رفراندوم بلاگ

۱۳۸۲ شهریور ۹, یکشنبه

لايحه سري كنتور گذاري به هيات رييسه مجلس تحويل شد

يكشنبه 9 شهريور 82

رفراندوم افشا ميكند :
لايحه سري كنتور گذاري به هيات رييسه مجلس تحويل شد

در ايران چپ و راست تيغ ميزنند جيب ملت را ، آقا ميخواي خونه بفروشي اينقدربريز به اين حساب ، ميخواي بخري بريز اون حساب ، چي ؟ ميخواي شناسنامتو عكسداركني ، خب مشكلي نيست فقط اينقدر بريز اين حساب ، البته آموزش رايگانه ولي خدادتومن بابت خودياري بريز اين حساب ، بعضي وقتا هم حساب كتابي در كار نيست و زير ميزي دريافت ميشه ، اخيرا شنيده شد سازمان حفاظت محيط زيست براي ايجاد منبع درآمد براي خود (جهت خريد ويلاو كاخ براي مسئولين در كناردرياو ساير خدمات رساني به مردم ) اقدام به ارائه لايحه اي به مجلس شورا نموده كه بر اساس آن در ماتحت هر ايراني يك دستگاه كنتور جهت محاسبه ميزان گازهاي خروجي تعبيه خواهد شد
در بند دوم اين لايحه پيش بيني شده براي صرفه جويي در بودجه از علاقمندان و داوطلبان آزاد براي رجوع به درب منازل و قرائت كنتور استفاده شود
در همين رابطه شنيده شد نماينده قزوين و حومه ضمن حمايت شديد از اين لايحه ،به بيكاري گسترده در سطح اين استان اشاره كرده و خواهان استخدام ضابطين اين اداره از اهالي چشم پاك اين منطقه دلير پرور شد

ضمنا در بند ديگري از اين لايحه ، با اشاره به نتيجه موثق تحقيقات كه نشان ميدهد بادهاي صادره از طرف مسئولين حزب بادي نه تنها مضرنبوده بلكه كلا مفيد ميباشد لذا احتياجي به تعبيه كنتور در پايانه هاي اين عزيزان نبوده و به ازاي خدمتي كه در انتشار عنصر سيصدم جدول مندليوف مينمايند به اضافه ي اضافه حقوق اين نمونه هاي مستضعفين افزوده خواهدشد!!!!!$$$$$$!!!!!



1) در شهر خبري نيست ، با كشته شدن حكيم و اعلام عزاي عمومي در ايران الان ما سخت ناراحتيم پس سعي كنيد پاي مانيتور نيش مباركتان را ببنديد كه امر امر آقا ولي است ، ولي يه سوال اين خويي بيچاره رو هم كشتن ولي چرا اعلام عزا و از اين جنگولك بازيا كه امروز توي تلوزيون ديديم نبود تنها اعلام شد كه : بنن محكوم الده ( چاكر هرچي آذري خوش غيرت اما اين حرف يكي از ائمه محترم جمعه است كه افتاده دهن مردم )
2) درايران هفته دولته ، به همين منظور ملت گل و شيريني خود را توسط روابط عمومي هايي كه حتما در هر خانه يكي موجود است مستقيما و كانالي بفرستن بيت حضرات ، لطفا از فرستادن گل ميخك و ترتره خوداري كنيد ، كه مورد پيگرد اداره فاضلاب قرار خواهيد گرفت

3) شعر و سياست ، مهدي اخوان ثالث را برخي با فردوسي قياس ميكنند اما بايد دانست كه بين اين دو تفاوتهاست و آن يكي ستاينده تاج وشاه و اين منكوب همين دستگاه ، ميكوبيد استبداد را چه با تاج باشد چه عمامه
شعر زمستان او زمزمه لحظات دلتنگي من از جور حاكمان است :

سلامت را نمي خواهند پاسخ گفت ،
سرها در گريبان است
كسي سر بر نياردكردپاسخ گفتن و ديدار ياران را
نگه جز پيش پا را ديد،نتواند ،
كه ره تاريك و لغزان است
وگر دست محبت سوي كس يازي
به اكراه آورد دست از بغل بيرون،
كه سرما سخت سوزان ست
….

4) توي سه ماهي كه از راه اندازي وبلاگ رفراندوم ميگذره ، با افراد زيادي آشنا شده ام : باگور آباد و امام امير و سيدحسين گرفته تا نويسنده وبلاگ مبرهن ، فرهنگ عزيز و دهها فرد ديگر كه هركدام دستي به كيبورد داشته اند جالب اينكه همه يك چيز ميگويند و شايد، و اصلا حتما اين تفاوت در فرهنگ واژگان و شرايط و محيط است كه اخنلافهايي برمي انگيزد ، در جامعه ما كه پرخاش گري و اختلافات فرد با اجتماع به علت فشارهايي كه ميدانيم هر روز در حال گسترش است اين تفاهم و پيوند الكترونيكي را بايد و بايد كه به فال نيك گرفت
5) از خدا پنهان نيست از شما چه پنهان كه ما (من واقعي و مني كه در دنياي اينترنت ،ديگر ميشود) قبلا در بازي سرگرداني با كلمات هم بازي بوده ايم و فعلي در اول جمله اي به گمان خود چيزي سروده ايم و اين نمونه اش :

شهر قرمز تر زخون هر شفق
چشم ها همچون لباس بچه هاي بي پدر
دستها مثل كبوتر ها به بند…


كوك كرمين وجود هر هوس
آبروي لخت يك تنها نفس
يا كه آن رو روسپي در سردي يك جاي لب…


خاطر يك خسته چون من را پر از رنگ كثيفي مي كند.

توبه شرقي نماي سر به دار از ساز ني
يا نگاه ملتمس از ياد زيورهاي زار
زردي طفل قرون قحط عشق
يا كه در سيل از فرود باد باراني علم…
شورشي بر باور من مي كند
بدعتي تمثيل بتهاي فراوان ضلامت مي كند

احتياج آدمي بر روي عيسي مي زند
سحر موسي و نگاه خاتم و حكم علي را در طلب
دل به ياد نسترن هاي كف حوض نبي
ياد ان غايب زديده مي كند

شعر من همساز تنگي و گذر
شهر قرمز تر ز خون هر شفق

- اگر احساسي در نوشته ها احساس كردي اين پايين به مام خبربده

۱۳۸۲ شهریور ۷, جمعه




جمعه 7 شهريور1) مجلس آخر : به حق عنوان زيبايي است براي مجلس هفتم ،مجلس هفتم يعني عبور از هفت خوان عوام فريبي و مسلما خوان هشتمي نداريم جز مرگ رستم توسط برادر ناتني

2) ايران در هفته اي كه گذشت ، دور خيز براي مجلس آخر
نامه سيدابراهيم نبوي ، طنز نويس آواره شده به شيطان رژيم نامه اي بود طنزگونه كه در سايتهاي خبري نيز منتشر شد ، اين جريان با جوابيه شيطان به ايشان كه در همين صندوق راي خانه كه در آن هستيد (رفراندوم ) ادامه يافت ، تا چاپ روزنامه اي از شرق تا كه به پر رو بودن و سيس بودن نويسندگان اين مملكت متقن شويم ، موش و گربه بازي اطلاعاتي ها با قوه قزويتيه ادامه داشت و همچنان جسد كفن خيس زهرا خانم سر دست بچرخه و اين خون همينجوري ماستمالي بشه ، البته دستگيري يك سفير سابق چندان پيش بيني نشده به پيش بيني هاي برادران حكومتي براي كمي آرامش بعد از ماهها التهاب لجن زد و اين شد تا صداي فرياد خردادماه دانشجويان همچنان طنين انداز باشد.
اما خبرها ادامه يافت ، استعفاي معين ، پخش خبر دفن كشته گان جنگ در ميدان هاي تهران و تكذيب آن ، دنباله خبرها از غارت منابع باستاني و طبيعي و ملي ( مثل هميشه و تكراري ) ، نامه پراكني دادگستري تهران و فحش و بدوبيراه به نويسندگان ، خبرهايي تازه از فيلترينگ سايتها و وبلاگها و خبرهايي از دور خيز كردن مسئولان و مديركل ها براي انتخابات بي رونق مجلس آخر

3) اما در مورد خبرهاي اين وبلاگ :
آغاز برگزاري رفراندوم سه ماهه براي تعيين نظام سياسي مطلوب ايرانيان ، و عضويت حقير در وبلاگ صبحانه
4) با سيد مهدي دوست عزيزي كه وبلاگ دنياي ايران رو ميتايپه ، داشتم گپ مي زدم در مورد اينكه چقدربده كه بعضي بي هيچ استدلالي به دين و مذهب مي تازند و خلاصه چرا طيفي از نسل نو فرق آخوند با اسلام را نمي گذارند ، همانطور كه مسيحيت با كليسا و پدر روحاني و هركسي كه بخواد كه دين رو نونداني قرار بده متفاوته ، اسلام حقيقي بي شك در كتاب ها و گفته هاي شريعتي قابل پيگيري است و علاقه اين همه روشنفكر به انديشه هاي لطيف شريعتي و از جمله علاقه بسيار مرحوم زهرا كاظمي به دكتر بي دليل و بي حساب نمي تواند باشد ولي متاسفانه با هر كدام از اين افراد چت ميكني آخرش ميگويند كه من جوابي ندارم بدهم اما حرفت راقبول ندارم ،در حالي كه خود من اگر به درستي حرف اين جريان عقلا صحه بگذارم ،حاضرم بي هيچ ابايي به مسلك آنها درآيم ،
اما سخن چيز ديگري است ، گويا اينگونه رفتاركردن مد شده و خوبي و بدي آن ملاك نيست ، بايد گفت اين افراد جزو كساني بوده اند كه پروژه ملاها در مورد آنها به خوبي عمل كرده ، بي هيچ شك اين همه فساد مالي و اداري و اخلاقي كه امروز ميبينيم برخلاف آنچه در ظاهر ميگويند ،سخت مطلوب ملاهاي تن پرور وراج است ، باور كنيم هيچ چيز به جز يك آزاد سازي بعد از يك سختگيري مفرط انسان را به لجن نميكشد ،كاري كه با نسل ما كردند

در وبلاگي اخيرا حرفهاي يك راننده تاكسي همداني درج شده بود كه مثل زيبايي زده : دكتر وقتي از مريضي نااميد ميشه
و به قول خودمون جوابش كه ميكنه ميگه بذارين هركاري مي خواد بكنه
اينكه اين نظام به همه چيزهايي كه برايش ضرر دارد عمل ميكند به همين دليل است


۱۳۸۲ شهریور ۵, چهارشنبه



محمدها را دريابيم

مطلبي در درياي مطالب وبلاگهايي كه هر روز ميخوانم ،چيزي بود كه امروز حال مرا تغيير داده است و اصلا بغضي در من خوابيده ،سخت ، سخت در ژرفاي يك مطلب با وجودم لرزيدم
نمي دانم اين اتفاق چند وقت پيش افتاده و من تازه مطلع شده ام اما بايد نوشت كه وحشتناك است و واقعي و متعلق به همين روزها و ماهها :

معلم دبستان بود ، كاري سخت و اعصاب خرد كن ، حقوق چنداني نداشت ، فيش حقوقش هميشه تكه كاغذي بود كه رويش نمي شد به كسي نشان دهد ، امان از اين حقوق هاي مردني ، تابستان و رفتن بر سر كلاس هاي جبراني و عرق ريزان به خانه آمدن ، محمد پسر شيرين و خواستني اش هنوز به هندوانه ، هندبانه ميگفت ، چند روزي بود كه پدر را با گفتن اين كلمه ،با تمام دردهايش خندانده بود اما حالا او بهانه ميكرد وهندوانه ميخواست ، هنوز ده روزي به آخر برج مانده بود و آقاي معلم از زور بي پولي مسير خانه تا مدرسه را هم پياده ميرفت و برميگشت و با دست خالي وارد خانه ميشد تا باز صداي محمد را بشنود كه : بابايي هندبانه ، م هندبانه ميخوام و امروز هم به بازي و سرگرم كردنش به چيز ديگري ميگذشت ، اما در يكي از همين روزهاي گرم و جهنمي كه مسير مدرسه به خانه را ميامد با اعصابي ذله از سروكله زدن با بچه هاي جبراني در آن مدرسه هاي سخت دم كرده و با گچي كه به حلقوم ميرود و مزخرفترين چيزهايي كه بايد هر روز تكرار كند ، از كوچه اصلي به فرعي پيچيد ،محمد توي كوچه از دور پيدا بود ، پدر را كه ديد به سويش دويد ، معلم ديد كه چيزي در دست اوست ، ديليمي كوچك هندوانه كه در دستش بود ، يعني كسي آمده به مهماني و چيزي دستش آورده ، اما نه ، آنها كه با همه بريده اند ، مگر حقوق فكستني او جايي براي رفت و آمدهاي امروزي ميگذاشت ، ولي اگر آمده بود ، يادش آمد كه چاي خشك هم تمام كرده اند ، شايدم كسي از همسايه ها محمد را به خانه برده ، حالا محمد نزديك شده بود ، خم شد و او را كه ميدويد بغل كرد ،
: مملي ، بابا ، هندبانه از كجا ،،
واي چه بوي گندي ميداد ، لحظه اي ترديد كرد ، شايد كابوس است ، اما كيسه پاره آشغال هاي توي جوب نگذاشت كه ترديد كند و از اين ذهنيت آرام بگيرد ، اما نه اين حقيقتي بود كه محمد كوچولوي او تكه هندوانه اي را از ميان آشغالها پيدا كرده بود و سق ميزد ،چشم هايش رنگ خون گرفت ، سرش سنگيني ميكرد ، عرق سردي از پشت گرده اش راه پايين رفتن گرفته بود ، شايد اگر در آن لحظه نعره اي زده بود بهتر بود يا لا اقل گريه ميكرد ،اما عمق درد در جگر بيش تر از اينها بود
روزنامه ها نوشتند ، معلم دبستان به خاطر بيماري رواني خودكشي كرد
محمد بي پدرشد اما فردا به او كسي هست تا بگويد كه در درييايي از ثروت ، او آشغال ميخورده است و آيا كسي تخم عدالت جويي را در دل او خواهد كاشت و اگر به او نگويند شايد هر روز بعد از نماز براي مسئولين زحمت كش مملكتش دعا كند و صلوات بفرستد
كسي بايد به محمد هاي اين سرزمين بگويد غصه و دردها را و جهت و هدف را
و محمدها در حال زياد شدن
ويل للمكذبين

سعيد ديگر:مردم و زنده شدم تا اين سطور را نوشتم ، حالم خوش نيست ، بايد آرام بخش بخورم

۱۳۸۲ شهریور ۴, سه‌شنبه


سه شنبه
1) اين روزنامه شرق چاپ شد و عجب من كيف كردم با شماره اولش ، البته انتظار نيست كه در ادامه هم اينقدر سنگين كاركنه ، حدود 4 ساعت وقتمو گرفت ، مقاله زيبايي از قوچاني اولش بود كه ميتونم بگم تقريبا اولين باري بود كه من سرمقاله يك روزنامه رو دوبارميخوندم ، معمولا سرمقاله ها رو مي اندازم كنار ، چون غالبا جايي است براي شعار و فحش و تعارف ، كه معتقدم هرسه از موانع راه ما بوده اند
مطلبي توي وبلاگها خوندم كه خيلي برام جالب بود ، ميگفت در فرهنگ غربي دختر وپسري كه با هم به كافه ميروند هركدام پول سفارشهاي خودشو جدا ميدن و بعد ميرقصن و … درايران ما يا با يكي رودوايسي داريم كه هزار بدبختي رو به خاطر همين اخلاق متحمليم ، و يا با كسي سر عناد داريم كه خدا عالم است تا دمار از روزگارش درنياريم ول كن نيستيم ، اينجا طرف تو رودروايسي با يه استاديوم دست ميده و وقتي دعوا ميشه به يه شهر و شهرونداش فحش ميده ، نه خلاص آره بلاس

2) گفتم سر مقاله و محمدقوچاني ،اين چند جمله رو بخونيد : از ميراث دوم خرداد چيزي برجاي نمانده است .چنان كه به هنگام گفتگو از اين روز به علت تكرار بسيار ،اندك ملالي در دلها درميگيرد كه طعم تواماني از عشق و حسرت دارد . با وجوداين ،ما خود ارثيه دوم خرداديم…
3) من هميشه وقتي دراينترنت مقاله اي را ميخوانم به موقعيت نويسنده آن سخت توجه دارم ، كسي كه در تهران با اين ديال آپ هاي زپرقو وبلاگ مينويسد با كسي كه در استراليا با خطوط چند مگابايتي فحش مينويسد بسي متفاوت اند اين اينجا احساس خطر ميكند و او آنجا رها از اين دغدغه ها ، پس در نوشته هاي روزنامه ها ، وبلاگ ها و حتي حرف هاي مردم در اينجا ايهام ها و موقعيت سنجي هاي بسيار است و اين يعني حرف (و ) در نوشته هاي داخل مرزها را بايد (واي) خواند و اين حقيقتي كه همه به نوعي ميدانيم اما يادآوري آن ضروري بنظر ميرسد چرا كه بسياري از مطالب محو در ذهن ما با بيان ديگران جان ميگيرند
4) رفراندومي كه در سمت راست ميبينيد جايي است براي ثبت شدن در تاريخ اذهان ، كه فردا روز نگويند و ننويسند كه جنبش صدساله مردم گنگ به پيش مي رود ، گزينه آخر رو اگه انتخاب ميكنيد لطفا بنويسيد چرا
5) براي دادن لينك متقابل كامنت بذاريد ، ولي بايد بگم كه در انتخاب كامنت ها حساسيت به خرج ميدم و تا وبلاگ طرفو زيرورو نكنم وموضوعشو مناسب نبينم ،از دادن كامنت متاسفم

اينم يه عكس بي و با ربط ، پاستور عراقي ها


به نظر شما پاستور ايراني ها برگ هايش بيشتر نيست


۱۳۸۲ شهریور ۲, یکشنبه

امروز كه نامه ابراهيم نبوي به شيطان رو خواندم فكركردم جواب ابليس به اين نامه چيست ، همينطور داشتم توي اينترنت ول مي گشتم كه گفتم يه سري به صندوق پستي بندازم كه چشمتان روز بد نبيند ايميلي مخوف از قعر جهنم دنيا در پوشه اي جديد يافتم و من پيام بر برگزيده شيطان شدم تا اين نامه را منتشر كنم


فوق محرمانه
پاسخ تلقرافي از روابط عمومي بارگاه مهبوطي مقام عظماي ابليسي در پاسخ به نامه سرگشاده سيد ابراهيم نبوي به مصغره له
×××××××××××××××××××××××××××××××××
به نام خودم
در پاسخ به نامه ابراهيم نبوي كه گنده گو… فرموده و نامه اي به بارگاه اين جانبان پست نموده بودند ، فرمايش ميشود كه به ما تحتم قسم ،جماعتي پر ريش و پشم مدتي است دستهايمان را از پشت بسته اند و البته شرممان ميشود بگوييم به چه ظريف الحيل ها كه مبادا برايمان گران تمام شود
آنچه كه شما از خدمات اينجانبان (حضرت ابليس ) در اشاعه بدبختي در آن مملكت گفتي كلاوحاشا كه به فكر اين مقام عظمي هم نمي رسيد و چند صباحي است در پيشگاه اينان به تلمذ نشسته ايم ، آنچه درباب آقاي قاضي م … مر … (اسمش را نميشود نوشت چراكه ما فيلم هري پاتر را ديده ايم ) گفته بودي بسي زشت بود كه ايشان از خاصان و مقربان ذات مهبوط ما مي باشند و در كنار حاج سعيد مرحول با واجبين، سعديني شده اند بر اين بارگاه كه هركه نوشت حقيقت برايش پرونده سكسي درست كنند كه اين نكته را ما خودمان در دوره دكتري هم نخوانده بوديم و ايشان در دانشگاه جامع ما به درجه رفيع پروفسوري رسيده اند
مخلص كلام كه ما خيلي دلمان مي خواست اين نامه را ننويسيم و آبروي خود را نبريم اما احترام استاد واجب است و اين جانب اخطار ميكنم من بعد هركه نامه سرگشاده و ته مسدود كه موجب دق كردن جماعت قزويني پسند است بنگارد ،حسابش با اكبرشاه است و ما خود را استثنا از اين حيث مبرا ميكنيم
واسلام و عليكي و رحمت البليس و قحطه
ابليس الدوزخي الجهنمي
بيرم ماه شاشم سال هزار و سيصد و هشت عاد و دو..

رونوشت :
1-پيشگاه پروردگار عالم—( به عنوان دليلي كه چرا سجده نكردم )
2-روابط عمومي هاي كليه ادارات عريض و طويل ادراري
3-بايگاني و آرشيو خزعبلات اين مرتكه ديگر جهت حفظ و بايگاني در وبلاگ منفوره رفراندوم ( سعيد ديگر )- اين مورد آخرو از بس شيطانم نوشتم كه كپي رايت اين وبلاگ خراب شده رعايت نشه .
××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××

سعيد ديگر : اين عين نامه بدون كم و كاست ، سيدابراهيم جان من كتاب آقاي رييس جمهور تو را خوانده ام و به علاقه اي كه به خاتمي داشته اي مطلعم ، برمن و تو هرجي نيست كه دل به سيدخندان دوختيم و او زه زد ، بر آنان بايد رو ترش كرد كه به اميد مردم پشت كرده اند و البته آنچنان كه پيداست به تعبير خودت در حال پيوستن به تاريخ هستند

- راستي كه دلم به حال شيطان سوخت بيچاره اسمش بد در رفته

۱۳۸۲ شهریور ۱, شنبه

يادي ازگذشته

از كراوات تا عمامه :محمد خاتمي در سربازي
شنبه 31 مردادماه 1382
ايران در هفته اي كه گذشت
اما يك اتفاق ناگوار در هفته گذشته و اون كشته شدن يك جوان اين مملكت توسط پليس به جرم شركت در يك پارتي ، يكي نيست بگه آخه اگه كسي بخواد بره جهنم به كسي مربوطه ،چقدر دخالت در زندگي خصوصي مردم ،اين دخالت ها از همان ابتداي تولد يك كودك شروع ميشود در اسم گذاري ،در لباس و مو و ريش ، در عروسي و عزا ، واي كه مرد اين ايراني از دست اين انيراني .
حادثه بعدي درگيري ها و كشته هاي سميرم و قائن بود چيزي كه نتونستند لاپوشاني كنند و در عوض تقصيرروبر اين و آن انداختند و باز وسيله اي شد براي دعواهاي خررنگ كني دو جناح.
اما گزارشي در مورد تجاوز جنسي به مرحوم زهراكاظمي و تزريق ماده اي براي از بين رفتن جسد او جهت جلوگيري از تحقيقات بعدي چيزي بود كه مو برتن هر آزاده اي سيخ كرد .
و بي شوهر ماندن يك مليون دختر ايراني خبري ديگر بود كه مردم گوشهايشان گرفتند تا نشنوند ،مردم ما سالهاست كه با حقيقت قهركرده اند و با روياهايشان زندگي مي كنند و هر روز بيشتر تخدير ميشوند.
آتش بس فلسطين و اسراييل چند ساعت بعد از كنفرانس انتفاضه كه توش ولايتي وراجيد ،درهم شكسته شد و باز قلب كودكان آماده شد براي انتقام جويي بزرگترهاو در اين ميانه تهران نشينان زمان ميخرند چرا كه درگيري در خاورميانه وقتي براي آمريكا براي رويارويي با جماراني ها نمي گذارد و بمب اتم هم كه امروز فردا از دست دربياد تمامه … و تمام
1) روزنامه ياس نو پنج شنبه مصاحبه اي كرده بود با دكتر جهانبگلو ، اين آقا در فرازي در صحبت هاش گفته كه روشنفكري با دين نمي سازد ،جدا از اينكه ميسازد يا نه سوال اينجاست كه فرق اين آقا با مصباح چيه كه اونم همينو ميگه ،يا هردو راست ميگند و يا هردو دروغ ، و اما در صورت راست بودن هدف مصباح از گفتن حقيقت چيه ، من كه فكرنميكنم ايشان هر راستي رو بي غرض بگند و حتما چهارتا دروغ پشت بندش مياد .پس يك حرف راست براي قالب كردن چهار حرف مزخرف ، خوب روشيه نه ؟
البته نظر من همان نظر شريعتي است كه گفت اسلام عين روشنفكري است و بايد تشخيص داد بين اسلام ابوسفيان و اسلام علي ، اسلام رساله وصفويت و اسلام شريعتي ، تشيع آخوندي و تشيع علوي .
2)فردا اين روزنامه جديد رو حتما بخريد ، خودمم نميدونم جالبه يانه ولي بعد از مدتها يك روزنامه تازه ، يك هواي تازه (ياد سالهاي 77 بخير) بايد شماره اولشو ديد تا گفت كه چند روز دوام مياره .
اينم چندتاعكس دست اول ، در صورت استفاده از اونها منبع رو هم ذكر كنيد .
سعيد ديگر

saeededigar

۱۳۸۲ مرداد ۳۱, جمعه


1. اين جناب حسين زمان هم آهنگاي بودار ميخوندوماخبرنداشتيم ، بيدليل نيست صداوسيما تحريمش كرده ،اين شب دلتنگيش معركست
2. ديروز اين وبلاگ ركوردشكست شد پنجمين از رتبه بندي سايت هاي سياسي ايرانيها توي اين nedstate اميدوارم اين روند ادامه داشته باشه
3. ديشب خواب فوق العاده عجيبي ديدم ،به همين خاطرحالم گرفتست ، آنقدرعجيب و سياسي كه اصلا تعريف نكردنش بهتر
4. كتاب از سيد ضياتابختيار نوشته مسعودبهنود ،كتابي كه هر از گاهي نگاهي بهش ميكنم ،متوجه مطلبي شدم و اون شباهت اين روزهايي كه اوج نااميدي سياسي مردمه با سالهاي 55 ، همه چيز آرام اما آتشي زيرخاكستر
5. دلم سخت گرفتست اي اشك كجايي كه بباري ،چند وقت قبل دنبال شعر موسيقي يار دبستاني بودم و هرچقدر جستجو ميكردم متن كامل موسيقي يار دبستاني جواب نميداد حالا اينو بذارم واسه بينواي بعدي كه سر ازهرناكجاآبادي درنياره

ياردبستاني من
با من وهمراه مني
چوب الف بر سر ما
بغض من و آه مني

حك شده اسم من وتو
رو تن اين تخته سياه
تركه بيداد و ستم
مونده هنوز رو تن ما

دشت بي فرهنگي ما
هرز تموم علفاش
خوب اگه خوب
بد اگه بد
مرده دلهاي آدماش
دست من وتو بايد اين
پرده ها رو پاره كنه
كي ميتونه جز من و تو
درد ماروچاره كنه

6. اگر ميخواهيم فردا نناليم از نيروهاي آمريكايي بايد امروز دست به كارشد ، مردم عراق بعد از سي سال كه جرائت نطق كشيدن نداشتندحالا هرروز راهپيمايي و اعتراض ، ديگه چه فايده ؟اگه صدام رو خودشون بيرون كرده بودند حالا آقاي خودشون بودند اما امان از اين تنبلي عربي كه يه رگه از اون هم به ما رسيده ، دارن چوب ميكنند به ما و صدامون درنمياد ، دارن از خاك و نفت و دختر هاي اين مملكت رو صادر ميكنند و تازه طرف وقتي يكي از اين حضراتو ميبينه گريش ميگيره
7. يك خبر گم شده :‌كشته وزخمي شدن دهها نفر در كرمانشاه به خاطر يك سگ ، ايولا داداش شلوار گشاد كه اينقدر عصر حجري حال ميكنين
8. بفرما پليس انگليس اين آقايي كه تحت تعقيب دادگاه آرژانتيني بودودستگيركرد، حالا هي اين آصفي بناله ،مرتيكه با اون دخترش


۱۳۸۲ مرداد ۳۰, پنجشنبه


پنج شنبه 29 مرداد ماه
1) سخنان گهربار يك نماينده زوركي : حداد عادل : كنوانسيون رفع تبعيض هرگز تصويب نخواهد شد
ساقيا لطف نمودي قدحت پرخون باد كه به تدبيرتوآشوب بلاد خامش شد
2) كوبا نمكدان شكست ، كوبا رسما اعلام كرد كه منبع پارازيتهاي ماهواره اي سفارت ايران در كوبا است
3) حرف اول امروز اينكه همه كساني كه نام ايران رو به عنوان وطن مي شناسند ،قبول دارندو معتقد شده اند كه قانون اساسي فعلي داراي تناقضات و كاستي ها يي است اما اينكه اين قانون به چه قسم و به چه سمت تغغيرجهت دهد همه مشكل است
-دسته اول جماعت مغز فندقي متحجر عمروعاصي است كه مي خواهد با تغيير قانون اساسي همه قدرت رو به جناب مستطاب رهبري تفويض كند و كار رو يكسره كند
- جماعت دوم خواهان يك جايگاه نمايشي و فرماليته براي رهبر در قانون هستند كه مجلسي ها از اين قبيل اند
- جماعت سوم خواهان حذف كامل رهبر از قانون اساسي هستند كه بنا بر آلترناتيوي (جايگزين) كه معرفي ميكنند خود بر چند قسمند
- عده اي كم و متحجر كه كم از انصار ندارند شاه رو معرفي مي كنند ، اين عده در هزاره سوم ماقبل تاريخي فكر ميكنند ، استدلال آنهاچندكشورهاي اروپايي است كه بطور سمبليك شاه دارند مثل انگليس و هلند ، در جواب اين مثال و استدلال كودكانه بايد گفت باقي ماندن سلطنت در اين كشورها به دليل انعطاف آنها در برابر خواست مردم بوده ، در حالي كه محمدرضا ها توي اين مملكت در دقايقي كه سقوطشان حتمي شده صداي مردم را مي شنوند …

-عده اي به جاي پست رهبري رييس جمهور رو معرفي ميكنند ، سوالي كه از اين دسته ميشه اينه كه چه تضميني وجود داره كه جمهوري در ايران به سرنوشت جمهوري در پاكستان و تركيه و… مبدل نشه و تبديل به يك حكومت ميليتاريسم (ارتش سالار ) نشه و در يك كلام آيا ظرفيت دموكراسي و آمادگي اجتماعي اونو داريم

- عده اي مجلس سنا رو معرفي ميكنند ، بايد پرسيد آيا منظور از مجلس سنا همان مجلس خواص است كه در اين صورت بازهم قدرت در يك محدوده ودر دست عده اي ميماند و اگر يك انتخابات آزاد اعضاي اين مجلس رو معرفي ميكنه محدوده اختيارات آن كجاست و پريود و دوره هاي انتخابي آن چندساله است و آيا ممكنه مجلس ملي و سنا با هم گلاويز بشندو به نوعي انسداد بربخورند

در انتها بايد يادآوري كرد گروهاي خرده پاي ديگري هم وجود دارند كه نه به خودشان و نه به ايدئولوژي آنها اميدي نيست
از ديدگاه اين حقير در ميان گزينه هاي بالا گزينه آخر به دمكراسي در جامعه ايراني نزديكتره ولي نكته اي كه هست سختي و ظرافت نوشتن قانون اساسي است ، در سال 58 قانون اساسي در چند روز نوشته شد خيلي كلي و بدون آينده نگري اين مطلب كه ديمانسيون قدرت رو محدود كرده و به نوعي تضاد و درگيري در ميان سازمانها دامن زده
نظرات شما در اين وبلاگ درج خواهد شد

4) يه مطلبي هست در مورد اين كربلا رفتن هاي قاچاقي كه تازگي مدشده ، اونم بي تفاوتي نظام نسبت به جان اتباع ايرانيست ، و دوم حرفهايي كه عده اي اين ميانه مطرح ميكنند مثل اينكه سربازهاي آمريكايي در حاشيه شهرها بوده اند وكميته هايي از جوانان عراقي نظم شهر رو در دست داشتند و …

5) مجلس ميخواد وزير آموزش و پرورش رو به خاطر گسترش اعتياد استيضاح كنه
سعيد ديگر : بابا بنده خدا گيج شد كه بالاخره سياست معتادسازي و تخدير بايد اجرابشه يا نه

6) هروقت اوضاع مثل الان آرامه و خبري نيست اين آقازاده ها زيرآبي ميرند
سعيد ديگر : اين بندگان خدا كي لفت و ليسشون متوقف شده كه تو داري ميگي



۱۳۸۲ مرداد ۲۹, چهارشنبه


مي خوان فيلممون كنند !
اين حسين درخشان كه تا حالا با من سرلج بوده و اميدي نيست كه يه حالي به ما بده ، ولي چون موضوع جديه و قراره در مورد وبلاگ هاي ماها صحبت بشه ، اگه امثال ما كه هدفدار دكمه مي زنيم (بجاي قلم مي زنيم ) حرف نزنند ، حتما اينبارهم اين حشري ها مطرح مي شن و باز يه گزگ ميدن دست چلاق آقايان كه بيان در وبلاگا رو گل بگيرن
پس جوابا رو مي دم ، عكسم به چشم

1) اطلا چرا مي لاگيد ؟ سادست ، وقتي تمام دريچه ها رو بستن ميري سراغ آخرين روزنه ها ديگه ، شايد باوركردنش سخت باشه ، اما من يك پسر دانشجوي 21 ساله وقتي ديدم وبلاگم باز نميشه گريه ام گرفت
2) فكر ميكنيد 10 سال ديگه در چه موقعيتي قرار خواهيد داشت ؟ مسلما تب وبلاگ نويسي فروكش خواهد كرد ، مثلا اگر ماهواره آزاد بشه و گسترده بشه از هجومي كه به اينترنت هست كاسته ميشه وچون ايران در سراشيبي اي قرار گرفته كه جز با دادن آزادي هاي اجتماعي جوانان ما راضي نميشند پس حداقل در ده ساله آينده كمي از اين تب فرو خواهد نشست ، مضاف بر اينكه اصولا شاخص بلند جمعيتي در ايران در آن موقع به سنين 35 سال ميرسه و زندگي اجتماعي 90 درصد اونها رو از نوشتن جدا ميكنه
3) يازده سپتامبر يعني شكسته شدن جنگ سرد و شروع جنگ هاي يك طرفه در دنيا ، به نظر من يازده سپتامبر نهايتا به سود بشريت تمام ميشه و ايرانيها نيز خوب بشرند ديگه ، 11 سپتامبر نگرش ايراني ها به آمريكا را بعد از سالها تغيير داد و همدردي با قربانيا حادثه و خوشحالي ما از سرنگوني بن لادن و صدام بديهيه
4) اون عكس بالا هم يه عكس از بوعلي كه عصرها پرميشه از جواناي پرانرژي ، كه ما چند تا قرار با وبلاگ نويسا هم داشتيم

۱۳۸۲ مرداد ۲۸, سه‌شنبه



چهارشنبه 29 مردادماه
1) مقاله بي بي سي در مورد 28 مرداد جالب و عجيب بود ، جالب چون مفسر بي بي سي مصدق رو مقصر دانسته و كاشاني رو مبرا كرده و عجيب براي اينكه از اين ماجرا فقط 50 سال ميگذره چه جوري وشون ميشه افتضاح استعماري خودشونو خودشون تو بوق كنند . شايدم ميگن تا خلايق فكر كنند كه حالا ديگه دولت انگليس از استعمار دست كشيده و بچه خوبي شده
2) حرف اول امروز اينكه يه بابايي اومده پيش يكي از آشنايان گفته يه آخوند خوب معرفي كن اين زكات گندممو بدم ، اين آشناي ما آتيش گرفته بود آخه از قضا چند ساعت قبلش شنيده بود كه به سلامتي يكي از همين آخوندها كه ميشناسيمش زن سومش رو هم صيغه كرده ، اونم با وجوهات مردمي !!
3) ميگم اين روز مادر و بابا هم مسخره بازي شده ، آخه نميگن اين همه آدم هست كه يكي از والدينش فوت شدن خوب ناراحت ميشه ديگه
4) آخرين خبر اينكه اين طرح پاك سازي جنگل هاي شمال دم خروسش پيداست ، چه طور شد توي اين همه سال امسال ياد اين جور چيزا افتادن
5) فقط دانشجوي تهراني آزاد بشه ، اون بيچاره كه تو شهرستان گم وگور افتاده بدرگ ، مهم افكار عموميه كه فعلا اكثريت با احمقهاست
6) آكو نيوز برگشته ، لينكشم دوباره ميذارم
7) الهاشمي الشاهرودي قال : آزادي بيان حربه دشمن است
سعيد ديگر: اين همه كشته در صد سال نهضت مشروطه واسه اين بود كه اين آقا صاحب قدرت بشه و بعد بيا اينجور نطق و تخم بكنه ، راستي در يك نظام شايسته سالار كه هركس بنا به تخصصش صاحب شغلي است بيشتر از تلقين مرده نصيب اين آقا ميشه يا اونم نميدن

8) ريش گرو گذاشتن كروبي براي 24 ساعت مرخصي عبدي
9) فشار شديد براي امضاي پروتكل ، پس صداي آخش كو ؟ صداش صبح درمياد




1) دوشنبه 27 مرداد ماه
2) يك شعار فراموش شده : صداي مردم ،صداي خداست
3) جامعه اي در التهاب : درگيري هاي چند روز گذشته از ديد جامعه شناسي نشان از التهاب دارد، هرچند همه چيز مثل هميشه اما مردم دچار يك انگيزه هرج و مرج قوي شده اند
4) حرف هاي بامزه يك نورعلي : چون راي يك بچه 15 ساله با راي رهبر يكي است در انتخابات شركت نمي كنم . سعيد : شنيديد ميگن گربه دهنش به گوشت نمي رسيد مي گفت پيف پاف ، نقل اين آقاست ميبينه راي نمياره اينطوري زير آب ميره كه مثلا خراب نشه
5) با نزديك شدن به 28 مرداد زخم كهنه اي برخاطره تاريخي ما سر باز ميكند ، حمايت كاشاني از دولت كودتايي زاهدي
6) كروبي جوش آورده كه چرا از خدمات اقتصادي دولت چيزي بيان نمي شود ، اين مطلب خودش طنزي است كه احتياج به توضيح اضافه ندارد
7) ولادت بانو زهرا است ولي تلوزيون بازم آخوند نشون ميده ، من گريم ميگيره
8) مي گم يه مطلبي بود راجع به اون آقاي اخلاق در خوانواده كه عروس جوانش آفتابه اسيد دستش داده كه كپل پنبه آقا رو كز داده ، ماله خيلي وقت پيش ، حالا يه قضيه نسبتا تازه تر طبق نقل قول يك منبع موثق علت ازدواج امام جمعه همدان با يك دختر جوان دهاتي فاش شد ، شخص مخبر كه از كاركنان دفتر اين اعجوبه است گفت كه چند وقت پيش شخصي از ده براي وجوهات پيش اين آقا آمده و گفته كه نذر كرده دخترش مدتي كنيزي آقا رو بكنه كه تا آخر عمر خوشبخت بشه !! خلاصه دل دختر نذري بالا مياد و براي اينكه ماجرا بيخ پيدا نكنه ، آره ديگه
و جالبه بدونيد كه اين حضرت آقا در شهر به اعتياد معروفه و حتي در يكي از جلسات ديدار در تهران گند قضيه بالا اومده كه گفتند انشاا…گربه است و … اين آقا اصلا همداني نيست
و باز يكي از نزديكان گفته كه در يكي از مراسم افتتاح كه مثل هميشه ايشان هم حضور داشته وقتي قيچي رو مي دن دستش كه روبانو ببره ، گفته كه ما از اين جور چيزا زياد پاره كرديم و حالا نوبته جوونهاست كه پاره كنند !!!
9) يك پيشبيني :
1) لايحه رفع تبعيض : تصويب نميشه
2) انتخابات مجلس : تصويب نميشه
3) منع شكنجه : تصويب نميشه

4) اختيارات رييس جمهور : تصويب ميشه
5) پيوستن به پروتكل الحاقي : تصويب ميشه
مي بينيد كه هيچ خيري به مردم نميرسه و كمترين امتيازي داده نميشه ولي تا پاي فشار خارجي مطرح ميشه زود تسليم مي شن


6) شاهرودي بستن روزنامه ها و به تخته كشاندن نويسندگان رو تكليف دانسته ، تكليفي كه اين ريش كك گرفته بر گرده مان نهاده
7) وقتي كه همه اميدها برباد مي رود : دعا براي آزادي دانشجويان ، شما رو بخدا دعا كنيد كه از اين بدبختي ها رها بشيم كه ديگه دعا نكنيم ، خلاصه دعاكنيد كه ديگه دعا نكنيم
8) يك تبعيض : محدوديت دختران براي ورود به رشته هاي پزشكي ، آقاجون شايد پسرهاي اين مملكت نخوان درس بخونند اونوقت بيچاره ملتي كه پزشك هاي بيسواد جاي كساني رو كه استحقاق داشتند رو مي گيرند
9) اين طرح نور چيه كه مي خوان تو قم اجرا كنن چي كار ميخواند بكنند نكنه خداينكرده ميخوان اختمون كنند ، خب البته اينم يه نوع خدمت رسانيه
01) استاندار تهران : افراد منسوب به دفاتر نظارتي شوراي نگهبان رو به جلسات راه نمي دهيم
سعيد : به پا خودتو راه بدن نميخواد گه زيادي …
11) شمس الواعظين : گوش بعضيها ( قدرتمداران ) كر شده
سعيد : خوب عوضش زبونشون خوب كار ميكنه ، خوب وعده و وعيد ميدن ، ديگه چي ميخوايم
21) دادگاه 10 دقيقه اي در هزاره سوم : خداياري محكوم به اقدام عليه امنيت ملي
31) لقمانيان : تنها راه رفراندوم


گه آدم توي همچين جزيره اي تك و تنها باشه كه اين دردها رو ببينه و دم نزنه


۱۳۸۲ مرداد ۲۷, دوشنبه

1) دوشنبه 27 مرداد

2) فوق العاده آخرين خبر : هشت كشته در سميرم اصفهان به علاوه صد ها زخمي : آيا جدا شدن يك قسمت كوچك از يك
شهرستان اينقدرمهم است و يا مسائل ديگري درجريان است
3) سعيد عسگر در دادگاه : از قاضي شكايت ميكنم ، تنها كسي كه در اين سالهاي دادگاهي هاي سريال گونه كه از دادگاه
كرباسچي شروع شد ، اينگونه محكم صحبت كرده ، بايد قبول كرد كه پشتش نيز محكم است
4) كتابي در دست خواندن دارم با نام درمان با عرفان ، نوشته دكتر وين داير ، بايد پذيرفت موسيقي قسمي از عرفان است و شنيدن يك موسيقي داراي هارموني همخوان با احساس آدمي خود يك كشف و شهود عرفاني و روحاني است و همه ما خاطره موسيقيايي داريم ، يك آهنگ كه يك خاطره را در ما زنده ميكند حال يك سوال و آن اينكه ا آخوند صفوي چرا و بر چه مبنايي موسيقي را بلا استثنا حرام دانست ( بگذريم از زمان حال كه شرايط خاصي پيش آمده كه كمتر مجالي براي اينگونه بحث ها مانده وگرنه آن تفكرتغييري نكرده و تشيع صفوي ولايت فقيه سخت درگير مسايل ديگري است )
بنظر ميرسد روح موسيقي و هنر با جمود و لختي ذهن و روان در تضاد است و اين همان راز است ، مولانا جلال الدين رومي ، حافظ و علامه طباطبايي مفسر قرآن و نمونه هاي زيادي از روشن ضميران مسلمان وجود دارند كه با شعر و موسيقي و هنر در ارتباط بوده و هستند
4) فايشنال تايمز : علي رغم تحريم ها 90 شركت خارجي در ايران سرمايه گذاري كرده اند ، اينهم مويد مطلب درج شده در
مورد ارتباط نفت و حقوق بشر
5) خاتمي و شخصيت دو گانه : خاتمي مظهر سخنراني براي ما ايرانيان شده ، سالهاست كه حرفهايي ميزند كه حتي خودش هم حاضر نيست بشنود


۱۳۸۲ مرداد ۲۶, یکشنبه

يكشنبه 26 مردادماه

مرگ انقلاب ؟
1)‌ ميگم اين اينترنت عجب روابط اجتماعي رو بهم ميزنه ، مثلا شما با همسا يه تان مشكل داريد و زديد تو پلگار هم ، ولي شايد همين همسايه شما دوست صميمي چت شما باشه و اي دل غافل
2) به نظر شما وبلاگ خوانان ايراني فرق يه وبلاگ با يه وبلاس در چيه ؟ يا ولگردي چقدر با وبگردي متفاوته ؟ و اصلا ميشه اينترنت رو دنياي دومي ناميد كه مجازيست ؟
اگر مطلب بالا رو قبول كنيم خيلي چيزهاي ديگه هم هست كه بايد بپذيريم مثلا اينكه بسياري از كارهايي كه بد ميدانيم در اين شهر انجام ميدهيم پس حضور اجتماع و ترس از شناسايي باعث ميشه تا از ازاين كارها اجتناب كنيم ،اين كوچكترين مصداق ميتونه باشه ، در بعد اجتماعي اينكه ميبينيم مخالفت جدي اي با رژيم نميشود نشان از رضايت نيست ، كافي است در اين چند ده هزار وبلاگ به دنبال كساني بگرديد كه موافق و سنا گوي حاكمين وقت اند ، تعداد آنها در اين همه وبلاگ به تعداد انگشتان دست نميرسد و اين يعني اپسيلن درصد !!! و اين يعني ميزان همراهي قشر جوان و تحصيلكرده ( كه عملا آينده در دست آنهاست ) با نظامي كه سه نسل قبل جوانان آنروز با اشتياق بدان دلبسسته بودند ، چيزي نزديك تر از صفر به صفر



۱۳۸۲ مرداد ۲۵, شنبه

شنبه 25 مردادماه 1382

1) نوشته روي پيشاني اين كودك و چشمان معصومش
2) خيلي از حرفها تازه داره رو ميشه ، بهزاد نبوي فاش كرده كه در سال 76 ايران تهديد به حمله نظامي شده بوده ، پس بيخود نبوده كه دو سه نفر آدم رو اين ميون راه دادن كه هم جو بين المللي بگرده و هم فضا ي داخلي دلش خوش بشه
3) سازمان ملي جوانان : يك مليون و اندي دختر بي شوهر مي مانند . پس چرا در مورد پسرها نميگن ، آقا ديگه كي قدرت ازدواج داره
4) امامي كاشاني در نماز جمعه براي سرباز وظيفه هايي كه به زور به مصلا مي برند و يا كارمنداي بيچاره اي كه حقوق سر برجشون بستگي به همين يكي دو ساعت داره ، معني آزادي رو بي بند و باري اعلام كرده و گفته كه آمريكا مي گويد چرا شما
نمي گذاريد زنان هرطور مي خواهندلباس بپوشند
فيلم سفر سنگ

5) ديشب فيلم سفر سنگ مسعود كيميايي رو ديدم ، جالب بود و البته كه كلي شو سانسور كرده بودند ، فيلم مال سال پنجاه و هفت 57 ، قصه روستايي است كه ارباب روستا صاحب تنها آسياب دهه و به همين خاطر از ساخته شدن آسياب ديگري كه مخالف منافع اوست جلوگيري ميكنه ،و سنگ با مشقات بسيار ساخته ميشود و به ده ميرسه ، اين فيلم با تمثيل اجتماعي صريح خود وضعي از جامعه ديروز و امروز ماست كه در آن مردم با وجود آنكه از قدرت ظلم مي بينند اما به دليل ترس و بعضا تطميع و پول ، حتي در مقابل اين گروهي كه ميخواهند مردم را مستقل كنند مي ايستند ،

نكته جالب در اين فيلم سانسور نيمه كاره قسمتي از فيلمه كه ارباب براي برخورد جدي با اين گروه به سراغ آخوند ده ميره و با پشتوانه ديني !! جلو ميره ،اين فيلم با خراب شدن خانه اربابي توسط سنگ آسياب به انتها ميرسه اما تاريخ بقيه فيلم را اينطور تعريف ميكنه : آخوند ده بعد از مرگ ارباب كراواتي از احساس و مذهب مردم سواستفاده ميكنه و كساني كه سنگ رو از چند فرسخي با بدبختي آورده بودند رو تصفيه ميكنه و صاحب مطلق دو آسياب ميشه و باز از هر پنج خروار گندم فقط يك خروار به صاحبش ميده و باقي قضايا
اما اونهايي كه دل خوش كرده بودند كه با آمدن آسياب جديد به حق واقعي خودشون ميرسن ، حالا ميگفتن عجب غلتي كرديما ، اون ارباب قبلي كه كراواتي بود و دزدي ميكرد ديگه خودشو آيت الله معرفي نميكرد و دين و مسلك رو در نظر بچه هاي ما خراب نمي كرد ، اما اين ارباب كه همون كراواتو روي سرش پيچونده و عمامه گذاشته بجز دزدي و خراب كردن حالاي مملكت داره فردا روهم خراب ميكنه و عجب وحشيانه هم برخورد ميكنه و … اميدوارم اين ده بزودي روي خوشي رو ببينه و از شر هرچي دزد چاچول باز قالتاقه راحت بشه

شنبه 25 مردادماه 1382
1) از معمر قذافي رهبر ليبي كله شق تر ديده بوديد ، حالا همين آقا رسما دست داشتن خودشو تو قضيه لاكربي رو پذيرفته و غرامت هم ميخواد بده ،چرا ؟ به خاطر فشارهاي بين المللي و انزواي 15 ساله ليبي كه كمر هر آدم يك دنده و مرغ يه پا رو ميشكنه ، اما چرا اين مطلب در مورد ايران صادق نيست ، اتفاقا برعكس اين مطلب در مورد اين حكومت هم اتفاق افتاده و به شكل امتياز دهي خودشو نشان داده ، همان حالتي كه در دوره قاجار حاكم بود با دشمنان مروت ، با مردمان سر كين ، البته اين نفت مرده شور برده هم موثر بوده براي بستن دهن حقوق بشر ، اي خاك بر اون حقوق بشري كه بوي نفت بده
2) پرونده سازي براي يك مرده : سايت هاي واجبي مسلك دارن براي مرحوم زيبا كاظمي پرونده اخلاقي درست ميكنند
3) درگيري و التهاب در حوزه توزيع كارت آزمون كارداني دختران در تهران : زماني براي برداشتن رو سريها ،
سوال : آيا رژيم از برداشتن روسريها خشمگين ميشود
جواب : هرگز ، بلكه خوشحال مي شود
سوال : چرا ؟
جواب :‌ آخه عزيز من تو هنوز متوجه نشدي كه الان ده ساله دارن برنامه ريزي و تلاش ميكنند تا اين نسل به جاي رشد و ارتقا وقتشو جلوي آينه و تو خيابونا هدر بده ، تو خيال ميكني اين سه چهار مليون ماهواره رو ميشده قاچاقي وارد ايران كرد ، نه عزيز من ، سوزن كه نيست ، يا همين اينترنتو راحت ميتونن سايتهاي سكسيشو ببندن اما اين كارو نميكنن و گير ميدن به چند تا سايتي كه دارن كار اطلاع رساني ميكنند، چرا تو خيابان ديگه كسي رو نميگيرند و هيچ ميدانيد ميزان مصرف لوازم آرايشي در ايران چند برابر شده و چرا با اينهمه ظلم صدايي در نميايد بجز صداي تعريف و تمجيد كله پوكاي دستمالچي ريش دار
براي مردمي كه سالها با سختگيري به يك تارمو هم ايراد بود ، يك شبه اينگونه هل دادن در اين سياهي كاري است براي تخدير جامعه ، و اصلا اگر مواد مخدر قاچاقي وارد ميشه پس چرا همش حشيشه و امثالهم و از ترياك خبري نيست ، اگر قاچاق ميشه ترياك هم ميتونه باشه
دوستي ميگفت اگه لازم باشه اينها از تلوزيون فيلم سوپر هم پخش خواهند كرد ، راست ميگفت حالا كم كم مي بينيم (خوش بحال همون كسايي كه ما فكر ميكنيم ضد اينهاند ولي چون تحت تاثير سياست و برنامه هاشون قرار گرفتند ميشه گفت كه بهترين خدمتو دارن براشون ميكنند )

سوال : پس شما با آزادي افراد مخالفيد
جواب : اي بابا ، نه ، در نظام جمهوري فدرال ايران ، سازنده همان آرمانشهري كه همه آزادي خواهان به دنبال آنند ، آزادي حرف اول رو ميزنه
اول آزادي سياسي و اونو در لفظ جمهوري دموكراتيك ميشه ديد
اما آزادي هاي اجتماعي اين لفظ فدرال به همين خاطره تا مردم هر منطقه اي همانطور كه دوست دارند زندگي كنند به اين معنا كه مثلا در جزيره x مردم دوست دارن لخت بگردن خوب در يك چنين حكومتي كه هر منطقه انتخاباتي آزاد و فراگير و سنت شكن داره اين خواسته مردم جزيره خيالي مذكور با پيروزي يك نامزد با همين آرا حادث ميشه وباز به طور مثال در شهر y مردم خواهان آنند كه حجاب اجباري باشه خوب اين خواسته هم بر اساس همان روال ممكن ميشه و البته در اثر گذشت زمان تغيير ذائقه ها نيز در تغيير اشكال حكومت مناطق موثر ميشه و به اين طريق همواره حكومت ها عين خواسته مردمند ( لازم به توضيح است كه اگر شخصي از منطقه x بخواد وارد منطقه y بشه موظف به رعايت قوانين اين منطقه است و بالعكس )
سوال : به نظر مياد اين روال با وحدت ملي و يكپارچگي در تضاد باشه
جواب : اين مشكل رو دولت مركزي كه حاصل و برآيند دولت هاي فدراله حل ميكنه و قانون اساسي اي بر اين اساس تشكيل ميشه كه پيمان ملي است و مادر كليه قوانين حكومت هاي فدرال قرار ميگيره كه همين قانون هم بر اساس خواست نسل ها متغيره و در يك كلام هيچ تعصب قانوني وجود نداره

سوالات خود را براي سعيد ديگر بفرستيد

۱۳۸۲ مرداد ۲۴, جمعه


جمعه 24 مردادماه 1382
1) اين آقاي گور به گور شده ي گور آبادي اومده توي اين وبلاگ دشت اول كامنت رو داده ، مرسي عزيز ، اما راجع به سوالت بايد بگم شرمنده ها ، اما خيلي پرتي ، پير سرطاني همون آقاي بهشتي به عربي خودمان است ديگه بابا …كه يكي از جلسات شوراي نگهبان هم به علت درد بي درمان ذكر شده در منزل ايشان برگزار شد …

2) فلاحيان تحت تعقيب بين المملي ، محض رضاي خدا به چشم هاش نگاه كنيد :خون
3) منتظر باشيد به زودي شاهرودي مرجع تقليد ميشه ، ميگيد نه ،يه نگاه به تاريخ و يه نگاه به اخبار پيك ايران بكنيد گوشي دسستتون مياد

۱۳۸۲ مرداد ۲۳, پنجشنبه





پنج شنبه 23 مرداد 1382
1) آقا سه ساعت اينترنت سوخت شد واسه گذاشتن اين بخش نظردهي ، حالا هي بگند اين وبلاگا مجانيه ، پس بخوايم بخريم چي ميشه. تازه به محض اينكه كامنت آمد اين nedstatbasic پريد ، آخرشم اينجوري شد كه ميبينيد
2) آقا شما رو بخدا ببينيد اگه من جاي اين وبلاگ يه وبلاگ سكسي باز ميكردم مخاطبم چند برابر ميشد ، خودمو يه دختر 21 ساله كه خاطرات سكسي زيادي داره معرفي ميكردم چطور ؟ باور كنيد ، يه وبلاگي ديدم طرف فقط و فقط توش نوشته بود كه من بزودي در اين وبلاگ مطالب سكسي مي زارم و يه كنتورم گذاشته بود و تمام آقا بخاطر همين يه خط پونصد و خرده اي بازديد داشت ، اما دو كلمه حرف حساب كه ميخواي بزني فكر ميكنند موجي شدي
3) يه پيشنهاد : ميگم چرا اين همه گروه تو اينترنت هست و همه با هم در ارتباطند ، اما سياست چيزي است كه هركس نظري داره و با يكي دوستو با يكي دشمن ، بيايم يه گروه طنزوسياست تشكيل بديم ،چطوره ؟
4) شوراي نگهبان و وزارت كشور : نوك تيز حمله ها
5) كاذب (صادق ديروز )زيبا كلام : خاتمي در حرف هايش شفافيت ندارد . هه اينو باش تازه فهميده !!
6) اين همه نامه سرگشاده نوشتند و افاقه نداشت ، بابا شما رو به خدا يكي نامه ته گشاده بنويسه شايد از نامه خوششون بياد !!!
7) از حالا معلومه نسخه شوراها براي مجلس هم پيچيده شده با 12 % آرا و بعدش هم احمد زاده شهردار تهران و بعد بعدشم بسته شدن فرهنگسراها و … براي مجلس هم همينطور ، اينارو نميگم كه باز خداي نكرده راي بديما ، اينارو مي نويسم كه تحت تاثير جنجال ها ، نقشه ها رومون پياده نشه و باز خر نشيم ولي خوب اگه ميخوايد گوشت كيلويي هفت هزار تومن بخوريد بسم ا… اينم قسمتي از آزاديه ، شايد مردم بخواند توي نكبت و بدبختي زندگي كنند ،به زور حتي رفاه روهم نميشه به كسي وارد كرد
8) اين حسين درخشان مقاله مانندي در مورد حسين خميني داشت كه از اينكه ديدم نظريات من و حسين در مورد اين شخص اينقدر به هم نزديكه ، متعجب شده ( مطلب من در اين مورد يك روز قبل از مطلب حسين آقاي وبلاگي بيرون اومده ،اگه ميخواين شك كنيد به حسين بكنيد!!! )
9) حرف آخر اينكه اگه ميخوايد وبلاگي اجتماعي سياسي و طنز بزنيد يا داريد و ميخوايد لينك متقابل بديم يا علي ، يه ندا بديد تا تهش هستيم

۱۳۸۲ مرداد ۲۲, چهارشنبه


واما امروز در ايران
1)22 مردادماه 82
2) سخنان مهم يك رييس جمهور : خاتمي گفته كه حرف زدن با مردم برايش مشكل است و او از اين كه ميبيند وعده هايش تحقق نيافته افسرده …
اين حرف ها ممكن بود دو سال پيش شنونده اي داشت اما حتي اطرافيان خاتمي هم حالا مبهوت و سرگردان در فكر عاقبت كارند
3) روزهاي خاكستري عنوان برنامه اي كه ديشب از تلوزيون پخش شدكه سعي داشت بگويد در عراق بعد از جنگ ناامني وجود دارد خوب اين چيزي است طبيعي و اگر كرم ها بگذارند آرامش به عراق برخواهد گشت ، تازه مگرهمين شهرهاي ما چقدر امنيت دارند ،كدام عروس و داماد جواني جرئت ميكنند تنهايي شبي براي شام خوردن به پارك هاي طهران بروند ،زورگيري غوغا ميكند…پارك جمشيديه كه ضرب المثل است

4) قاضي مرتضوي و دروغگويي ، دروغگويي و دشمني با خدا ، مرتضوي و دشمني با …
5)اين حضرت مصباح يزدي در زمان شاهنشاهي نطق هم درنمي كرده اند ، اين آقاي شاهرودي از مخالفين هرگونه انقلاب بوده اند ،اين حضرت جنتي در كدام زندان بوده ، سحابي بيشتر در زندان بوده يا تمام كساني كه امروز بر سر كارند ،ما خون داديم و آنهاخوردند
6) اگر آغاجري صلح نوبل را بگيرد معركه ميشه ، من كه معتقدم به حق شايسته عنوان اولين ايراني گيرنده نوبل هست

۱۳۸۲ مرداد ۲۱, سه‌شنبه


1)سه شنبه 21 مرداد ماه 1382
2)آقا اين وبلاگ مثلا سياسي داره خصوصي و عاطفي ميشه ها … نمي دانم ديگه ،مخلص كلوم ول معطليم ما در اين سرا
3)اصلا اين اينترنت چرا شده محل چت بازي هاي لاس گونه و خودمونيم توي اينهم سايت خبر و جك و پورنو ،چندتاسايت علمي داريم ،توي اين گروههاي اينترنتي چه درصدي كار حسابي و مفيد مي كنند ، اپسيلن در صد ،متاسفانه واقعيت داره ،كاريشم نميشه كرد
اينترنت و ماهواره و امثالهم براي من شرقي عقب مانده از تكنولوژي همان رنگ عوض كرده افيون است ،باوركنيم ، در مقام موعظه نيستم كه خود در اين باب مثال زدنيم اما هست زمانهايي كه آدمي به صرافت حقيقت پنهان مبهوت ميشود و براي دزدان و ديكتاتورهاي حاكم چه چيز بهتر از اين ، براستي در جامعه اي كه اين همه با روزنامه هاي منتقد و كتاب هاي افشاگرانه سياسي اينگونه سخت برخورد ميشود ،چرا مشكلي براي اينترنت وجود ندارد ،تنها مشكل چندتا سايت اساسي بود كه بسته شد و حالا تا دل بخواد سايت هاي سكس و پورنو دم دسته ، پس بكشيد از اين افيون ،و چت كنيد و لاس بزنيد ، نه اين اعمال در خيابان است كه موجب اعتراض و صدا شود و نه نسل دلسوز از اين مخدر الكترونيكي چيزي سر درمي آورد تا هشداري دهد و ناله هاي تنهاي چون مني در اين شب با صداي برخورد انگشتان به كيبورد از خطوط تلفن به عالمي ميرسد كه اگر عقرب هم باشد و خطرناك ،اين ماييم كه ميتوانيم زهرش را كيميا سازيم و اين علم ميخواهد وگرنه ادامه اين شرايط زمان مي خرد براي مستبدان
4)نوشتن حس و حال ميخواد ،انگيزه ميخواد،هدف و از همه مهمتر دل خوش يا ناخوش ، بي دردي يعني ننوشتن و سكوت و من اينو خوب ميفهمم‌ ،تجربه اش كردم ،
و اين همان ديگر بودن و ديگر شدن است ، ومن دوست دارم همواره خوشبختي ديگري باشم وسعيد ديگر
5) سياست لجن مال كردن حسين خميني شروع شده فقط كمي صبركنيد تا ببينيد

6) در اين چند سال اخير ديده شده كه برخورد قضايي با آخوندهاي معترض خيلي سنگين تر و پر هجمه تر بوده تا غير ، دليل اين امر رو بايد در قضيه زهر و پاد زهر جست ،پادزهر كه از ميان برنده زهر است و نابود كننده آن از جنس خود زهر است اما در شرايطي ديگر ،در واقع موثرترين عاملي كه اون طلسم مقامات در ايران رو ميشكنه حمله كسي در همان لباس به آنها است ، در ميان مسافران كنفرانس برلين تنها اشكوري بود كه به اعدام محكوم شد(كه همان ترس از تابو شكني نگذاشت حكم اجرا شود )و در ميان تمام كساني كه به انتخاب رهبر در سال 68 اعتراض كردند ،تنها منتظري بود كه اينگونه كوبيده شد و مثال ها زيادند همچون رهامي و كديور و …و حالا حسين خميني همان مخالفي است كه چون در همان لباس است كه اينانند، مسلما مخالفت او تاثيري صدها برابر خواهد داشت و غوغايي چند برابر و اولين گام در راه خراب كردن او نسبت آمريكايي دادن به اوست ،اما اين بار يك استثنا وجود دارد و آن نام فاميل اين آخوند معترض است : خميني
7) اگر پير سرطاني اندكي تقوي داشت اينگونه بي پروا تهمت نمي بست ،در آن صورت تهوع آور با كمي اندك درخشش پول و ثروت و قدرت را به وضوح ميتوان ديد و چه رذلانه كه مولا علي دم مي زنند و مي با فند و مي بافند تا برسند به شخص شخيص آقا ولي كه خود ولي اي پسته خور دارد و بعد اين جماعت احمق نمي فهمد كه در حكومت علي ابن ابيطالب عوام فريبي و مصلحت انديشي جايي نداشت ، علي ميخواست در فكر مصلحت باشد در يك زمان در دو جبهه نمي جنگيد ، علي براي عوام فريبي بعد از دو هفته ناآرامي كوپن اعلام نمي كرد تا به زعم خودش صداها فروكش كند و علي پنير فاسد را به مردم نمي داد
مولاي آزادگان جهان هرگز و هيچ دم دروغ نگفت و همه فريادها براي همين زبان تندش بر هوابود،علي بن ابيطالب بر منبر دستور ارزاني نميداد و در خفا فرمان سينه دريدن و عرصه را تنگ تر كردن
چه بگويم كه اين دل خون است و خون رانوشتن مشكل
اربابان تيغ و خنجر كه با نام مادرم زينب سينه مرا ميدرند و پهلويم را ميشكنند ميدانند اينگونه با سالوس وريا و دونگ سربريدن دو منفعت دارد و دين را هم در ذهن انديشه امروز عوام الناس به لجن ميكشد و اين دردي بس سخت تر است ، خون آشامان تنها امروز ما را خراب نميكنند آنها فردايمان را نيز حرام ميكنند ، اين ها تنها فرزندان امروز ما را مسخ نميكنند براي سالها نقشه كشيده اند….
ايران بدون اعتقاد مساويست با كشوري كه همه چيز را از اول شروع خواهد كردو اين تكرار اشتباه است ،وبا اين جمله تمام ميتوانم بكنم كه : غربيها مذهب را رها كردند و پيشرفت كردند ما مذهب را رها كرديمو پسرفت كرديم
تمام .
مطلب كه تموم شد دنبال عكس بودم مناسب موضوع كه عكس زيبايي آخرين جمله فراموش شده ام را يادآوري كرد وآن اينكه هنوز اميدي هست : و اينهم عكس

8) حالا از معقولات كه بگذريم يه نمه لبخندي هم لازمه پس اين عكسو داشته باشيد تا بعد


مي بينيد كه چندان بي جنبه هم نيستيم

۱۳۸۲ مرداد ۲۰, دوشنبه


1) ايران ما يكي از دويست و اند كشور دنياست ، و بيش از ده درصد از منابع دنيا را داراست (اخبار پيك ايران ) اما در عمل گوشه هاي شهر پراست از گداو دزد وولگردهاي آسمون جل …كه از فقر اقتصادي و فرهنگي اينچنين به جان هم افتاده اند ، برخلاف تصور اوليه ما يك دزد تنها آني نيست كه از ديوار كسي بالا ميرود و يا جيب ميبرد و موبايل مي قاپد يك كارمند ويا يك پزشك زير ميزي بگير نيز در اين شمارند و بدتر،اگر نداشتيم و اين وضع بود كه هيچ اما چون هست و ميبينيم كه بيش از80 درصد منابع در دست كمتر از 20 درصد از خلايق است آتش ميگيريم و اين 20 درصد كدامند ؟ همان ها كه از دين سپري براي اهداف خود ساخته اند ، ديانتشان براي سياستشان است ،تشيع صفوي (حالا بايد گفت تشيع ولايتي )توجيه كننده همه وحشي گري ها و تك خوري ها …
2) نامه جمعي از مشهورين دنياي روشنفكران و متفكران هم درآمده ، حالا ديگه تو بازار سياست ايران نامه نگاري رونق خاصي پيدا كرده ، واين از ديدگاه هر جامعه شناسي نشان از آخرين ها داره : آخرين اميدها و آخرين تلاشها

3) اسراييل و لبنان زدن تو پلگارهم ، صلح بي صلح ، دوام ديكتاتورها هميشه با جنگ و ترس و تطميع بوده است
4) اين قضيه دفاتر نظارتي شوراي نگهبان خيلي بامزه شده ، ديروز ياس نو تو ستون گفتار شما از قول كسي كه خودشو از كاركنان دفتر رياست جمهوري معرفي كرده نوشته كه چطور يك نهاد غير قانوني 2000 نفر رو استخدام ميتونه بكنه ولي ما الان چند ساله كه وضعيت مشخصي نداريم و بودجه اي براي رسمي شدن ما نيست
5) لحظه شماري آغاز شده ، از الان بايد منتظر بود ، ندايي در گوش مردم تاريخ از انساني بزرگ درآمده :
حكومت ها با كفر ميمانند و با ظلم هرگز

6) مقاله زيباي بهنود با نام گنجي بايد ساخت رو حتما بخونيد

۱۳۸۲ مرداد ۱۸, شنبه



1)تا آنجا كه ما از گذشته ميدانيم و گفته اند و شنيده ايم همواره جلادان از ترس شناخته شدن و بدنامي و حتي ترس انتقام با نقابي بر سر حاضر ميشدند و پنهان بودند اما در عصر ما چندان اين مطلب مهم نيست ، جلاد قلم و اهل قلم شيخ سعيد مرتضوي از ايسنا و ايلنا در روز خبرنگار ديدن كردند من كه خجالت كشيدم ،بگذريم
2) امروز شنبه و آغاز يك روز ديگر ،در هفته اي كه گذشت چندتن از دانشجويان آزاد شدند مسلما تا قبل از بازگشايي دانشگاهها همه آنها تكليفشان مشخص ميشه ، ولي اصلا اين دستگيري ها چه فايده دارد ،به نظر كدام فيلسوف بزرگ مي توان عقايد انسانها را با زور و جبر تففير داد ،بله سكوت ممكن است اما تغيير؟ گمان نميرود و اصلا اين نمود عملي عقايد انسانها در لحظه هاي عطف تاريخي است كه تاريخ رو رقم ميزنه
3)زهرا كاظمي فراموش شد
4) هديه ي پيرسرطاني به خبرنگاران : آشوب ها زير سر خبرنگاران
5) مدتها است كه سايت عليرضانوريزاده رو پي ميگيرم ، قبلا هم نوشتم كه اصولا از اينكه مواضع مشخصي نداره گله مندم اما به حق اخبار و تحليل هاي درست وكاملي داره ،اما از اينكه ميگم مواضع نامعلوم داره :
از سلطنت طلبان به عنوان مشروطه خواهان نام ميبره (سفسطه رو باش) از رضاپهلوي دم ميزنه و از طرفي طرفدارجريان جمهوري خواهي خودشو جاميزنه
به خاطر اينه كه به دكتر شريعتي تاخته ، يعني احترام ميذاره اما گفته كه انديشه ي شريعتي مرگ ساز بود ،در واقع اشتباه اين انقلابي ديروز وامروز در اينه كه وضعيت ها رو به كناري گذاشته و بدون توجه به اقتضائات آن دوره سروش رو بهتر ديده
دكتر سروش خود از فرزندان فكري دكتر است و البته كه يك شاگرد خوب بهتر از استاد ميشود اما اين عظمت پيشكسوت و خط شكن بودن چيز ديگري است راه نيمه ساخته را دنبال كردن سهل تر است از آغاز يك راه بدون پيشينه
دكتر شريعتي آغازگر جريان متدينين روشنفكر است يعني كساني كه ملاك آنها براي ارزيابي دين خود دين بود و نه آنچه كه ملا و مترفين به روشنفكر نشان داده بودند تا رم كند ومردم را از روشنفكربترساند تااو تكفير كند و اين رشته ي گسيخته ي مردم و انديشه برقرار نشود،كه هرجا در تاريخ انديشه روشنغكر با نيروي مردمي به حركت درآمده ويران كننده ي تمام سدهاي مستحكم جهل و خرافه و تعصب بوده است

6) نوشتم كه از سيد حسين خميني بيشتر خواهيد شنيد علي الظاهر بين دو تصويربردارايراني و محو حسين ارتباطاتي ميتونه برقرار باشه

۱۳۸۲ مرداد ۱۴, سه‌شنبه



1) سيد حسين خميني نامي كه از اين پس زياد خواهيم شنيد ،مصاحبش رو حتما ببينيد
2) اين روزا لاي روزنامه ها رو كه باز ميكني فقط خبر هاي حوادث خواندني است بقيه مقالاتي است فانتزي و بدرد نخور مثل اندر فوايد
درماني بازي بيليارد بر آرامش انگشت چپ پاي راست افرادي كه در آسانسور گير كرده اند و يا آخرين اخبار در مورد سلامت پنج قولوهاي
متولد شده در علي آبادكتول

۱۳۸۲ مرداد ۱۲, یکشنبه


1) آقا جري مرد سال ايرانيان رو هم بند كردند با سعيد عسگر مرد سال طالبان ، گويا ميخواند گفتگوي تمدنها راه بياندازند
2) فرناز محمدي به بخش تلفنخانه گورستان معلوم الحال ها مراجعه كند ، از كميسيون حقوق بشر اروپا تماس گرفتند و ميخواند حقش رو بگيرند !! گد بابا خارجه تلفوندها
3) در ضمن من خبرهامو از اين آدرس ميگيرم
http://web.peykeiran.com/net_iran/irannewstitles.aspx

saeededigar


بهترين كتاب شناخت فاطمه س ، كتاب فاطمه فاطمه است از دكتر شهيد
1)شنبه بود و تعطيل و انگار كه جمعه
2) ديشب چت ميكرديم با بعضي دوستان ، طرف درومد كه اين سعيد دايگر يعني چي ؟ خواستم بگم نم سواد سعيد ديگر يعني سعيدي با تولدي دوباره ، يعني متفاوت و اصلا واسه كي ميگم …
3) چت كردن مثل بوكردن گل با ماسك ميمونه ، چيزي از لذت و خماري
4) شبهاي تابستان كه ميگذرد گويي احساس كودكانه اي در من اوج ميگيرد ، تابستان و شبهاي توي حياط و دوچرخه و استخرو …همه كودكي
شبهاي تابستان اضطراب در من اوج ميگيرد كه ميشود آيا كاغذي بردارم و كاري بكنم
توي وبلاگ كه مي نويسي بايد دستي به كاغذ هم بزني كه مبادا فراموشت شود و عجيب تفاوت هاست از كاغذ تا وبلاگ
توي اينترنت كه مينويسي يه جورايي دلت خوشه كه هرچند اندك اما يه جوري منتشر ميشه اون نوشته اي كه تايپ كردي و غم آرشيو كردن و نگه داشتن كاغذها در جاي امن روهم نداري ولي خوب كاغذ يه حال و هواي ديگه اي داره بوي خاك مي ده ،عشق رو تو آدم زنده ميكنه ،سفيدي رو به سياهي قلم كه مي آلايي كيف ميكني ، خيالت راحته كه كاغذت تموم نميشه و تلفن هم اشغال،البته كم هزينه و سنتي و بيخ ريش نويسنده
هميشه اول تابستان كه ميشه كلي برنامه مي ريزي كه اين تابستان ديگه كار اساسي ميكنيم و يكي از طرح هاي عقب مونده رو پياده ،اما اينم مثل اول پاييزه كه آدم فكر ميكنه اين ترم دانشكده ديگه درس ميخونه و بازم آخرترم و شب كوييزوسگ دو زدن
اراده ضعيف ،شايدم بي حالي وتنبلي واصلا چه فرقي ميكنه به هر حال پس ميزني و من كه مضطرب ميشوم و احساسي قديمي در من زنده مي شود
اولش كه اينها رو مي نوشتم مي خواستم بعدش كاغذرو آتش بزنم ولي حالا هوس كردم بذارمش تو وبلاگ
احساس ميكنم اين وبلاگ بيش از حد پولوتيك شده و طنزي هم به تلخي خواهم نوشت
آدمي كه بدون عشق (واميد) نمي تواند زنده باشد ، خود فريبي ميكند و دردها ميكشد
درد هجري كشيده ام كه مپرس
5) لابد كامنت ميذاريد كه : بميرم واسه دل سوختت
6) كتابي دست گرفتم به نام موفقيت نامحدود اثر آنتوني رابينتز ، انسان متحول ميشه و زنده كه معتقدم شكست هاي زندگي رو تبديل به پيروزي هاي دلچسب ميكنه ، توصيه ميكنم حتما بخوانيد
7) تولد داداشمه 15 تير ، همتون دعوتيد، به صرف كادو …!
8)ساعت يك و بيست دقيقه بامداد ، لطفا بگيرم بخوابم
9)‌ يك دوره ترك اعتياد به اينترنت دارم اگه خواستيد اينجا ميذارم
10 ) اينم تحليل خبر : دختر حميدرضا (دوقلو بزا)آصفي نطق كردن كه علت فرار مغزها بي شعوري همون مغزهاست ، درسته ديگه مثل پسر رضايي و خواهر آقا ولي و امثالهم
نوه روح ا…خميني كه در نجفه آس آخرو رو كرده گفته كه ميخواد رهبري مخالفان جمهوري اسلامي رو دست بگيره ، آمريكاروهم دعوت كرده ، بدو بابا شهر فرنگه هر روز به يه رنگه
آقاي قم نمكي (همون ده نمكي ) گفته كه رسانه هاي ايران از حاشيه امنيتي بيشتري … برخوردارند ، هايده صداش مياد :
واسه مردن هم بايد رفت تو صف …
مردا سر دار زنا تو زندون
پاشو كاري كن
فكر چاره باش
فكر اين دل
پاره پاره باش

۱۳۸۲ مرداد ۱۰, جمعه


1)اين هفته نامه الكترونيكي سقف ورداشته يك مصاحبه اي رو چاپ كرده باآقاي مستطاب ده نمكي ايشان چنان از نبود
فضاي گفتمان ناليده كه گريه مان گرفت ،
2) يك آدرسي پيدا كردم كف كردم ، ميگيد چي ؟ ايناهاش اول آدرس هر سايت موقوفه اي كه قرارش بدين آني مياره
/http://anonymouse.ws/cgi-bin/anon-www.cgi
مثلا سايت سردبير خودم رو من توي لينك هام اينطوريش كردم فقط كافيه كليك كنيد
3)يه رساله اينترنتي :
باب پنجم :اينترنت از رساله مهندس الموس و الرايانه
مساله اول :واجب اظهر است كه با كليك چپ وارد هر وبلاگ شويد و منقول است بخوانيد
قسمتي از كتاب شريفه اچ تي م ال را كه رفع كننده بلا و نور مانيتور است
مساله دوم بر هر وبگرد واجب است كه براي استفاده از اوراد عزيزه هر وبلاگ وسايت
اجازت و اسم و لقب صاحب سايت را منقول و مدروج نمايد
مساله سوم : مكروه است ورود بيش از يك بار به سايتي از آن جهت كه كنتور ذي سايت
را به خطا مي اندازد و در دل بي نوا قند كوپني آب ميشود
مساله چهارم : مستحب است دادن نظر و گذاشتن كامنت و دلداري الكي خوش تا ادامت دهد
رسم ديوانگي را
مساله پنجم : حرام است فرستادن فحش و نوشتن جمله معروفه لعنت بر پدر و مادر كسي كه
در اين مكان مطلب بريزد كه آفت شعور بالاي چت بازان علم جوي اينترنت باز بيكار است
لطفا سوالهاي اينترنتي خود را به حوزه اينترنتيه ما به آدرس saeededigar@yahoo.com
بفرستيد،
4)اينم يه شعر كه نگيد طرف بي جنبه تشريف داره ،من كه چندين بار خوندمش و بنظرم جالبه
كسي مرا خبر كند

كسي مرا خبر كند
كه كي رسد طليعه مه سحر
كه كي دمد سروده سمين عشق
و كي كند گذر گل نفس به باغ راحتي جان
كسي مرا خبر كند
به عطر خيس اشك ما
كه كي گذر كند كسي براي لاله هاي دشت دل
جوانه اي بياورد

و چون رسد كسي به داد بي كسي ما
كه قالب تهي ما ز اضطراب غربت شكوفه ها
شكفته است

كسي مرا خبر كند
اگر كه قطره اي ز آب معرفت نصيب ناسيان شود
و يا وفا به قلب جاهل و جريم جانيان رسخ كند
كسي مرا خبر كند
كه ديگرم براي سرخ ديدگان
حيا و شرم مي شود…

زبس كه ناله كرده ام
ز بس كه شكوه كرده ام
زبس كه گفته ام خدا
چه دم كسي به خواب خفتگان جلس كند…
دگر مرا تخيل است
اگر كسي به بال آينه شنا كند


…كسي مرا خبر كند