيد پورعزيزي، اين وسط ياد تجليل از خاتمي افتاده. من نمي‌فهمم چرا هفته قبل كه خاتمي بدعت دخالت نظاميها در انتخابات را پايه گذاشت برخي ياد تجليل از او افتادند و حالا كه به فاصله يك هفته سيد هميشه خندان انتخاباتي ديگر را ضايع كرده و روند دخالت نظاميها را تثبيت كرده، ميگويند: خاتمي دلمان برايت تنگ ميشود!





توضيح غير ضروري:
- بدينوسيله از بازنشر مطلب فوق در سايت طرفدارن مريم رجوي تبري ميجويم و از هر گونه ولايت فقيهي چه تاجدار و عمامه دار و چه از نوع رجوي آن اعلام دوري و نفرت ميكنم
--------------


نامه ای به نویسندگان و روشنفکرانی که از هاشمی رفسنجانی دفاع کردند، فرزاد. م
روشنفکر و قلم به دست جامعه ای که شما باشید به احمدی نژاد حق بدهید که رئیس جمهور آن باشد


- يك معترض در وبلاگ علي قديمي چنين نوشته:

ملتی که یه روز به خوشگلی خاتمی رای می ده یه روز به زشتی احمدی نژاد! اي لعنت به فهم نداشته ي اين جماعت بوقلمون كه هنوز نمي فهمه بين احمدي نژاد و رفسنجاني كدوم رو انتخاب كنه يا اصلا تحريم... اگر هم معنی طالبان رو فراموش کردید صبر کنید به زودی وقتی واحد ریش قبضه شد و لبهای غنچه ماتیکیتون رو توی خیابون تیغ کشیدن یادتون می آد. اونوقته که کم حافظه ترین ملت تاریخ دهه 60 را به یاد می آره! تبریک می گم به همتون که نمردید و اون روزی رو دیدید که آقای هاشمی منجی تاریخیتون بشه. خوشا به زکاوت مردی که انقدر قدرت داره که چنین انتقامی از مخالفاش بگیره! هاشمی به مجمع تشخیص بر می گرده و احمدی نژاد با آرا چند میلیونیش شمارش معکوس عمر این سرزمین منحوس رو شروع می کنه.



- شخصي به نام سياوش در نظرخواهي وبلاگ زيتون چنين نوشته:

حالا دیگر شاه به قلعه رفت و کسانی که در طول این بیست و چند سال گرداننده ی اصلی ایران بودند از پشت پرده بیرون آمدند، قلعه ای را که در این سالها ساخته بودند تکمیل کردند و حالا همه یکجا داخل قلعه نشسته اند.
برای ما که همیشه بیرون قلعه بوده ایم چیزی عوض نشده است. کار روزانه ما همان است که بود:
سنگ پرانی به داخل قلعه و طلب نان و هوا!
برای گرفتن قلعه برج افکن لازم است . هر از گاهی دور هم جمع می شویم و برج افکنی درست می کنیم. اما هنگام پرتاب یکی از خودمان که گوشه چشمی به قلعه نشینان دارد دستمان را به منع می گیرد.
حالا دیگر کسی نیست که جلو یمان با بگیرد. آنها در قلعه، ما بیرون از قلعه. آنها توشه جندین سال شان را انبار کرده اند و نگران نان و هوا نیستند، ما هم باید دنبال نان بدویم هم دنبال سنگ برای پرتاب به قلعه.
چیزی عوض نشده است جز اینکه حالا همه آنها را یکجا درون قلعه روبروی هم داریم.

۱۳۸۴ تیر ۳, جمعه

تنهابعد از چندساعت از اينكه به رفسنجاني راي داده‌ايد پشيمان خواهيد شد

۱۳۸۴ خرداد ۲۸, شنبه

اشتباه نكنيد! ما پيروز شديم



اشتباه نكنيد! ايرانيان پيروز شدند

آقاي خاتمي ثاني! داماد خميني كبير! تسليت!
تصورش را بكنيد كه الان در ستاد مركزي آقاي معين چه مي‌گذرد و چه شوك عظيمي به حضرات اصلاح طلب حكومتي وارد شده. آنها بايد ميدانستند كه وقتي پوستر تبليغاتي معين با عكس خاتمي كه ميگفت معين بايد بيايد را جلوي چشم مردمي كه از خاتمي به خاطر دروغ گفتن‌ها و بازي با احساسات مردم، به شدت دلزده‌اند، نصب مي‌كردند، از راي خودشان ميكاستند. حقيقت اينست كه برخلاف ادعاهاي روشنفكرنمايان دوم خردادي(از مسعود بهنود و ابراهيم نبوي و حسين درخشان گرفته تا ورژن‌هاي داخلي آنها)، خاتمي نه مصدق بود و نه اميركبير. چرا كه اصولا خودش نخواست تا در مقابل شخص اول مملكت - مخالف اصلي اصلاحات - بايستد و اينهم به اين موضوع برمي‌گردد كه آخوند اگر گوشت آخوند را هم بخورد استخوانش را دور نمي‌ريزد. در هر حال بيست و هفت خرداد هم بيست و هشت مرداد نبود و مردم منفعل نبودند. بلكه لااقل پرونده حزب مشاركت و مجاهدين انقلاب و نهضت آزادي بسته شد

درخشان! بابا! مردم را فحش بده تا سبك شي!
آنهايي كه توي اين مدت كلي فك زدند كه آي مردم از احمدي نژاد و قاليباف بترسيد و بياييد به ما راي بدهيد حسابي چيزسوخته شدند. آن بچه‌هاي وبلاگ نويسي كه خودشان را در خيابان‌هاي تهران به خاطر معين كشتند، تصورش را هم نميكردند كه نامزدشان در تهران، سومين شهر پرجمعيت دنيا ، فقط چندصد هزار راي بياورد و در كل كشور تنها سيزده درصد آرا از آنشان باشد

شكست شعار دوباره مي‌چاپمت وطن!
بالا آمدن غيرمترقبه‌ي كروبي نشان داد كه مردم از شعارهاي معين، بيشتر بوي دوباره مي‌چاپمت وطن شنيده بودند تا چيز ديگر. ضمن اينكه يك بار ديگر مطمئن شديم كه در ايران نظرسنجي كم‌معنا و امري غير قابل اتكاست. اصولا تمسخر و توهين و لفظ پنجاه هزار را چماغ كردن هم پوشش شكست آدم نميتواند باشد.


باز بگيد سيزده نحس نيست!
مفتضح اول انتخابت، يا همان قدرتمندترين مرد جمهوري اسلامي تنها سيزده درصد آراي ايرانيان را در دامن گرفت. شخص دوم جمهوري مردمي ايران باشي و فقط شش مليون راي از چهل و هفت مليون راي واجدان شرايط راي دادن را بگيري؟ اين يعني شكست بسيج لشكر هيپي‌ها و سوسول‌ها و فاحشه‌ها براي راي جمع كردن. اين يعني ياسر و مهدي و فائزه و فاطمه و... تمام كرديم. اين يعني تبريزي مارمولك با آن فيلم تبليغاتي خفنش، خفه شد. اين يعني اكبراقا را بدون عمامه و در حال اصلاح سر و كنار دريا و با بغض در كلام و لرزش در چشمها نشان دادن بي فايده بوده و احتمالا بايد اكبرآقا را با شورت و توي ديسكو نشان ميداده‌اند تا آراي‌اش كمي بيشتر ميشد


مشروعيت برادران لندني در ايران !
هر انتخابات في نفسه خيلي خوب است. حتي در اين شكل كه مشاركت و تحريم 50-50 شده و وضعيت مضحكي است. مثلا يك آدمي كه به عدد 525 خيلي حساسيت دارد و متولد عراق است، كمتر از دو مليون راي مي‌اورد تا از اين به بعد به اندازه‌ي كوپن‌اش خود را نماينده ايران بداند و بفهمد كه حتي وقتي از شيرين عبادي توي فيلم تبليغاتي‌اش تقدير مي‌كند - كه لابد بعدش مجبور مي‌شود دهنش را آب بكشد - باز هم نمي‌تواند راي جمع كند. مردم بر سر مبارك كسي كه در تمام دوران رياستش بر يكي از عريض و طويل‌ترين و پرخرجترين بنگاههاي رسانه‌اي دنيا، مداوما به حالگيري از جامعه پرداخته، اينطوري مجسمه يادگاري مي‌سازند!

فقط بير مليون؟!
مهرعليزاده كه وقتي صلاحيتش با حكم حكومتي تائيد شد از رهبري به خاطر احقاق حقوق همه ملت - شخص خودش - تشكر كرد، حالا ديگر بهتر از صدا و سيما فهميده كه چقدر مردم به طرفداري رضازاده و علي دايي از شخص خاصي حساسند و به همين نسبت از تشويق به شركت در انتخابات آدمهاي ورزشي تاثير مي‌گيرند


بابا كرم! دوست دارم! اگه ژيلت بزني، لباس اسپورت بپوشي، باز تفنگدار مني!
بزرگترين شوك بعد از رفسنجاني و معين به قاليباف وارد شد. وي لابد الان از اينكه گريه‌كردنش در برنامه‌ي صندلي داغ نتيجه نداده و مردم ما بعد از تجربه‌ي خاتمي ديگر به كانديداهايي كه گريه مي‌كنند، اعتماد ندارند، به شدت سرخورده است و از اينكه چهل ميليارد پول بي‌زبان را به باد داده، حسرت مي‌خورد. حالا قاليباف مانده و طلب كميته‌‌هاي جنگ رواني و بمب گذاري و فلش سازي و ستادهاي پرهزينه‌ي نوجوان رنگ كن


احمدي نژاد، يا راه نجات!
باور كنيد اگر شوراي نگهبان احمدي‌نژاد را به دور دوم انتخابات كشور بكشاند، به شخصه به او راي ميدهم. مي پرسيد چرا؟ ساده‌ست. از قديم گفتند مرگ يكبار و شيونم يكبار.بابا نترسيد. قبل از احمدي نژاد هم مملكت دست مصباح و سپاه پاسداران و خامنه‌اي بود و حالا ويترين و ظاهر حكومت با باطن آن يكدست مي‌شود. همين.


به قول رضا مارمولك : معٌين باشيد انشاالله!
بيست هفت خرداد نه روز بيست و هشت مرداد بود و نه حادثه به توپ بستن مجلس و استبداد صغير. بيست و هفت خرداد روز واقع بيني بود. بيست و هفتم، پرده از چشم خيلي‌ها كنار زد. ديروز خلوتي صندوق‌ها در صبح تا بعداز ظهر از يكطرف و بعد تشويش و نگراني بعضي و ازدحام يكباره در پاي بعضي شعب نشان داد كه از بايكوت كامل انتخابات نمي‌توان صحبت كرد، همانطور كه حقيقت با آنچه جمهوري اسلامي مدعيست بسيار متفاوت است و اكثريت قريب به نصف ايرانيان در انتخابات، با اين ايده كه سيستم حكومت را قبول ندارند، شركت نكردند. چنانكه بي شك خيلي از كساني كه راي دادند نيز با اصل نظام به جد مشكل دارند و تنها از روي ترس يا فقر يا جهل در اين تله تاتر، نقش سياهي لشكر گرفتند

و اما چند آيتم:

يك- حق راي براي بچه‌هاي پونزده ساله، كه نه تاريخ خواندند و نه روزنامه و كتاب مي‌خوانند، عموما اشتباه است و يكي از درروهاي بزرگ براي بازي انتخابات ايران است


دو- يكي از شرايط ديگر انتخابات - اجازه راي به كساني كه از حداقل سواد يعني خواندن و نوشتن بي‌بهره‌اند- هم كمك بزرگي به دست بردن در آراي مردم است


سه- از روي ترس راي دادن و راي سفيد انداختن، نتيجه‌اش اين مي‌شود كه چند درصد برگه‌هاي آرا- كه سفيد است - به نفع كانديد روزه‌بگيرهاي پنجشنبه هر انتخابات سياه شود


چهار- مشخص شد كه سقف شعارهاي مصطفي معين، حتي كف مطالبات مردم نيز نبود و حالا مردم دلشان با فحش دادن كانديداها به جنتي و سعيد مرتضوي خنك نمي‌شود و عامل اصلي انسداد سياسي و اقتصادي جامعه را، شخص اول مملكت - خامنه‌اي- مي‌دانند و بهمين دليل اصلاحات را بي‌حاصل ميدانند


پنج- خيلي از كساني كه ديروز راي داده‌اند، تا آخرين لحظه به راي دادن فكر هم نكرده بودند و بهمين خاطر تصميم دقيق‌ي نودي گرفته‌اند. مصداق اين ادعا، رشد يك‌باره‌ي آراي كروبي است


شش- انتخابات روز جمعه توسط اغلب مردم ايران تحريم شد، وگرنه احمدي‌نژاد بالا نمي‌آمد. در واقع جمهوري اسلامي دروغ‌گويي و پارادوكس را به نهايت خود رساند و از يك طرف از حضور سي مليوني مردم حرف زد و از سوي ديگر از شكست معيني كه راي بالقوه نسبتا زيادي داشت سخن گفت. معلوم است كه كدامش را باور بايد كرد. آنهايي كه تحليل ميدادند كه حضور بيش از سي درصد مردم به پيروزي اصلاحطلبان مي‌انجامد لطفا پاسخ دهند


هفت- دستكاري آراي كروبي، زمينه‌ي خوبي براي راه‌اندازي اعتراضات گسترده به شيوه‌ي برگزاري انتخابات در ايران است. نبايد اين فرصت را از دست داد. ضمن اينكه به نظر ميرسد راهيابي كروبي با آن قاط زدنها و لربازي‌هايش، به انتخابات مرحله‌ي دوم، به احتمال خيلي زياد به پيروزي وي منجر خواهد شد.


هشت- مشاركت راي نياورد و تحريم پيش رفت


نه- آنطور كه هويداست ابراهيم نبوي نه تنها از عدم راهيابي معين به دور دوم ناراحت نيست بلكه آرزو كرده تا كروبي - كه حضورش در دور دوم احتمال شكست رفسنجاني را بيشتر ميكند- نيز به دور دوم نرود. همانطور كه در نوشته‌هاي قبلي‌ام هم گفته‌ام، اين موضوع و نظر ايشان را بايد از همان چشم ديد كه آراي استان كرمان را.


ده. اين درصدي كه راي دادند بزودي افسوس خواهند خورد كه چرا به خاطر رفسنجاني يا احمدي نژاد خودشان را ضايع كرده‌اند و به شعور خود توهين كرده‌اند


يازده- كروبي از وجود اشخاص نزديكي صحبت كرده كه در نتيجه انتخابات دست برده‌اند، البته كروبي از اين حد جلوتر نرفته اما خبرها حاكيست كه مجتبي خامنه‌اي و حجازي رييس بسيج از اعضاي اصلي اين ماجرا هستند


دوازده- ابراهيم يزدي در يك اظهار نظر گفته كه ((شوراي نگهبان به مانند هميشه نشان داد كه در يك اقدام يك جانبه آرا مردم را تصرف مي كند و قابل اعتماد نيست و اين حركت قابل پيش بيني بود )) حالا كسي نيست بگويد شما كه ميدانستيد چرا با حمايت از معين، در تنور انتخابات دميديد؟ خوب شايد هم حق دارند. آخر پيري فراموشي مي‌آورد و از دبيركل جمعيتي كه جمعي پيرپاتال هستند بيش از اين انتظار نمي‌رود


سيزده- چند نكته راجع به خاتمي: خاتمي از برگزاري يك انتخابات آزاد و سالم در آخرين روزهاي رياست‌جمهوريش هم عاجز نشان داد و به اين ترتيب نفرت بيشتري براي خودش به ارمغان آورد. حماقت آنها كه بيست مليون راي خاتمي را هنر او ميدانستند، حالا بيشتر مشخص شده و درستي اين جمله كه راي به خاتمي، بيشتر راي منفي به رفسنجاني و دوران هشت ساله ويرانگري‌اش بود ، بيشتر نمايان ميشود. خاتمي سال هفتاد وشش نون قيافه و زبانش را گرفت و بعدها هم چوب دروغگويي و سستي در گرفتن حق ملتي را كه به او اعتماد كردند را خواهد خورد.


چهارده - از همين الان مشخص است كه با نزديك شدن به روز جمعه تعداد بيشتري از آدم‌هاي ابن‌الوقت بگويند كه از رفسنجاني متنفرند ولي براي آنكه مملكت دست احمدي‌نژاد نيافتد، به او راي مي‌دهند. به خصوص كساني كه سابقا استدلال ميكردند كه تنها كسي كه ميتواند جلوي خامنه‌اي بايستد هاشمي اكبر نوقي بهرماني رفسنجاني ملقب به اكبرشاه است


پانزده- آنها كه مي‌گويند مشاركت بالا بوده لطفا پاسخ دهند كه چرا صداوسيما برخلاف سنوات گذشته، همچنان دارد آهنگهاي ملي و حماسي پخش ميكند و برادر شرعي دبستاني من پخش ميكند؟ آيا تنها دليلش دو مرحله‌اي شدن انتخابات است يا ميخواهند به مردم اينطور القا كنند كه ميزان راي دهندگان واقعا بالا بوده؟


شانزده- مسعود بهنود هم به جدول زده، از يك طرف از حضور اكثريت مردم خبر داده و از طرف ديگر، شكست معين را تلويحا تقصير طرفداران تحريم‌كنندگان انداخته !! و در ادامه گفته كه بايد به تجليل از خاتمي برخاست!! در جواب ايشان نوشتم: تجليل از خاتمي؟ به خاطر برگزاري انتخابات مجلس هفتم و انتخابات پر تقلب فعلي؟ تجليل از خاتمي به خاطر تلاش براي زنده جلوه دادن يك نظام مرده زير سرم؟ تجليل از خاتمي به خاطر چي؟ دروغ؟ مردم فريبي؟ خوش تيپي؟ براي لوث كردن مفاهيمي چون جامعه مدني و آزادي؟ بخاطر گسترش فقر كه نتيجه پنجاه هزار تومني‌اش را داريم ميبينيم. آقاي بهنود امر بر شما مشتبه شده. خاتمي در نهايت در حد علي اميني است تا مصدق. اميدوارم اين انتخابات باعث شود كمي پوست شهر و مردمهايش را بهتر لمس كنيم. جالب اينجاست كه به جاي آنكه ما از شما به خاطر نقش گرفتن در بازي جنتي، ناراحت باشيم، اين شماييد كه دارييد با بيراه گفتن به ما، درد ناشي از بيلاخ جنتي را فرياد ميكنيد


هفده- رهبر معظم انقلاب از تمام كساني كه در تدارك خيمه شب بازي انتخابات به نظام كمك كردند تشكر كرد و بار ديگر تاكيد كرد كه شركت كنندگان ، پيش از هر چيز به جمهوري اسلامي راي داده‌اند



-----------
لينك‌ها
گزارشها از تحريم گسترده و تقلب در انتخابات

صبح به خير آقاي هخا - صبح به خير آقاي معين، نيما راشدان

انتخابات اين دوره درس بزرگي به ما داد. درسي که شايد از انتخاب معين – يا بايکوت کامل- مفيد تر بود. مثل نمره تکي که يک دانش آموز غره از خود، - که انتظار نمره ي بيست دارد - مي گيرد. اگر درست عمل کنيم از اين نمره ي دو مي توانيم براي پيشبرد امر دمکراسي استفاده کنيم

كروبي گفت: من عقيده دارم كه دخالت عجيب و غريبي در انتخابات شده است

ابراهيم نبوي به طور غير مستقيم تبليغ رفسنجاني را ميكند

۱۳۸۴ خرداد ۲۷, جمعه

حرفهايي پراكنده براي دقايق آخر

- به قول آقايان علماي اعلام، به ضرس قاطع اعلام ميكنم كه اين طرفداري آشكار ابراهيم نبوي از رفسنجاني، تنها ناشي از تفكر قوميتي اين آقا است و نوشته‌ها و آثار قبلي ايشان نشان مي‌دهد كه چقدر وي نسبت به اهليت‌ها و قوميت‌هاي افراد حساس است و مدام در ذهنش افراد را بر اساس همين ملاك‌ها به بند طنز مي‌كشد...ادامه

۱۳۸۴ خرداد ۲۶, پنجشنبه

ناصر زرافشان در وضعيت اغما

وكيل شجاعي كه خود را براي ملتي فراموشكار و كم‌توجه چون ما قرباني كرده، و در اين روزهاي گرم و جهنمي، در سلولهاي تو در توي اوين، به گرسنگي و ضعف و زخم معده و درد كليه هر ثانيه برايش ماهها مي‌گذرد، هشت روز است كه در اعتصاب غذا بسر مي‌برد و متاسفانه آنچنان كه بايد اجماعي در ميان جمع‌هاي سياسي براي حمايت از وي ايجاد نشده. آيا زرافشان چوب عدم معروفيت خود در ميان مردم عادي را مي‌خورد؟ چرا بايد تلاش براي مرخصي گنجي در زمان مشابهي نتيجه مي‌دهد اما جان‌كندن زرافشان در زندان، براي رژيم ايران خيالي نباشد؟

بايد كاري دگر كرد. به نظر مي‌رسد سيل نامه‌نگاري‌ها به نهادهاي بين المللي و ايجاد يك جو گسترده و يكدست در حمايت از زرافشان ضروري است.

----------
موضع عبدالكريم سروش راجع به انتخابات ايران: انتخاب معين تكرار وقايع دوران خاتمي است

۱۳۸۴ خرداد ۲۴, سه‌شنبه

چهره واقعي قاليباف

راجع به بمب گذاريها و ارتباطش با ستاد سردار سرتيپ خاليباف