در رفراندومي كه طي سه روز و با شركت قريب 450 ويزيتور صورت گرفت ، تنها 11 درصد راي دهندگان با ادامه ي وضع جاري موافقت كرده اند و اين در حالي است كه بالاترين راي متعلق به جمهوري دموكراتيك بود با حدود 60 درصد كه گزينه ي هيچكدام بيست درصدي را پشت سر گذاشته ، و قابل توجه سلطنت طلبان آنكه آنان با 12 درصد در رقابت تنگاتنگ با جمهوري اسلامي 11 درصدي به سر مي برند
و اما در پاسخ به اين پرسش كه آيا براي خاتمه يافتن تسلط استبداد ديني با حمله ي نظامي آمريكا به ايران موافقيد از هر چهار نفر سه نفر با اين مطلب مخالفت كرده اند.
نتيجه آنكه براي بيش از 85 درصد ،وضع موجود نامطلوب است و 75 درصد نيز با آزادي از نوع تانكي مخالفند به علاوه كسي چون خاتمي نيز اعتراف به شكست اصلاحات مي كند در عين حال قاطبه ي روشنفكران نيز معتقدند در شرايط جامعه ي امروز كه هيچ هدايت ، رهبري و برنامه ريزي در حتي كوچكترين اعتراضات دانشجويي ديده نمي شود ، هرگونه انقلاب بي رهبري و سازماندهي ،بي هدف و برنامه به پيش خواهد رفت كه جز صدمه زدن به اقتصاد نيمه جان مملكت و پديد آمدن هرج و مرج ، آشوب و تجزيه طلبي
(كه اتفاقا اينها راه را براي توجيه وحشيگري هاي رژيم آسفالت مي كند) حداقل نتيجه ي كوتاه مدت ملموسي ندارد
و اما چاره چيست ؟
اصلاحات ؟ مرد
انقلاب ؟ نمي توانيم
حمله نظامي ؟ نه
؟؟؟
و اما چاره چيست ؟ مبارزه ي منفي ( ايده ي ساندويچ سياه )
1)تحريم انتخابات به شكلي همه گير و سنگين
2) ادامه دادن به اعتراضات بين المملي و ارجاع به دادگاهها براي افزايش فشار خارجي
3)اعتصابات آرام كه امكان بروز خشونت را از هر حكومتي مي گيرد
4) تشكيل اتحاد قوي توسط اپوزيسيون خارجي جهت انسجام و جايگزيني در شرايط تغيير
5) تشكيل هسته ي رهبري از تمام تفكرها براي نظم و نسخ در امور
6) مبارزه ي فرهنگي براي طرد حس بي تفاوتي ، افسردگي و تسليم از روحيه ي ايراني ،چيزي كه با استفاده از تلوزيونهايي كه بدون استفاده از تجهيزات ماهواره قابل دريافت باشد
7)يكي از مسائلي كه قشرهايي از جامعه از آن بيمناكند ، مسئله ي احترام به اعتقادات مردمي و شئون خاص جامعه ي ماست ، چنان كه يكي از دلايل عدم استقبال و تاثيرگذاري عمده از شبكه هاي به اصطلاح لوس آنجلسي ، وجود ابتذال رو به تزايد در آنهاست كه به طور طبيعي قشر بالاي 30 سال از اين موضوع گريزانند. وقار و متانت از ويژگي هاي نهفته در تربيت ايراني است كه همه بدون آنكه بدانند معياري اينچنين براي خود وضع كرده اند….
اندكي صبر ، سحر نزديك است
.............................................
تنبلي تاريخي
- گفته هاي خانم عبادي در باب اينكه اگر دست او بود جايزه را به خاتمي مي داد، بسياري از ما را به شگفتي وا داشت. خانم عبادي از خواست عمومي آگاه است . از نفرت مردم به خاتمي و دروغ هاي رنگارنگش اطلاع دارد و خود از معتقدين به جدايي دين از حكومت و حكومت از دين مي باشد. من به دوستاني كه در آنسوي مرزهاي ايران فرياد لنگش كن سر داده اند پيشنهاد مي كنم كمي نيز شرايط مبارزين سياسي در ايران را لمس كنند …تهديد پشت تهديد . و نگوييد از تهديد ها نترسيد و نترسيم ،كه با اين شرايط نه مي شود و نه مي توانيم….
و اين دزست كه :
روشنفكران فارسي زبان سالهاست كه به قهرمان محوري در رگه هاي احساسي جامعه ايراني ايراد مي گيرند، يك بارمحمد رضا شاه ، يك بار روح ا…خميني ،بعد محمد خاتمي و حالا شايد شيرين عبادي !
و اينجا سخن از نيك و بد يكي و ديگري نيست ، صحبت از تنبلي تاريخي ماست . ما همواره دنبال قهرماني افسانه اي بوده ايم تا در خانه بنشينيم و امور توسط همين قهرمان سامان يابد و باز همواره بعد از چند سال خانه نشيني چون توفيري و فرجي نديده ايم دنبال قهرمان بعدي بوده ايم . غافل از اينكه ما خود قهرمانيم .
......................................
اسلام و پديده اي به نام تعدد همسر
وقتي سپاه سعد بن ابي وقاص به اشاره ي عمربن خطاب به دروازه ي نهاوند كوبيد و اينگونه تاريخ ايران سيري ديگر بر خود گرفت ، دولت جديد با ادعاي آيين جديد پاي به سراي ايران گذاشت . حكومتگران تازه ، ايراني را به جرم عجم بودن چند صد سال از آيين هاي ملي و زبان پارسي منع كردند…تا آنگاه كه طاهر ذواليمينين بناي حكومتي جديد با گرايش استقلال طلبانه از بغداد را پي نهاد و آهسته آهسته زبان فارسي از حبس خانگي بيرون جهيد .اوج اين جريان در دولت سامانيان كه از معدود حكومت هاي وطن دوست تاريخ ايران به شمار مي آيند به بار نشست و ادبيات فارسي با طي كردن نقاهت شمشير امويان و عباسيان ، دوران زايش را از سر گرفت … و آيين ها و رسوم ايراني از نوروز گرفته تا يلدا سر برون آورد .
شگفت آنكه آيين و سنت ايراني چون پاگرفت ، با تشخيص سره از نا سره و با تفاوت گذاشتن ميان اسلام الهي و اسلام بغداد
نشينان دست در دست مذهب و آيين نو داد تا ايراني مسلمان با فارسي بليغ زاده شود ، و اينگونه اسلام ايراني پا گرفت . ايران جديد نوروز داشت با عاشورا ، شب قدر داشت با شب چله ، چهارشنبه سوري داشت با آتشي كه اينبار معبود نبود كه نشانه ي قدرت ايزدي ديده شد.
و دراين اسلام ، زن يكي شد چنان كه خدا يكي بود ، كه يعني باز هم اسلام بومي شكل گرفت . اسلامي در كنار آداب تاريخي و فرهنگي و باستاني ايران
…تعدد زوجين در ميان اعراب سالها قبل از بعثت محمدبن عبدالله رايج بود و بنا بر آنچه كه تاريخ مي گويد حتي زنان خود به خواستگاري هبو مي رفته اند و اين فرهنگ عرب بود و آن فرهنگ ايراني و هريك را در زادگاه خود ، فرهنگ خود بايد.
و افزون بر اينها اين روان شناسي وحي است كه با نفي پديده ي چند زني ميان اعراب مي گويد:
و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم
شما هرگز نمي توانيد ميان زنان به عدالت رفتار كنيد ، هرچند راغب و حريص بر عدل و درستي باشيد( سوره ي النسا قرآن – آيه 129)
شرايط زمان ، فرهنگ جامعه و هنجارهاي عمومي و خصوصي سه شرط تحقق اين موضوع بوده اند و حالا كه اين شرايط از ميان رفته اند و در روزگار ما چند همسري مذموم است پس لزومي بر مجاز بودن آن نيست .
ما در هر دين و آيين كه باشيم ايراني هستيم و تاثير اين ايراني بودن را در هر مسلكي كه پا به اين سرزمين گذاشته مي توان يافت ، اين كه عده اي اسلام را عامل تعدد زوجين مي دانند يك ادعاي بي پشتوانه است
قصد دفاع كوركورانه از دين و مذهب را در اين زمانه كه به اسم دين جنايت ها مي شود ندارم ، قصدم پاسخ به شبهه اي است كه روزي براي خودم نيز پيش آمده بود كه شك بود و شك ….و حالا مي فهمم راز آرزوي شريعتي را كه مي خواست سرشار از شك شود ، آري ترديد مقدمه ي حركت است و شكستن جمود.